جلوه های نور صفحه 75

صفحه 75

به یاد آوریم آن مغولی را که سرنیزه خود را به دهان طفل شیرخواره ای لمس داد ، و آن کودک معصوم به گمان پستان مادر ، دهان گشود و آن مغولی آن کرد که خوی مغولان بود ، چرا آن همه زیبائی و بی گناهی به درکِ او نیامد ؟ و بر بینوائیِ کودک و مادر رقّتی نیاورد ؟ او چه نداشت که نتوانست ؟ در حالی که در ظاهر به گونه همه انسان ها بود که می خورند و می آشامند و عمر به پایان می برند ، آری ، او را صفای باطن نبود ! و از او شوم تر هم چه بسیارند ، مردمی که با لبخندهای خود زشتی

می پراکنند ، و با جهل خود دوزخ می گسترانند ، و هم آن نازیبا پدران و مادرانی که لقمه به حرام به کامِ کودک می برند ، و آن سخنها که بر گوش او می خوانند ، و آن منظره های حرامی که در دید او قرار می دهند ، در آنجا که باید بر گوش او ، در راست ، به راستی ندای اذان در دهند و بر گوش چپ او اقامه اقامه نمایند .

آری ، وقتی اندیشه در والائی ، و درک در واقعیّت و حقیقی خود باشد ، آنچه زیباست همان است که زیباست ، و آنچه نازیباست همان است که نازیباست ، و درکِ واقعی و اندیشه والا درخششی از صفای باطن و رحمتی رحمانی است که

س ه 20/11/64

زنگار زندگی

اشتغال و انحراف حواس از یاد خداوند تعالی ، و اِشباع ذهن از لاطائلات جائی برای اخلاص و صفا باقی نمی گذارد و به این گونه ، مرورِ ایامْ زنگار گونه ، روح را می آلاید ، مگر آنگاه که الطافِ رحمانی در به هوشِ انسانی فرود می آید و او را از خوابِ زندگی بر پای می دهد که کاروان عمر در حرکت است و جرس ها فریاد بر می آورند ! که بنگرید این همه را که هر روزه می روند ! . تعلّقات زندگی به جای آنکه در تعلّق انسان باشند گاه انسان را در تعلّق خود می گیرند ، و در پایان ، باورْ سخت و تلخ است که در احاطه و تعلّق متعلّقات خود بوده است ، و این چنین صفا و طراوتِ جان را به

یغما داده و بُرندگیِ درک را در شکافتنِ مفاهیم به کندی کشانیده است .

لابدهای زندگی ، چون اکل و شرب ، در حدّ غیر متعادل و جنبه های جنبی آن ، اعصاب را خسته و مرکز حواس را به واماندگی سوق می دهد . اینها و همه آنچه که شیفتگی به زرق و برق زندگی را به همراه دارد ، انسان را مانعِ دید و روح را شبح سرگردانی است ، و آن را از لطافت و شفّافیّت باز می دارد . یک فرد در زندگیِ عادیِ خود بدون اینکه به ظاهر گناهی مرتکب شود ، و به زشتکاری و زشت پنداری رضا دهد ، با اتلاف دقایق زندگی و خودنگری ها و پیرامون پردازی های نابجا ، خود را به بی بهائی می سپارد ، و در نتیجه ، عمقِ وجودش از معارف ربّانی تهی می ماند و دیگر وجودش شاخساری زیبا از گلستان خلقت را نمی ماند ، و شکوه و والائی انسانی را به درک نمی آورد ، چرا که هر سستی و بی توجّهی بنای شخصیّتِ تکاملیِ انسان را سُست و از او صورتی بی محتوا از بزرگواریها می سازد .

کسب علوم و معارف ، کسب معاش و اشتغال به مشغله های زندگی ، چگونگی عبادت و انجام فرائض و نوافل ، همه باید به گونه ای در حدّ اعلای توجّه و تذکّر باشد ، و کمبودهای تکاملی را با توجّه و تفکّرِ مدام و استعانتِ مداوم از باری تعالی جلّت عظمتُه به راهِ کمال و تعالی بَرَد ، و نیز در آمیزه ای از خوف و رجاء و کمالی از

خشوع در انتظار رضای الهی بود ، که رحمت حضرتش تبارک و تعالی همیشه فراگیر است بندگان مخلص را .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه