تاریخ فلسفه و تصوف صفحه 43

صفحه 43

نیز، یکی از بزرگان ما فریدالدین محمدبن ابی بکر معروف به عطار است. وقتی سلطان زمان کلمات او را شنید، جلادی فرستاد که او را گردن زند. شیخ به جلاد گفت:

تویی پروردگار من؛ به هر صورت خواهی، درآ !

پس جلاد او را کشت.(1)

همین عطار، در کتاب جوهر الذات خویش، حلاج را بسیار مدح کرده و اشعار زیاد در وحدت وجود گفته است.(2)

دکتر حسین خان با صدای بلند گفت: آقا، چرا شما عصبانی شدید؟ هرچه عصبانیّت شما شدید شود بر ضرر خود بیشتر سخن می گویید.

حاج محمدعلی: دست بردارید از این موهومات و کفریات! باید این ها را در خانقاه بگویند، نه در نزد ما مسلمان ها.

دکتر حسین خان: آقای حاج محمدعلی، قرار ما این بود که صبر کنیم تا آقای سیاح بیانات بزرگان طریقت را برای ما نقل کند. بعد ما آن را جواب دهیم ان شاءالله پس شما ناراحت نشوید و اجازه بفرمایید سخنان آقا تمام شود.

محیی الدین عربی و سخنان او در وحدت وجود

سیاح پیاده: یکی از بزرگان سلسله ما محیی الدین عربی است. او می گوید:

بدان، تنزیه حق نزد اهل حقیقت عین تحدید و تقیید است؛ پس تنزیه کننده یا جاهل است، یا بی ادب.

تا آن که می گوید:

حق محدود به هر حدی است؛ برای آن که هرچه محدود است مظهری از مظاهر


1- ر.ک: الأنوار النعمانیه، ج2، ص282؛ روضات الجنات، ج8، ص686؛ حدیقه الشیعه، ص571.
2- جوهرالذات، ص45 47.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه