نقش ائمه علیهم السلام در احیای دین جلد 2 صفحه 39

صفحه 39

تو دینی را عرضه داشتی که دانستم بهترین دین مردمان است.»

و در شعری دیگر گوید:

أ لم تعلموا أنّا وجدنا محمّدا نبیّا کموسی خطّ فی أوّل الکتب (1)

«آیا ندانستید که ما یافتیم محمّد را پیامبری مانند موسی که در اوّلین کتاب(تورات)نام او نوشته شده است.»

*** بار دیگر پیشنهاد کردند که چنانچه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواستار مال دنیاست،از اموال خود آن قدر به حضرتش بدهند که از همۀ اهل مکّه ثروتمندتر شود؛اگر خواهان پادشاهی است،او را به پادشاهی خود اختیار کنند.پیامبر در جواب گفت:

«به خدا سوگند،اگر آفتاب را در دست راست،و ماه را در دست چپم بگذارند،از دعوت دست نمی کشم.»

در این گفتگوها و پیشنهادها بین قریش و ابو طالب و پیامبر،ابو طالب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اظهار ناتوانی کرد و گفت:ای پسر برادرم!قوم تو چنین و چنان گفتند.در کار من و خودت بیندیش،و آنچه را که توانایی آن را ندارم از من مخواه.

در اینجا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به گریه افتاد و به عمو پشت کرد و به راه افتاد.ابو طالب برادرزاده را خواند.چون پیامبر ایستاد و رو به عمو کرد،ابو طالب گفت:

ای پسر برادرم!برو و هر چه می خواهی بگو؛که در هیچ حالی تو را وانمی گذارم . (2)

درگیری حمزه،عموی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم،با ابو جهل

روزی ابو جهل پیامبر را در کوه صفا تنها یافت.او را بسی دشنام داد و دین اسلام را به زشتی یاد کرد و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را آزرد.کنیزکی آن حال را مشاهده کرد.

در آن زمان،حمزه که سرآمد مردان نامی قریش در شهامت و مردانگی بود،برای شکار از مکّه بیرون رفته بود.او را چنان رسم بود که چون از شکار بازمی گشت ،نخست به مسجد الحرام می شتافت و طواف خانۀ کعبه به جا می آورد.سپس به خانه می رفت.آنگاه که به مسجد می رفت،


1- 1) -سیره(ابن اسحاق)157/؛سیره(ابن هشام)373/1. [1]
2- 2) -سیره(ابن هشام)278/1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه