اسلام شناسی و پاسخ به شبهات: دفاع از اسلام و پیامبر صلی الله علیه واله صفحه 665

صفحه 665

1- 1171. نظریه برخورد تمدن ها، ساموئل هانتینگتون، ترجمه مجتبی امیری، ص 47.

2- 1172. تاریخ تمدن، هنری لوکاس، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ج 1، ص 7و16.

مراحل معین از تحوّل اجتماعی می دانند. در مقابل، «آرنولد توین» بی تمدنی را حاصل نبوغ اقلیت نوآور؛ یعنی طبقه ممتازی در جامعه که از هوش، ابتکار و نوآوری برخوردارند، در سایه تحولات و سیر تکامل جامعه می داند.(1)

تعریف «آلفرد وبر» به نظر «ویل دورانت» نزدیک است که تمدن را محصول دانش و فناوری می داند. «دورانت» بر آن است که وقتی فرهنگ عمومی به میزانی از رشد رسید، فکر کشاورزی به وجود می آید. این نظر همانند نظر «آلفرد وبر» برگرفته از معنای واژه تمدن به معنای شهرنشینی است. به دنبال فکر کشاورزی و بر اثر تبادلات بازرگانی و ارتباط شهرها، مردم رشد عقلی می یابند. بنابراین اساس، سجایای اخلاقی و ویژگی های نیک در میان آدمیان پدید می آید و کسی که اخلاق و حسن معاشرت داشته باشد، متمدن به حساب می آید.

دانشمندان شرقی نیز همانند غربیان، برداشت و تعریف خاص خود را از تمدن ارائه داده اند. ابن خلدون «تمدن» را اجتماعی شدن انسان می داند. اندیشمند دیگری «تمدن» را مجموعه ای از عوامل اخلاقی و مادی می داند که به جامعه فرصت می دهد برای هر فردی از افراد خود، در هر مرحله ای از مراحل زندگی، از کودکی تا پیری، همکاری لازم را برای رشد به عمل آورد.(2)

به طور کلّی، این مفهوم اساسی را می توان چنین تعریف کرد: تمدن، حاصل تعالی فرهنگ و پذیرش نظام اجتماعی است؛ یعنی خروج از مرحله بادیه نشینی و گام نهادن در شاهراه نهادینه شدن امور اجتماعی.

نظریه «برخورد تمدن ها»

ساموئل هانتیگتون معتقد است که دوره جنگ ایده ئولوژیک و اقتصادی سپری شده است. آنچه در بین بشر خطّ تفرقه و تقسیم می کشد و ریشه و سرچشمه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه