جلوه های نور صفحه 58

صفحه 58

حیطه شیاطین نُضج می گیرد . ولی آنان که به ریسمان الهی چنگ نزنند ! و با دشمنان خدا نجنگند ، لامحاله بر یکدیگر چنگ می زنند و با اکنون به دیارِ اللّه اکبر گویان برویم ، که امر و نهی خداوند تعالی را بر کرسی دارند؛ در آنجا آفتاب به زیبائی می درخشد !

س ه 25/12/63

فاصله

معنویّت با نوسانات خفیفه نیّات در ارتباط است ، و نسیمِ محسوسِ انحراف ، در واقعیّتِ طوفانیِ خود ، ره آوردهای فضائل انسانی را به یغما می برد ، آنجا که می اندیشد که چرا گرفته است ؟ و چرا ناخشنود است ؟ و چرا . . . ؟ ولی باید بداند که شاید . . .

آری تو ای انسان که تا ساعتی پیش در صفا و نورانیّت بودی ، اکنون چرا این همه ناخشنودی ؟ شاید به گناهکاری لبخند زدی ! و یا به ثروتمندی کرنش آوردی ، و یا نعمت اخلاص را سپاس نگفتی ! و چه می دانی که چرا ؟ تو ای رزمنده ! که این همه گرفته ای ! شاید آنگاه که از جبهه با آن همه اخلاص برمی گشتی ، چشم به چهره غارتگری دوختی ، و آن همه فضائل را از خود فرو تکاندی ! چرا ندانستی که سیر الی اللّه هیچ گاه از جهاد اکبر خالی نیست ! ؟

و ای برادر سرباز ! چه می دانی که چرا ؟ شاید؛ آلودگیهائی از ندانستن ها و آلوده شنیدنها ، و کردارهائی که نباید ، تو را پرده ضخیم است ، که آن همه جلال و جبروتِ جبهه و آن همه نوای

ملکوت را نمی شنوی و مشام جانت از آن همه و تو ای فرمانده ! شاید آن هنگام که سان می دیدی ، خودپنداری ، تو را به فراموشی انداخت که دیروز نطفه بودی و فردا هم که . . . و آن شد که نتوانستی قیام لیل کنی ! و عمری را در شبی از کف دادی .

اما تو ای رهگذر ! چه می دانی که چرا با این همه تبختر قدم برمی داری ؟ ! شاید ! بر چشم خاک شده مادری قدم گذاشتی که در بدرقه فرزندش به جبهه اشک شوق فرو می ریخت .

در آنجا که فرمود : ((ای پسر جُنْدَب ! اگر شیعه ما در استقامت بودند ، فرشته ها با آنها دست می دادند ، و ابر بر سرشان سایه می انداخت ، و در روز هم می درخشیدند ، و از بالای سر و زیر پای خود روزی می گرفتند و از خدا هر چه می خواستند به آنها می داد)) . (69)

س ه 2/1/64

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه