- مرقومه مبارکه حضرت آیة اللَّه اشتهاردی دامتبرکاته 1
- پیشگفتار 6
- اشاره 10
- بیان آیة اللَّه العظمی حاج آقا حسین بروجردی قدس سره در لزوم تبعیت از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 10
- کمال نهایی در پرتو وحدت است 14
- منشأ اتحاد یا اختلاف دانشمنداناند 16
- اشاره 19
- وضو 19
- یک مناظره 32
- تذکر 40
- مناظره 51
- یک مناظره مفصل 62
- تذکر 74
- دو تذکر 79
- مناظره 83
- به این مناظره توجه فرمایید 99
- مناظره دیگر 101
- مناظره کوتاه 110
- مناظره مفصل 112
- منشأ و دلیل تهمتها 121
- چرا این نسبتها تهمت است؟ 123
- مدفونین در مسجد الحرام 126
- نماز در مسجد الحرام و مسجد النبی 137
- اشاره 147
- بدعتهای آنان در مورد مساجد 147
- یک مناظره 152
- بدعتهای دیگر 154
- اشاره 166
- اسلام دین کامل است 166
- مناظره 168
- اعمالی که به نظر عدهای از آنان بدعت و حرام است 176
- به این روایت از صحیح بخاری توجه کنید 179
- بنیان گزار گروه تندرو 179
- اشاره 183
- مناظره مرحوم آیة اللَّه خویی با عالم حجازی 183
- یک گفتگو 184
- مناظره 193
- یک مناظره 205
- اذان بلال 219
- اشاره 219
- مناظره 221
- دو یادآوری 225
- تقیه و معنای آن 226
- سفر زیارتی را بدعت میدانند 241
- نتیجهگیری: 258
نیز نقل شده که عمر بن الخطاب روی منبر گفت:
أیّها الناس ثلاث کنّ علی عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم انا انهی عنهُنَّ و احرمُهُنَّ و اعاقب علیهنّ و هی متعة النساء و متعة الحج و حَیَّ علی خیر العمل.
ای مردم سه چیز در زمان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بود که من آنها را نهی و تحریم میکنم و انجام دهنده آنها را مجازات میکنم، و آنها «متعه زنان» و «متعه حج» و گفتن «حیّ علی خیر العمل» است. (1)
1- شرح تجرید قوشچی، مبحث امامت.
علامه مجلسی قدس سره در کتاب حق الیقین در ضمن طعن سوم از مطاعن عمر فرموده است: عامه و خاصه بطرق متعدده متواتره، روایت کردهاند که عمر بر منبر به آواز بلند میگفت: «متعتان کانتا علی عهد رسول اللَّه و انا احرمهما و اعاقب علیهما متعة النساء و متعة الحج». ترجمه: دو متعه در زمان رسولاللَّه بود من آنها را حرام میکنم و انجامدهنده آنها را مجازات و به کیفر میرسانم متعه نساء عقد موقت و حج تمتع.
در جواهر الکلام- ج 30- ص 139 آمده است که: مشهور بین فریقین است که عمر بالای منبر گفت: «ایها الناس متعتان کانتا علی عهد رسول اللَّه انا أنهی عنهما و احرمهما و اعاقب علیهما: متعة الحج و متعة النساء» و فی لفظ آخر «ثلاث کن علی عهد رسول اللَّه انا أنهی عنهن و احرمهنّ و أُعاقب علیهنّ و هی متعة النساء و متعة الحج و حیّ علی خیر العمل».
در وسائل الشیعه- ابواب اقسام الحج، باب 3 روایاتی است حاکی از این که عمر از به جا آوردن حج تمتع منع میکرد و میگفت بجای آن حج افراد انجام دهید.
در این رابطه به الغدیر، ج 3، ص 329، و ج 6، صفحات 198- 240 مراجعه شود.
مؤلف: معنای حجّ تمتّع
حج تمتع این است که شخص، در یکی از سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه از یکی از میقاتها به نیت عمره تمتّع احرام میبندد سپس وارد مکّه میشود و پس از طواف وسعی، تقصیر کرده و از احرام خارج میشود یعنی چیزهایی که در حال احرام بر وی حرام بود حلال میگردد تا اینکه از مکّه احرام دیگری برای حج میبندد و اعمال حج تمتع را انجاممیدهد.
علّت اینکه این نوع حج را حج تمتع میگویند این است که در این نوع حج «متعه» یعنی لذت بردن و استفاده کردن از محرمات احرام تجویز شده است زیرا همان گونه که اشاره شد در فاصله دو احرام احرام عمره و احرام حج کارهایی که در حال احرام حرام است حلال میگردد و شخص میتواند از آنچه در حال احرام عمره، حرام بود- بعداً در حال احرام حج نیز حرام خواهد گردید- لذت ببرد و متمتع گردد.
این حکم با نصّ صریح قرآن مجید و با گفتار و روش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ثابت گردیده است و قرآن در این باره میگوید: فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَااسْتَیْسَرَ مِنْالْهَدْیِ فَمَنْلَمْیَجِدْ فَصِیَامُثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ سوره بقره/ 196.
هر کس پس از انجام دادن عمره به اعمال حج پردازد هر چه میسر شود قربانی کند و هر کس قربانی نیابد سه روز در ایام حج و هفت روز پس از مراجعت از سفر حج روزه بگیرد که این، ده روز تمام است، این عمل برای کسی است که خانوادهاش مقیم مسجد الحرام نباشد، از خدا بترسید و بدانید که خداوند [در صورت مخالفت] به شدّت کیفر میدهد.
تشریع حج تمتع و مبارزه با افکار جاهلیت
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با تشریع حج تمتع قدم دیگری در مبارزه با روشهای دوران جاهلی برداشت و اعمال عمره را که قبل از اسلام انجام دادن آن در این سه ماه از بزرگترین گناهان شمرده میشد، جزء اعمالی قرار داد که مسلمانان در این سه ماه انجام بدهند.
بخاری و مسلم از ابن عباس نقل میکنند که: مردم قبل از اسلام، انجام دادن عمره را در ماههای حج از «افجر فجور» بزرگترین گناهان در روی زمین میپنداشتند و میگفتند چون ماه صفر تمام شد انجام دادن اعمال عمره حلال میگردد.
ابن عباس اضافه میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اصحابش صبح چهارم ذیحجه در حالی که برای حج احرام پوشیده بودند وارد مکّه شدند، رسول خدا دستور داد که این احرام را تبدیل به عمره کنند و از احرام خارج شوند ولی [پذیرفتن] این دستور برای اصحاب، سنگین بود لذا عرضه داشتند با خارج شدن از احرام کدام یک از محرمات برای ما حلال میگردد؟ رسول خدا فرمود: همه محرمات بر شما حلال است.
عن ابن عباس قال: کانوا یرون ان العمرة فی اشهر الحج من افجر الفجور فی الارض و یجعلون المحرّم صفراً و یقولون إذا برأ الدَّبر وعفا الاثر و انسلخ صفر حلت العمرة لمن اعتمر. قدم النبی صلی الله علیه و آله و سلم و اصحابه صبیحة رابعة مهلّین بالحج فامرهم ان یجعلوها عمرة فتعاظم ذلک عندهم فقالوا یا رسول اللَّه ایّ الحلّ؟ قال: حلّ کلّه. صحیح بخاری، کتاب الحج، ص 254، باب التمتمع و القران و الافراد، ح 1564 و صحیح مسلم کتاب الحج، ص 539، باب جواز العمرة فی اشهر الحج، ح 1240.
ولی این دستور چون بر خلاف روش آنان و بر عکس معمول بود پذیرفتن آن هم در مرحله اول برای یک عده از مسلمانان مشکل و سنگین بود و این دستور پیامبر با مخالفت آنان روبرو گردید.
خلاصه اینکه بعقیده عدهای از تازه مسلمانان، با سابقه ذهنی که از دوران جاهلی داشتند هر کس در ماههای حرام احرام بست و داخل مکّه گردید حق نداشت یکی از محرمات احرام را بجا بیاورد و مخصوصاً با زنان نزدیکی کند مگر اینکه اعمال حج را به پایان برساند و از احرام حج خارج گردد.
تحریم حج تمتع توسط خلیفه
بطوری که اشاره گردید بر خلاف تمایل عدهای از مسلمانان، حج تمتع طبق آیه قرآن و دستور خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عملی گردید و این حکم در دوران حکومت دو ساله ابوبکر نیز به همان صورت که رسول خدا دستور داده بود انجام میپذیرفت.
تا اینکه در دوران حکومت عمر از این نوع حج منع و جلوگیری بعمل آمد و مخالفین، به مجازات شدید تهدید گردیدند و در این مورد، احادیث فراوان در صحاح و سنن اهل تسنن نقل گردیده و در کتب تاریخ و رجال بصراحت آمده است که ما به نقل چند حدیث در این مورد که در صحیحین آمده است اکتفا میکنیم.
1- عمران بن حصین میگوید: آیه متعه حج در قرآن نازل گردید و رسول خدا نیز این نوع حج را به ما دستور داد، سپس نه آیهای که آیه متعه را نسخکند نازل گردید ونه رسولخدا ازآننهی نمود تا اینکه از دنیا رحلت نمود بعدها مردی به هوای نفس خود آنچه میخواست در این باره گفت.
قال عمران بن حُصَینٍ: نزلت آیة المتعة فی کتاب اللَّه یعنی متعة الحج و امرنا بها رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم ثم لم تنزل آیة تنسخ آیة متعة الحج و لم ینه عنها رسول اللَّه حتی مات قال رجل برایه ماشاء. صحیح مسلم، کتاب الحج، باب جواز التمتع، ص 534، ح 1226 طریق 172. لازم به یاد آوری که صحیح بخاری در کتاب التفسیر، سوره البقرة، باب 33، ص 767، ذیل آیه مربوط به حج تمتع این روایت را با مختصر تفاوتی آورده است.
2- در صحیح مسلم از ابی نضره چنین آمده است که: من نزد جابر بن عبد اللَّه بودم مردی وارد گردید و گفت: اینک ابن عباس و ابن زبیر درباره متعتین متعه حج و متعه نکاح با هم اختلاف و بگو و مگو دارند، جابر در پاسخ وی گفت: آری ما در دوران پیامبر هر دو متعه را انجام دادیم ولی بعدها که عمر از آنها نهی کرد ما دیگر انجام ندادیم. اصل این روایت و محل نقل آن در متن آمده است.
3- در حدیث دیگری مسلم با اسناد از مطرف چنین آورده است: عمران بن حصین در روزهایی که بیمار بود و با همان بیماری از دنیا رفت مرا نزد خود خواست و گفت: اینک مرگ من مسلم وقطعی گردیده است، چند موضوع را به تو میگویم شاید بعد از من برای تو مفید باشد ولی اگر زنده ماندم اینها را مکتوم و مخفی بدار و اگر با این بیماری از دنیا رفتم و خواستی به مردم بگویی مانعی ندارد و بدان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حج و عمره را در یکسال جمع نمود و نه آیهای در جلوگیری از آن نازل شد و نه خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آن نهی کرد ولی مردی درباره آن آنچه میخواست از پیش خود گفت. عن مطرف قال بعث الی عمران بن حصین فی مرضه الذی توفی فیه فقال انی کنت محدثک باحادیث لعل اللَّه ان ینفعک بها بعدی فان عشت فاکتم عنی و ان مت فحدث بها ان شئت انه قد سلم علی واعلم ان نبی اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قد جمع بین حج و عمرة ثم لم ینزل فیها کتاب اللَّه و لم ینه عنها نبی اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال رجل فیها برأیه ماشاء. صحیح مسلم، کتاب الحج، باب جواز التمتع، ص 533، ح 1226، طریق 168.
همچنین مسلم از ابو موسی نقل کرده که او به متعه حج فتوا میداد، مردی بدو گفت در بعضی از این فتواها عجله نکن مگر نمیدانی که بعدها امیرالمؤمنین عمر در اعمال حج چه تغییراتی داده است تا اینکه خود ابوموسی با عمر ملاقات و جریان را از وی سؤال کرد عمر در پاسخ چنینگفت:
«آری میدانم که رسول خدا و اصحابش حج تمتع را انجام دادهاند ولی برای من خوشایند نیست که مسلمانان در زیر [درخت] اراک با همسران خویش هم بستر شوند و در حالی که آب غسل از سر و صورت آنان میریزد بسوی اعمال حج حرکت کنند. عن ابی ابراهیم بن ابی موسی عن ابی موسی انه کان یفتی بالمتعة فقال له رجل رویدک ببعض فتیاک فانک لاتدری ما احدث امیرالمؤمنین فی النسک بعد، حتیلقیه بعد، فسأله فقال عمر: قد علمت ان النبی صلی الله علیه و آله و سلم قد فعله و اصحابه و لکن کرهت ان یظلوا معرسین بهن فی الاراک ثم یروحون فی الحج تقطر رؤوسهم صحیح مسلم، کتاب الحج، باب فی نسخ التحلل، ص 532، ح 1222.
مؤلف: ولی پاسخ این اظهار نظرها واعمال سلیقهها را خداوند سبحان داده است.
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمْ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِیناً سوره احزاب/ 36.
ترجمه: «و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کاری فرمان دهند برای آنان در کارشان اختیاری باشد و هرکس خدا و فرستادهاش را نافرمانی کند قطعاً دچار گمراهی آشکاری گردیده است.»
حج تمتع در دوران عثمان
بخاری و مسلم از مروان بن حکم چنین نقل میکنند که عثمان بن عفان را دیدیم از حج تمتع نهی و جلوگیری مینمود ولی چون علی بن ابیطالب علیه السلام نهی او را دید برای عمره و حج احرام بست و گفت: من هیچگاه قانون خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بجهت گفتار یک نفر ترک نخواهم نمود.
«عن مروان بن الحکم قال شهدت عثمان و علیاً و عثمان ینهی عن المتعة و ان یجمع بینهما فلما رأی علیّ، اهلّ بهما لبیک بعمرة و حجة قال ما کنت لادع سنة النبی لقول احد». صحیح بخاری، باب التمتع والقران و الافراد، ص 254، ح 1563.
باز در صحیحین اختلاف عثمان و امیر المؤمنین علی علیه السلام را، از سعید بن مسیب بدین صورت نقل کرده است که: علی بن ابیطالب و عثمان در عسفان بهم دیگر رسیدند که عثمان از متعه یا عمره جلوگیری میکرد علی بن ابیطالب به وی گفت: عثمان، تو جز این هدفی نداری که از امر و فرمان رسول خدا جلوگیری کنی.
عثمان گفت: ما را به حال خودمان واگذار، امیرالمؤمنین فرمود نمیتوانم تو را بحال خودت وابگذارم. [راوی گوید:] ولی چون علی علیه السلام وضع را این چنین مشاهده نمود خودش به اعمال عمره و حج احرام بست.
عن سعید بن مسیب قال: اختلف علی و عثمان بعسفان فی المتعة فکان عثمان ینهی عن المتعة اوالعمرة فقال علی: ما ترید الی امر فعله رسول اللَّه تنهی عنه؟ فقال عثمان: دعنا منک فقال: انی لا استطیع ان ادعک فلما ان رای علی ذلک اهلّ بهما جمیعاً. صحیح بخاری، باب التمتع والقران والافراد ص 255، ح 1569 وصحیحمسلم، باب جواز التمتع، ص 532، ح 1223 طریق 159.
مسلم مطلب بالا را از عبد اللَّه بن شقیق نیزنقل نموده است و در آن روایت این جمله نیز وجود دارد که: «فقال عثمان لعلی کلمة» یعنی عثمان در این باره سخن تندی به علی علیه السلام گفت.
حج تمتع در دوران معاویه
بررسی احادیث نشان میدهد که در دوران معاویه نیز کشمکش و اختلاف در موضوع حج تمتع ادامه داشته و معاویه مصمم بود که در این مورد روش خلیفه دوم و سوم حفظ شود ولی عدهای از مسلمانان با روش آنان مخالفت نموده و زیر بار فرمان معاویه نرفتهاند.
در صحیح مسلم است که: سعد میگفت: ما حج تمتع را هنگامی انجام دادیم که معاویه هنوز به خدای عرش کفر میورزید. «قال غنیم: سئلت سعد بن ابی وقاص عن المتعة، قال: فعلناها و هذا کافر بالعرش یعنی معاویة». صحیح مسلم، کتاب الحج باب جواز التمع ص 533، ح 1225.
مؤلف: از این روایت و روایت مشابه که در صحیح مسلم و غیر آن، نقل شده، معلوم میگردد که اختلاف در مسأله حج تمتع در دوران معاویه نیز وجود داشته است.
سرانجام، دستور خلیفه دوم به فراموشی سپرده شد
کوشش امیر المؤمنین علی علیه السلام و سعی و تلاش عدهای از مسلمانان موجب شد که سرانجام حج تمتع همانند زمان رسول اللَّه انجام شود و تدریجاً نهی خلیفه دوم در بوته فراموشی قرار گیرد و بالأخره فقهای اهل تسنن نیز بر خلاف فتوای عمر فتوا صادر کردند.
شافعیها گفتهاند: شخص، مخیّر است حج افراد یا تمتع یا قران انجام دهد وافضل افراد است، پس از آن تمتع افضل است. الفقه علی المذاهب الاربعة، ج 1، کتاب الحج، «مبحث القران والتمتع والإفراد».
مالکیها گفتهاند: افضل افراد است و پس از آن قران. همان، ص 690.
حنبلیها گفتهاند: افضل تمتع است پس از آن افراد. همان، ص 692.
حنفیها گفتهاند: قران افضل است، پس از آن تمتع همان، ص 693.
الفقه علی المذاهب الخمسة، ص 206 نیز متعرض شده است.