آنگاه هدایت شدم صفحه 135

صفحه 135

فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و اینکه محمّد بنده و رسول خدا است و دین نزد خدا اسلام است.

و در این مورد بر هیچ یک از اصحاب تکیه نمی‌کنم، در هر مقام و منزلت والائی باشد و هرچه، خویشاوندیش به حضرت زیادتر باشد، پس من نه اموی هستم و نه عباسی و نه فاطمی و من نه سنی هستم و نه شیعی و هیچ دشمنی نه با ابو بکر، نه با عمر، نه با عثمان، نه با علی و حتی نه با وحشی قاتل حضرت حمزه ندارم زیرا این آخری هم ما دام که اسلام آورده، پس اسلام، آنچه گناه از قبل داشته است، همه را پاک می‌کند و پیامبر نیز او را عفو کرد.

حال که خود را در این بحث وارد کردم برای اینکه به حقیقت دست یابم و حال که از تمام اندیشه‌های گذشته‌ام، با کمال اخلاص، خود را خالی الذهن نمودم، پس به خواست خداوند، بحثم را با مواضع مختلف اصحاب شروع می‌کنم:

١-اصحاب در صلح حدیبیه

خلاصه داستان: رسول خدا در سال ششم از هجرت برای ادای عمره همراه با هزار و چهارصد نفر از اصحابش، خارج شد، به آنها دستور داد که شمشیرها را کنار خودشان بگذارند و خود و یارانش در «ذو الحلیفه» احرام بستند و بند به گردن گوسفندهای قربانی انداختند تا قریش یقین کنند که او برای انجام عمره و زیارت آمده و قصد جنگ ندارد ولی قریش با تکبری که داشت، ترسید که اعراب بشنوند و برداشت کنند که محمد به زور وارد مکه شده و قدرت آنها را شکسته است، لذا هیئتی را به ریاست سهیل بن عمرو بن عبد ود عامری، به سوی او فرستادند و از او

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه