- مقدمه تحقیق 1
- شرح حال مولف 2
- گزارش مباحث کتاب 4
- مقدمه مؤلف 6
- ویژگی های این تحقیق 6
- اشاره 10
- [شریعت و طریقت] 10
- شریعت و طریقت و سقوط شریعت 17
- تنافی سقوط شریعت با حکمت شریعت 20
- ریاضت های صوفیه و منافات آن با شرایع الهی 23
- خانقاه کجاست؟ 25
- کراهت شارب گذاشتن 27
- حقیقت و وحدت در گفتار صوفیان و فلاسفه 28
- [حقیقت وحدت وجود] 28
- سخنان جنید بغدادی در وحدت وجود 37
- سخنانی از حلاج 38
- سخنانی از خواجه عبدالله مغربی 41
- سخنی از ملا عبدالرحمن جامی 42
- عطار نیشابوری و سخنانی درباره او 42
- محیی الدین عربی و سخنان او در وحدت وجود 43
- اشعاری از ملای رومی 46
- اشعاری از شاه نعمت الله ولی و هجو آن 48
- صدرالدین شیرازی و نظریه در وحدت وجود 52
- کلمات فیاض و ملاهادی سبزواری در وحدت وجود 58
- [هدف شرایع در هدایت] 61
- هدف بعثت پیامبران 61
- نزول شیاطین و الهام آن ها 63
- مکاشفات شیطانی 66
- پیشینه فلسفه و عرفان در یونان 70
- ترجمه کتاب های فلسفی یونانی 80
- قرآن و نفی توحید افعالی 83
- [فطری بودن معرفت خدا] 83
- افکار بشری در معارف دینی 92
- معرفت فطری خدا 95
- معرفت خدا و اوصاف او در روایات 101
- مذمت صوفیه در روایات 113
- [رد بر صوفیه و فلاسفه] 113
- تطبیق و تأویل در مطالب فلاسفه و عرفا 123
- تفسیر به رأی 136
- کتاب های اصحاب ائمه در رد فلاسفه و صوفیه 139
- سخنانی از علامه مجلسی در رد صوفیه 143
- نظر فقها در باب منکر ضروری دین 147
- اختلاف های فلاسفه قبل از اسلام 152
- [ضرورت رجوع به کتاب و سنت] 153
- توضیحی درباره عقل و دلالت آن بر رد صوفیه و فلاسفه 153
- حقیقت علم در قرآن و حدیث و علوم بشری 166
- لزوم رجوع به کتاب و سنت در اصول و فروع 181
- معرفت خدا فعل خداست 203
- ظهور معرفت فطری در سختی ها 216
- برخی نظریّات درباره عالم ذر 221
- اشکال هایی بر عالم میثاق 221
- نمایه 225
- نمایه آیات 225
- نمایه روایات 233
- کتابنامه 236
- چکیده عربی 247
- چکیده انگلیسی 248
- بیان موسسه 250
سکنجبین می نوشد و در تابستان، کمتر غذای گرم تناول می کند. سیاح پیاده هم رانِ مرغ بریان شده را به دست گرفته به طرف دهان می برد و از زیر سبیل بلند به دندان گرفته می جود.
سر سفره، بازار مزاح و شوخی بسیار گرم شده و هر دو سه دقیقه صدای خنده مهمانان بلند می شود.
حاجی صمدآقا: آقای دکتر، خواهش می کنم این مباحثه را با حضرت آقا چند جمعه ادامه دهید تا هم به ما منت گذارید، هم حاجی خلیل آقا را به اجر بزرگ برسانید.
حاجی محمدعلی: به شرطی که آقای حاجی خلیل آقا سفره درویشانه بیندازد و غذاهایی که برخلاف طریقت است به ما ندهد. چون حضرت آقا فرمودند که اهل طریقت گوشت حیوانی نمی خورند و ازدواج نمی کنند.
هژبر فیلسوف: من هم یک شوخی بکنم. اجازه می دهید (با اشاره به حضرت آقا).
سیاح پیاده: بفرمایید. دمت گرم!
آقای هژبر: حضرت آقا خودشان مشغول صرف غذای گوشتی اند و با ران مرغ در جنگ و جدالند. گمان می کنم اگر امر ازدواجی پیش آمد کند، آقا بی میل نباشند.
سیاح پیاده با لب پر خنده، که حاکی از میل او بود، پاسخ داد: ما از مرتبه طریقت خارج شده و به حقیقت پیوسته ایم و به دوست واصل گشته ایم و واصل را حجابی و مانعی در کار نباشد؛ چون قطره که وقتی به دریا رسد، دریا شود.
دکتر حسین خان گفت: آن وقت که حضرت آقا گرسنه بودند، از این کلمات از ایشان بسیار می شنیدیم و حالا که پر معلوم است! صدای خنده بلند شد.
کراهت شارب گذاشتن
حاجی صمدآقا: حضرت آقا، این بلندی شارب با موی انبوه از خصوصیات اهل طریقت است؟
سیاح پیاده: این از علامت های بزرگ و آشکار ما اهل طریقت است و به یقین، کسانی که ریش خود را می تراشند، اگر در سلک اهل طریقت باشند، باید شارب داشته باشند.
حاجی محمدعلی: پس خوب بود هنگام صرف غذا فکری می کردند که آن را به جایی ببندند