آنگاه هدایت شدم صفحه 147

صفحه 147

اکنون می‌توانم موضع شیعه را در قبال خلیفه دوم درک کنم که او را مسئول بیشتر بدبختی‌های مسلمانان می‌دانند که از مصیبت روز پنجشنبه آغاز شد و امّت را از کتاب هدایتی که پیامبر «ص» می‌خواست بنویسد، محروم ساخت. و اعترافی که چاره‌ای جز آن نیست، این است که:

«عاقل کسی است که حق را بشناسد قبل از اینکه افراد را بشناسد و در مورد حق، دنبال عذری برای آنها برود و اما آنان که حق را نمی‌شناسند مگر با افراد، ما را با آنها سخنی نیست» .

٣-اصحاب در سپاه اسامه

خلاصه داستان: پیامبر اکرم «ص» قبل از وفاتش به دو روز، سپاهی از سربازان را برای جنگ با رومیان آماده ساخت، و فرماندهی آن را به اسامة بن زید سپرد که عمرش در آن وقت،١٨ سال بود، و در میان سربازان، چند تن از شخصیتهای مهاجرین و انصار مانند ابو بکر و عمر و ابو عبیده و دیگر بزرگان اصحاب را، بسیج نمود.

برخی از افراد در فرماندهی اسامه تشکیک کرده و گفتند: چگونه یک جوان بر ما ریاست کند درحالی‌که هنوز موی صورتش سبز نشده! چنانکه قبلا نیز در ریاست پدرش طعنه می‌زدند و مسخره می‌کردند.

خلاصه بقدری مسخره کردند و انتقاد نمودند و سخنان درشت گفتند که حضرت رسول «ص» بسیار متأثر و عصبانی شد از آن همه انتقادها و طعنه‌ها که شنیده بود، و لذا درحالی‌که سخت تب داشت و سر مبارک را بسته بود و به زور پاها را بر زمین می‌کشید-که پدر و مادرم بفدایش باد-از شدت جنجال و هیاهوی انتقادکنندگان، از منزل خارج شده و بر فراز منبر بالا رفت و پس از حمد و ثنای پروردگار فرمود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه