آنگاه هدایت شدم صفحه 34

صفحه 34

زیارت خانه خدا

هیجده ساله بودم که «انجمن ملّی پیشاهنگی تونس» مرا برای شرکت در «نخستین کنفرانس پیشاهنگی عربی و اسلامی» که در مکۀ مکرّمه برگزار می‌شد، برگزید و من یکی از شش نفری بودم که از کلّ تونس انتخاب شدیم، من خودم را کوچکترین و کم‌سوادترین اعضای هیئت اعزامی می‌دانستم زیرا دو تن از آنان عبارت بودند از مدیران مدارس و سوّمی استاد در پایتخت و چهارمی خبرنگار و پنجمی را که نمی‌دانستم چه شغلی داشت اما از خویشان «وزیر آموزش ملی» در آن دوران بود.

سفر ما بصورت غیر مستقیم بود یعنی نخست وارد «آتن» پایتخت «یونان» شدیم و سه روز در آنجا ماندیم، سپس به «عمان» پایتخت «اردن» سفر کردیم و در آن دیار، چهار روز اقامت گزیدیم و پس از آن بود که به سوی «عربستان سعودی» مسافرت کرده و در کنفرانس شرکت جسته و مناسک حج و عمره را بجای آوردیم.

هرگز احساس درونیم قابل توصیف نیست هنگامی که برای نخستین بار وارد خانۀ خدا می‌شدم، قلبم به شدّت می‌زد گوئی می‌خواست از درون سینه‌ام بیرون آید و پرواز کند تا با دیدگان حقیقی‌اش این خانۀ «عتیق» را که مدّتها خوابش را می‌دید، بنگرد، اشکهایم سیل‌آسا می‌ریخت که پنداشتی هرگز باز نمی‌ایستد و چنین تصوّر کردم که فرشتگان مرا بالاتر از سر زائران به پشت بام خانۀ کعبه می‌برند و از آنجا ندای «اللّه» را پاسخ می‌گویم «لبیک اللّهم لبّیک» ، این بنده تو به سویت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه