نقش ائمه علیهم السلام در احیای دین جلد 2 صفحه 244

صفحه 244

گوناگون وصیّت کرده است.در گذشته ملاحظه کردید که در آخرین بیماری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم،داستان وصیّت کردن آن حضرت به کجا منتهی شد.آن حضرت در آن لحظات خطیر،می خواست آخرین سخنان خویش را که در مورد خلیفه و وصیّ و زعیم مردم بود،بنویسد و بر آن شاهد بگیرد.

هرگاه پیامبر می خواست نامه ای بنویسد،یکی از اصحاب بنا به فرمان آن حضرت نامه را می نوشت و حضرتش آن را مهر می کرد و بر آن شاهد می گرفت.آنگاه برای قبایل عرب یا سران غیر عرب می فرستاد.

آن حضرت در آخرین ساعات عمرش نیز چنین قصدی داشت و می خواست وصیّت نامه ای بنویسد که مانع گمراهی مردم در آینده شود.امّا نگذاشتند؛و چنان با او سخن گفتند که اساس پذیرش پیامبری او در جامعه در معرض خطر قرار گرفت.و در اینجا بود که آن حضرت سکوت را ترجیح داد.

آری،چنان که مشاهده کردیم،مسألۀ جانشینی،تنها در چنین لحظه ای مطرح نشده بود،بلکه در سراسر عمر آن حضرت و در تمام لحظات حسّاس،جنگ ها،صلح ها و ساعات خطیر از حیات اسلام،این مسأله در تمام ابعادش اعلام گشته بود.تا آنجا که با همۀ اختناق دوران بعد از وفات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و با همۀ قتل و غارت های امویان و عبّاسیان،و با همۀ جنایت ها و دست و پا بریدن ها -برای اینکه این میراث ها نقل نشود-بازهم می بینیم امروز این نصوص معتبر از مصادر درجۀ اوّل مکتب خلفا به دست ما رسیده است.

*** برای اینکه این بحث«ختامه مسک»شود،در اینجا دو حدیث از مکتب خلفا دربارۀ وصی و وصیّت پیامبر نقل می نماییم:

حدیث اوّل

طبرانی و دیگر محدّثان بزرگ مکتب خلفا،از سلمان،صحابی بزرگوار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم،روایت کرده اند که گفت:

«به پیامبر عرض کردم:یا رسول اللّه!هر پیامبری را وصیّ ای می باشد.پس وصیّ شما کیست؟ پیامبر در جواب من سکوت فرمود؛تا اینکه بعد از آن مرا ملاقات کرد و مرا خواند و فرمود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه