جلوه های نور صفحه 43

صفحه 43

ثروت

مال مبتلابهِ انسانهاست و بلا و آزمایشی مداوم ، مادام که زندگی ادامه دارد .

گیر و دارهای زندگی و محرومیّت ها و عُقده ها ، اغلب چشم بصیرت را از دیدن و درک کردنِ شومی های ثروت ،

باز می دارد . حدّ صلاح ثروت آن است که انسان را از ذلّت سؤ ال برهاند و یا مؤ منی را ، و انحراف فقیری را مانع شود ، و جاهلی را بر راه خدا دارد ، و با دوری از اسراف و تبذیر و تشریفات اضافی به کدورت ها دورباش بگوید ، و زندگی آبرومندی را تاءمین نماید ، و در کمبودها غنای فقر را قدر شناسد . و توفیق در این امر مهم منوط به ایمان استوار است ، چه اتّکاء به خداوند تبارک و تعالی اصل کلّی است ، تا اتّکا به ثروت دست ندهد ، که گاه شرک و کفر و ثروت آمیزه ای در هم دارند و امّهات معاصی اند .

ثروت ، امکانات در اختیار می گذارد ، پرخوری ها ، پرخوابی ها ، پرخواهی ها را به دنبال دارد که هر کدام سرداران فجایع اند . کامجوئی های مکرّر ، ذائقه ها را از کار می اندازد و نمکْ چشائی های حرام و شبهه ناک رخ می نماید و غفلتا مرگِ ناخواسته در آستانه در ظاهر می شود که پیر و جوان نمی شناسد و قدرت ها را در هم می شکند ، او که این همه دور می نمود ، اکنون نزدیکترین است و کمترین فرار و مهلت از آن ممکن نیست و پایان زندگیِ شرک آلود و (به شگفت نیاورد تو را اموال و اولادشان چه خداوند اراده فرموده است به آن وسیله آنها را در دنیا عذاب نماید و جانشان را بستاند در حالی که کافرند) .

ثروتمند حجم و تنوّع ثروت را عظمت و جمال

خود می پندارد و از درک اتّکاء و وابستگیِ شرک آلود به ثروت غافل است ، که اگر فقط همه عیب ثروت همین بود در زشتی کافی بود .

مادیّات زندگی ، انسان را به بندگی می گیرد و فطرتِ خداشناسی را از تکامل باز می دارد . بنده ثروت بودن قابل قیاس با مسئله بندگان در سابق نیست چه در آن نوع بندگی ، باطن و معنا از تصرّف محفوظ و قدرت تعقّل و تفکّر و ذکر در حفاظِ گنجینه خاطر بود و انسان های آزاده و مردان خدائی ، چون لقمان و سلمان ، روزگاری را در بندگی گذراندند ولی وجود و شخصیت انسانی خود را حفظ کردند و در راه خداشناسی توقّفی آنان را حاصل نشد ، ولی مال و ثروت و آنچه تعلّق خاطر را به همراه دارد هر روز بیشتر و بیشتر ذهنیّات را در حیطه می گیرد ، و در واقع هر چه که متعلق به ماست ، ما نیز تعلّق خاطر به آن داریم ، و این تعلقِ متقابل ، ذهنیّت را فرا می گیرد ، و با این واماندگی ذهنی فراغ لازم را برای حضور در محضر خداوند تعالی از دست می دهیم و تعالی نفس تا صفر تقلیل می یابد ، و این مسیر بنده ای نیست که در اثر تقرب الهی وقتی بگوید ((باش )) شیئی موجود شود ! پس به هر نسبتی تعلق خاطر به موضوعی داشته باشیم ، در واقع در تعلّقِ آنیم که اگر تعلّقْ خدائی باشد ، در تعلّق خداوندیم و اگر نه ، در اختیار غیر

س ه 23/5/63

حیا و بی شرمی ها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه