نقش ائمه علیهم السلام در احیای دین جلد 1 صفحه 428

صفحه 428

ابو مویهبه،غلام آزادشدۀ پیامبر،و مردی دیگر او را حرکت می دادند....» (1)

سپس داستان و حدیث افک را بیان می کند.

آنچه مقریزی و دیگران در این قصّه های سه گانه آورده اند،از طریق امّ المؤمنین عایشه نقل شده است.اوّلین داستان،داستان مسابقه است:

مسابقۀ پیامبر و همسرش

احمد بن حنبل در مسند خویش،از هشام فرزند عروه بن زبیر،و او از پدرش عروه،و او از امّ المؤمنین عایشه نقل می کند که عایشه می گوید:

«من با پیامبر اکرم در یکی از سفرهایش همراه شدم.در آن هنگام،من دختری کم سن و لاغراندام بودم و هنوز چاق نشده بودم.در ضمن سفر،روزی آن حضرت به یارانش فرمود:پیش بروید!آنها پیش رفتند.سپس فرمود:جلو بیا،با هم در دویدن مسابقه بدهیم!من با وی مسابقه دادم و از ایشان سبقت گرفتم.پیامبر چیزی نگفت.زمان گذشت،تا آنگاه که من چاق شدم و جریان مسابقۀ گذشته را نیز فراموش کردم.در سفر دیگری به همراه آن حضرت رفتم.در ضمن سفر به مردم فرمود:جلو بروید!آنها جلو رفتند.بعد فرمود:پیش بیا تا با تو مسابقه بدهم!من با او در دویدن مسابقه دادم،و او از من پیشی گرفت.آنگاه خندید و فرمود:این به آن!» (2)

در این کتاب،همین روایت از ابو سلمه (3)،و از هشام بن عروه به نقل از پدرش چیزی قریب به آن (4)،و از قاسم بن محمّد،نوادۀ أبو بکر از عایشه (5)،مختصر آن روایت نقل شده است.

این حدیث مسابقه است،و ما در آن،از زمان مسابقه نشانه ای نمی یابیم.امّا در مورد مکان مسابقه،تصریح می شود که در«بیداء»اتّفاق افتاده است.امّا حدیث تیمّم و افک،طبق گفتۀ ابن سعد کاتب واقدی در غزوۀ مریسیع اتّفاق افتاده است.او می گوید:

«و در این غزوه،گردنبند عایشه افتاد و گم شد،و به خاطر آن،از حرکت سربازان جلوگیری به عمل آمد.پس آیۀ تیمّم نزول یافت و أسید بن حضیر گفت:این اوّلین برکت شما نیست ای


1- 1) -امتاع الاسماع(مقریزی)206/-207،چ دمشق؛کتاب المغازی 426/2-427،چ مصر.
2- 2) -مسند(احمد)264/6 و 39 و 182 و 280 و 129؛منتخب کنز العمال 173/6؛عیون الاخبار(ابن قتیبه)315/1.
3- 3) -همان.
4- 4) -همان.
5- 5) -همان.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه