- حاکمیت سیاسی پیامبر (ص) در قرآن 1
- غــم و شـــادی از منظر دین 1
- تفکر و تعقل 1
- رسول مهربانی در سیره و گفتار 2
- مدیر معصوم 2
- مهندسی فرهنگی در عصر امام باقر 2
- شق القمر معجزهای از معجزات حضرت محمد 3
- اسلام و دموکراسی 3
- امام مهربانی ها 3
- مدیریت اسلامی و الگوهای آن 4
- تاریخ انبیا 4
- اسراف و صرفه جویی در فرهنگ اسلامی 4
- خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی 5
- شرح زندگانی حضرت محمد 5
- مدیریت و فرماندهی در اسلام 5
- تجارت از دیدگاه اسلام 6
- کارآفرینی در نظام ارزشی اسلام 6
- مطهری و آسیب شناسی فرهنگ دینی 6
- سیری در سیره نبوی 6
- تأثیر نماز بر ابعاد شخصیتی و اعتماد به نفس جوانان 7
- جایگاه تعلیم و تعلّم در اسلام 7
- آداب تعلیم در اسلام 7
- حدیث پژوهی 7
- اجتهاد، شهید نبرد تحجر و التقاط 8
- تاریخ دینیِ حجاب 8
- کلام جدید 8
- ملاحظات رفتاری بازاریابی از دیدگاه اسلامی 9
- فرهنگ انتظار 9
- فرهنگ انتظار و مهدویت 9
- عدالت اجتماعی در اندیشه ی دینی 9
- غفلت جایز نیست 10
- روحانیت و مدیریت اجرایی 10
- سیمای مدیریت در اندیشه امام سجاد 11
- امام حسن مجتبی 11
- مدیریت در اسلام و مصادیق آن 11
- مدیریت از دیدگاه امام رضا 11
- سیاست و مدیریت حضرت زینب 12
- مدیریت امام حسین (ع) در نهضت عاشورا 12
- کادرسازی امام سجاد(ع)، سیاستی مدبرانه 13
- مدیریت مساجد 13
- حکومت نبوی، الگوی حکومتها 13
- عقلانیت توحیدی؛شیوه علمی امام رضا 14
- جنبه هایی از مدیریت بحران پیامبر اکرم 14
- حکومت و سیاست در سیره امام صادق 14
- شخصیت حضرت زهرا(س) در کلام وحی 15
- خندق 15
- رویکرد مقایسهای ارتباط رشد و توزیع درآمد از دیدگاه اسلام 16
- نظریهی اندیشهی مدوّن در اسلام 16
- پیامبر اسلام الگوی مدیریت موفّق 16
- عدالت به مثابه رویکرد در فهم احکام 17
- ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلام 17
- جایگاه غم و شادی از دیدگاه 4 کتاب آسمانی 17
- پیش فرض های معرفت شناسی در مدیریت اسلامی 17
- مدیریت امام حسین (ع) 18
- خداکند 18
- " شمــــع جمــــع آفــــــرینــش " 18
- سلامتی 19
- 25 فرمان اسلامی برای مدیریت رفتار 19
- سلامت رفتاری در مدیریت اسلامی 19
- مدیریت اسلامی 20
- شایستگی های اخلاقی مدیران و کارگزاران 20
- سازمان و ترویج فرهنگ امر به معروف 20
- قدرت جامعه در کنترل رفتار 20
- سیره اخلاقی پیامبر اسلام 21
- فرصتی برای بازگشت به اصل خویش 21
- رهنمودهایی از حضرت رضا علیه السلام 21
- عدالت اجتماعی در اندیشة دینی 22
- امامت رضوی؛ کانون مهربانی، هدایت 22
- ارزشهای اخلاق مدیریتی در کربلا 22
مدیریت اسلامی
*نویسنده: امیر پیمانی* مدیریت غربی بیشتر به روش ها و فنون مدیریتی پرداخته است. و مدیریت اسلامی ضمن توجه به این موارد، به انسان نیز توجه اکید و خاص داشته و کلیه فعالیت ها و وظایف مدیریت را حول انسان طراحی میکند.
چکیده:در این مقاله با طرح ضرورت توجه به مدیریت اسلامی در حکومتی اسلامی، مفاهیم و تعاریف مدیریت اسلامی از دیدگاه برخی از صاحبنظران و نویسندگان مورد اشاره قرار گرفته است و سپس به وجوه کلی تفاوت های مدیریت اسلامی و مدیریت غربی به صورت مختصر اشاره شده است. از دیدگاه نگارنده، مدیریت اسلامی در سطحی بالاتر از مدیریت غربی به مسایل مدیریت و محور آن (انسان) توجه دارد.مدیریت غربی بیشتر به روش ها و فنون مدیریتی پرداخته است. و مدیریت اسلامی ضمن توجه به این موارد، به انسان نیز توجه اکید و خاص داشته و کلیه فعالیت ها و وظایف مدیریت را حول انسان طراحی میکند.نگارنده سپس پیش فرض های مربوط به مدیریت اسلامی را مطرح کرده است. از جمله مهمترین این پیش فرضها، نیاز جوامع به مدیریت، نیاز جوامع با فرهنگ و حکومت اسلامی به مدیریت اسلامی، تأثیر گذاری مکتب الهی اسلام، بر روی مدیریت اسلامی و ارزشی بودن این نوع مدیریت، الگو و نمونه بودن مدیر در مدیریت اسلامی، برتری مدیریت اسلامی نسبت به مدیریت غربی، انسانی بودن سازمان درمدیریت اسلامی به جای سازمانی بودن انسان مورد اشاره قرار گرفته است.در بررسی موانع و مشکلات فراروی مدیریت اسلامی در جامعه اسلامی ایران، نگارنده سیطره نفوذ مدیریت غربی، عدم آشنایی عموم با قابلیت های مدیریت اسلامی، عدم ایجاد تمایز میان تکنیک ها و روش های مدیریت غربی و رویکردهای انسانی در مدیریت، نبود معیار و مفهوم مشخص از مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی، محدودیت میانی نظری در زمینه مدیریت اسلامی درسطوح سازمانی، ابهام در معنا و مفهوم مدیریت اسلامی، نبود نگاه راهبردی به مقوله مدیریت اسلامی، بیتوجهی به انجام پژوهش در زمینه مدیریت اسلامی و موانع روانی پذیرش دیدگاه جدید، را از مهمترین مشکلات و موانع پیش روی مدیریت اسلامی میداند.نویسنده در پایان، اصلاح رابطه خود و خدا( برای مدیران جامعه اسلامی)، خودباوری در جوامع مسلمان و جهان سوم، ضرورت ارایه تعریف مشخص و تبیین دقیقتر از محدوده و مرزهای مدیریت اسلامی، انجام تحقیق ها و پژوهشهای بیشتر در این زمینه و توجه به این که مدیریت غربی میتواند در سطوحی پایینتز از مدیریت اسلامی مورد استفاده قرار گیرد را به عنوان محورهایی که میتواند در گسترش مدیریت اسلامی نقش اساسی ایفا کند از جمله راه های رفع موانع و توسعه مدیریت اسلامی دانسته است. مقدمهمدیریت به شکل های مختلف و متفاوت در طول تاریخ و جود داشته و به صور گوناگون، زمینه پایداری و دوام و قوام تمدن ها و حکومت ها را فراهم ساخته است. با پیشرفت علم و افزایش آگاهی بشر در استفاده از امکانات و توانایی های خود، تأثیر مدیریت در پیشرفت بشر نیز فزونی یافت و همراه با آن، نظریههای مختلف و متفاوتی که از منظرهای گونهگون به انسان نگاه میکردند نیز ارایه گردید. به نظر این جانب، وجه مشترک تمامی این نظریهها، هدفگرا بودن و توجه به نتیجه کار است و در این راستا، انسان نیز گاه همسنگ ابزار مورد توجه قرا گرفته و گاه به آن در سطوح بالاتر توجه شده است. آنچه که هست این که در هر حال توجه به انسان نیز در راستای افزایش تولید و نتیجه اقتصادی مطلوب انجام شده است.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حضور یک حکومت مذهبی که زمینههای نظری اداره امور حکومتی در آن بر پایه ارزش های دینی و مذهبی استوار بوده و اعمال حکومت تحت تأثیر نگرش الهی انسان قرار گرفته است، مدیریت به عنوان یکی از وجوه اداره حکومت و فرایندی که باید تحت تأثیر نگرش تازه و جدید ارزشی حاکم بر کل جامعه قرار داشته باشد مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت اسلامی چیست؟نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاه های اسلام درمورد مدیریت قلم زدهاند هر یک به فراخور برداشت و ذهنیت های خود از اسلام، مبانی اخلاقی و سیره پیامبر (ص) و معصومین (ع) به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تعاریف و یا توضیحاتی را ارائه دادهاند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد میشود. با توجه به این که دامنه ی این برداشت ها و تعریف ها ( که بیشتر بر محور ارزش ها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشتهاند) گسترده و از نظر نوع نگاه نیز (در عین نزدیک به هم بودن) متنوع است.به تعدادی از تعریفهای ارایه شده در مورد مدیریت اشاره میشود:"افجهای" مدیریت اسلامی را مقولهای مکتبی می داندو وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راهحل هایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است. (فصلنامه مطلاعات مدیریت، شماره 21 و 22، ص 10)."حمیدیزاده" نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقاد آن سرچشمه میگیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است و با این ویژگی وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح میکند ومدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیت های بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است ( فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 20، ص2)."عسگریان" مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند میداند. بدین معنی که در کلیه ی سطوح آن زهد و تقوی پیشه میشود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی مییابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر میشود (عسگریان، 1370، ص 52)."مشرف جوادی" معتقد است در مدیریت اسلام (اسلامی)، ابتدا محور رابطه با ا.... و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است ( مشرف جوادی، 1378 ص11).«مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است ( مشرف جوادی، 1378، ص ج).هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام میشود، ابتدا منظور اداره ی امور بهرهبرداری صحیح از نعمت های الهی بر اساس اعتقاد به جهانبینی توحیدی است. یعنی کلیه ی اعمال و رفتار انسان ها و یا مدیران باید بر مبنای جهانبینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب میکند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهانبینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد (مشرف جوادی 1378، ص 3).سازمان امور اداری و استخدامی در مورد مدیریت اسلامی این تعریف را آورده است: « مدیریتی که زمینه ی رشد انسان به سوی ا... را فراهم نماید و مطابق کتاب و سنت و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم وعلوم و فنون و تجارب بشری جهت رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور عمل کند، مدیریت اسلامی مینامیم. « مدیریت اسلامی، 1364).حضرت آیه ا... مصباح یزدی نیز برای مدیریت اسلامی سه معنی و برداشت قایل می باشند: "... بررسی شیوه ی مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی، تحلیل شیوهای مدیریت مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت گرفته است و معنای سوم این که مسایل مدیریت اسلامی را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار دهیم و سیره ی مدیران معصوم (ع) را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم ". (دیدگاههای اسلام درباره مدیریت، صص 28-27).از دیدگاه "عسگریان "، مدیریت از دیدگاه اسلام که درجامعه اسلامی جریان مییابد در مسیر نزدیکی به ا... قرار دارد، بدین معنی که در کلیه ی سطوح آن زهد و تقوی پیشه میشود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی مییابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر میگردد (عسگریان، 1370، ص 52)."هاشمی رکاوند" نیز مدیریت در اسلام را در اصل بر مبنای کلامی و عقیدتی ملهم از قرآن و سنتنبی (ص) استوار میداند ( هاشمی رکاوند، 1379، ص 76) از نظر ابراهیمی منظور از مدیریت اسلامی آن است که در عمل و اجر و هدف. عدالت اجتماعی را مد نظر قرار دهد و مقصود نهایی آن کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بداند و زندگی ومعیشت افراد در همین راستا تأمین شود (ابراهیمی 1375، ص 28)."تقوی دامغانی" بدون این که از مدیریت اسلامی تعریفی ارایه دهد در مورد چیستائی مدیریت توضیحی داده و به امانت بودن، تکلیف بودن و حق نبودن، خدمت بودن و مواردی از این قبیل اشاره کرده است و سپس به توضیح نقش مدیر در جوامع اسلامی پرداخته است(تقوی دامغانی، 1377)."نبوی"، پس از ارایه تعاریفی از مدیریت در نظریههای غربی، مدیریت اسلامی را این چنین تعریف کرده است:"مدیریت «هنر وعلم به کارگیری صحیح افراد و امکانات درجهت وصول اهداف سازمانی است، به نحوی که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد". (نبوی 1380، ص 33)"قبادی" نیز مدیریت اسلامی، یعنی آن بخش از «مدیریت» و فرآیند آنرا، که مستند به وحی الهی و منابع اسلامی باشد و وجه تمایز آن با دیگر مدیریت ها را در مبتنی بر وحی بودن، نبود نظام بهرهکشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزش های متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن برپایه ی تعالی، کرامت و شرافت انسانها میداند مدیریت اسلامی تعریف کرده است (قبادی، 1378،ریال ص 12). وجوه کلی تفاوت مدیریت اسلامی و غیر اسلامی (غربی)مروری کوتاه بر تعریف های ارایه شده در مورد مدیریت اسلامی نشان میدهد که نویسندگان، برداشت های متفاوت و در عین حال هم جهتی را در مورد آن داشتهاند. ولی همین برداشت ها نیز دامنه و محدودهای از مدیریت اسلامی را به دست میدهد. در واقع به نظر میرسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزشهای الهی اسلام، زمینه های تعالی انسان را فراهم میآورد. این امر چه در سطح جامعه (مدیریت و رهبری در جامعه اسلامی) و چه در سطح سازمان ( مدیریت و رهبری سازمانی) مصداق دارد، در عین حال ذکر این نکته نیز ضروری است که این امر مغایرتی با بهکارگیری اصولی که در مدیریت از نظر صاحب نظران غربی مورد قرار گرفته است، ندارد.به نظر این جانب، مدیریت از دیدگاه صاحب نظران غربی، در واقع به کار بردن مجموعهای از تکنیک ها و روشهای ابزاری است تا مدیر و سازمان ( در سطح بالاتر، جامعه) را به اهداف تعیین شده برساند. این امر فی نفسه چندان بد و مذموم نیست.در واقع هنگامی که بحث حفظ شان و مرتبت انسانها در سازمان و جامعه مطرح میشود و تعالی انسان ها و رشد آنها در مسیر الهی در اولویت اول قرار میگیرد و سازمان اسلامی ( کیا، 1377، ص 125) جای انسان سازمانی را میگیرد، وجوه تفاوت دو دیدگاه به صورت عمده پدیدار میشود (این بحث جدا از نیت عمل، و نیز وظیفهگرا بودن مسلمان، مواردی که در دیدگاه الهی اسلام از مباحث مهم وتعیین کننده است مطرح میشود).به عبارت دیگر، به نظر میرسد در دیدگاه صاحب نظران غربی که مدیریت و رهبری را تعریف کردهاند، انجام دادن کار و نیل به هدف رهبر و مدیر به وسیله ی انسان ها و سازمان مطرح است و در این راستا هنر و توانایی مدیر و رهبر در به کار گرفتن همه ی قابلیت های پیروان و کارکنان و چگونگی افزایش این توانایی در به کارگیری این قابلیت ها، جان کلام و نقطه ی اصلی توجه صاحب نظران غربی علوم مدیریت است.در حالی که از نظر اسلام، چگونگی به کارگیری قابلیت های پیروان و نیل به هدف، نحوه ی اعتلاء و رشد معنوی کارکنان و ضرورت آنها به سوی خداوند نیز از اقلام تعیین کننده و مهم است که مقدم بر رسیدن به هدف است. در واقع در این رویکرد، مدیر و رهبر تنها در چارچوبی از محدودیت ها که ارزشهای الهی و اسلامی برای وی تعیین کردهاند، مجاز به ارایه دستور و رهنمود است.مقایسه ی این دو رویکرد به نظر این جانب، نشان دهنده ی جایگاه برتر و کاملتر مدیریت اسلامی است که جدا از مقوله ی هدف، به چگونگی نیل به آن و نیز تعالی انسانهای سازمان نیز توجه میکند و این چیزی بیش از آن است که در مدیریت غربی مورد توجه قرار داشته و مورد نظر است.مروری بر تحقیق های انجام شده در خصوص مدیریت و خاصه رهبری در جوامع غربی نشان میدهد که رویکردهای جدید رهبری و مدیریت به ارزشهای انسانی و اخلاقی توجه روزافزونی یافته و سهم آن را در افزایش اثربخشی، بیش از پیش مهم و تعیین کننده یافتهاند. مواردی مانند صداقت و راستگویی، تعهد، وفاداری، تواضع، عدالت و مواردی از این قبیل که در دیدگاه اسلام مبانی اساسی در روابط رهبران و پیروان ( در هر سطح) به شمار رفته و از بدو ظهور اسلام، به وسیله پیامبر (ص) و سپس ائمه معصومین (ع) مورد توجه اکلید قرار گرفته و به شکل های گوناگون و متفاوت ( ولی با محتوای مشابه و در راستای هم) توصیه شدهاند و نیز رهنمودهای ولی فقیه در زمینه های متفاوت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... به تازگی مورد توجه صاحب نظران علوم مدیریت در غرب قرار گرفتهاند. به عبارت دیگر، به نظر راقم این اسطور، مدیریت غربی در حال نزدیک شدن به رویکرد اسلامی مدیریت است و این گزینش به دلیل اثربخشی واضح سبک های رهبری ومدیریتی که به مسایل انسانی و معنوی توجه میکنند، افزایش روزافزون یافته است. (شاهد این مدعا، تفاسیر مختلف ارائه شده از موضوعات روز ایران اسلامی در محافل و مجامع غربی است ).از سوی دیگر در یک مرزبندی ( به نظر این جناب غیرواقعی) میان مدیریت از دیدگاه صاحب نظران غربی و مدیریت اسلامی، آنچه که به عنوان روش ها، تکنیک ها، وظایف مدیر و... در نظریههای غربی مطرح گردیده است، در مدیریت از منظر اسلام نیز مورد توجه قرار دارد، در واقع آن وجوه از جنبههای رفتاری، شخصیتی، ارزشی، آرمانی و آنچه که مورد توجه مدیریت در جوامع غربی نیست و یا کمتر مورد توجه قرار دارد در نظریههای مدیریت اسلامی مورد توجه بیشتری قرار دارد و این بدان معنی نیست که در مدیریت از نظر اسلام برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، کنترل و... که از وظایف مدیریت محسوب میشود و رویکرد اسلامی مدیریت مورد توجه قرار ندارد.مرروی سطحی به تاریخ صدر اسلام، جنگ ها، تلاش های برنامهریزی شده پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) نشان میدهد که این مسایل مورد توجه قرار داشته است. همچنانکه در ایران، یونان، مصر،روم، چین باستان و سایر تمدن های کهن نیز مورد توجه بوده است و این که این موارد در اوایل این قرن مورد دستهبندی و سازماندهی مجدد قرار گرفتهاند به این معنی نیست که خاستگاه آنها هم منحصرا کشورهای غربی در قرن بیستم و بیستویکم هستند.ابزار، قوانین اولیه، وظایف و... مدیر در هر جامعه و تمدن در چارچوبهای که تا حدود زیادی به هم نزدیک هستند قابل دستهبندی است و به هیچ تمدن و قومی منحصر نمیشود.با توجه به موارد مذکور، به نظر نمیرسد مواردی از قبیل برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و... که از وظایف مدیریت به شمار میرود و سایر اصول مورد توجه به مدیریت غربی، از نظر عملکرد و اجرا با آنچه که در مدیریت اسلامی به مورد اجرا گذشته میشود منافات داشته باشد، نکته اصلی در این است که در مدیریت اسلامی اقلامی دیگر نیز همسنگ وظایف مدیر و اصول مدیریت اهمیت داشته و در مواردی اولویت و جلوه بیشتری می یابد.آنچه مسلم است این است که در مدیریت از دیدگاه اسلام، اخلاق و مسایل اخلاقی - ارزشی اهمیتی بیش از کسب هدف (تولید) دارند و به عبارت بهتر در اولویت بالاتری قرار گرفتهاند. این نکته، خاصه در شرایطی که توجه به مسایل اخلاقی و رعایت ارزش های انسانی که در نظریههای رفتارگرایان نیز مورد تأکید قرار گرفته و توجه به آن روندی صعودی یافته است، حائز اهمیت ویژهای است. پیش فرض های مدیریت اسلامینکته این که در این راستا، به دلیل تازه بودن و نو بودن منظری که از آن به انسان و فعالیت های آن در قالب سازمان توجه می شود، نیاز به ارائه ی نظریههای متناسب با این نگاه، به طور کامل جدی احساس میشود. در این راستا توجه به فروض زیر نیز ضروی است:هر جامعهای به مدیریت نیاز دارد، این مدیریت میتواند از سطح اداره ی جامعه و رهبری آن تا سطح سازمان های دولتی و خصوصی بزرگ و کوچک در نوسان باشد.جامعه اسلامی نیز مانند هر جامعه ی دیگر نیاز به مدیریت دارد. جامعه اسلامی جامعهای است که در آن ارزش های الهی، دینی و اخلاقی اسلام مورد توجه بوده و در مناسبات رسمی و غیررسمی رعایت میشود.رویکرد اسلامی مدیریت در جامعه ی اسلامی با اخلاق، رفتار و ارزش های اسلامی آمیخته بوده و این ارزشها مدیریت اسلامی را تحت تأثیر قرار میدهد.جامعه ی اسلامی نیاز به نوعی از مدیریت دارد که با ارزش های انسانی و دینی و مبانی اخلاقی آن پیوستگی داشته و آرمان های اسلامی را مورد توجه و عنایت قرار دهد.مدیریت در جوامع غربی، به ارزش های انسانی در حد توجه به محصول مدیریت «سود، افزایش قدرت رقابت، کیفیت محصول، افزایش سهم بازار،...» عنایت دارد، در حالی که مدیریت با رویکرد اسلامی اعتلای ارزشها و تعالی انسانها را به عنوان هدف مورد توجه قرار میدهد. مرور مختصری بر آنچه که به عنوان پیش فرض های مدیریت اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است. نافی آنچه که به عنوان تکنیک ها و روش ها مورد توجه مدیر (در هر جامعه و با هر رویکرد) قرار میگیرد نیست.در هر حال بررسی تعریف های مورد اشاره نشان میدهد که:1- مدیریت اسلامی از دیدگاه محققین مبتنی بر مکتب اسلام بوده و به طور کامل تحت تأثیر آن قرار دارد به گونهای که رعایت شئونات اسلامی در این مدیریت اولین وظیفه مدیر محسوب میشود.2- در مدیریت اسلامی توجه به نظام ارزشی اسلام (اخلاق، تقوی، عدالت طلبی، خدمت و امانت بودن مدیریت و...) و حفظ آن اهمیت ویژهای داشته و در اولویت قرار دارد.3- وظیفه ی مدیر، در مدیریت اسلامی تنها افزایش تولید نیست و توجه به انسان به عنوان اشرف مخلوقات (که خداوند آسمانها و زمین را مسخر او کرده است) و تعالی وی در اولویت بالاتری از تولید قرار دارد.4- در مدیریت اسلامی مدیریت و هدایت انسانها به سوی کمال وظیفه اصلی قلمداد میشود.5- مدیریت در اسلام امانتی است که باید در نگهداری و رساندن آن به کسی که اهلیت آن را دارد دقت وافر به خرج داد. در واقع نمیتوان این مسئولیت را به هر کس سپرد.6- سازمان در مدیریت مجموعهای از انسانها است که از طریق هم افزایی توان آنها (که در مدیریت اسلامی در جهت رسیدن به کمال قرار دارند) در خدمت انسان قرار میگیرد. در این رهگذر در یک عرصه رفت و برگشت، افراد با کار جهت یافته خود سازمان را به نتایج دلخواه میرسانند و مجموعه سازمان (مدیریت وکارکنان) نیز از باتاب نتایج کار خود، هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی بهرهمند میشوند.7- در مدیریت اسلامی، مدیر به عنوان الگو و اسوه مطرح است و بر همین مبنا نیز باید رفتار خود را تنظیم نماید.مرور مختصری بر آنچه که به عنوان پیش فرض های مدیریت اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است. نافی آنچه که به عنوان تکنیک ها و روش ها مورد توجه مدیر ( در هر جامعه و با هر رویکرد) قرار میگیرد نیست. موانع فراروی مدیریت اسلامی در جامعهگفتیم که جوامع مسلمان به داشتن نوعی از مدیریت نیازمند هستند که با ارزش ها، آرمان ها، اعتقادات، مبانی دینی و اخلاقی آنها سنخیت و پیوستگی داشته باشند. با توجه به این که مدیریت اسلامی، در واقع رویکردی نو و تازه از مدیریت در جامعه است. به نظر میرسد مانند هر پدیده ی نو و تازه در جامعه برای رواج یافتن با موانعی رو در رو باشد. از جمله این موانع میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1- سیطره و نفوذ رویکرد غربی در جامعه، خود باختگی دانشمندان، دانشجویان در برابر رویکرد مدیریت غربی در حدی که به رویکرد اسلامی مدیریت اجازه ی رشد نمیدهد.با توجه به این که نظریههای مربوط به مدیریت با تلاش های" تیلور" و متقدمان پس از وی در جوامع غربی به صورت مدون ارایه گردیده و در هر تلاش جدید شاخ و برگ بیشتری یافت، به نظر میرسد صاحبنظران و اندیشمندان کشورهای در حال توسعه تحت سیطره و نفوذ این امر قرار گرفتهاند. هر چند ذکر این نکته نیز ضروری است که اصولا نظریههای جدید ارایه شده در خصوص مدیریت، در جوامع غربی همواره محمل اجرایی بیشتری یافته و در سازمان های غربی مورد آزمون تجربی قرار میگرفته است. این امر همواره موجب پیشتازی و سبقت جوامع غربی و سازمان های آنها بوده است و در هر حال در پیشرفت نظریههای مدیریت مهمترین سهم را از آنها کرده است.این امر موجب شده است که در جوامع جهان سوم و از جمله ایران نیز در برابر نظریههای مدیریت ( که عمدتا از غرب برخاستهاند، ولی ریشه جهانی و فرامنطقهای دارند)، نوعی شیفتگی و خود باختگی به وجود آمده و حتی دامن زده شود، این امر محدودیت زیادی را برای نظریههای جدید و رویکردهای مدیریتی ازجمله مدیریت اسلامی ایجاد کرده است. 2- عدم اشنایی مدیران و مردم با قابلیت های مدیریت اسلامی و بیاعتقادی به کاربردی کردن آندر کنار شیفتگی بخش عمدهای از صاحبنظران زمینههای مدیریت در جوامعی مانند ایران به مکاتب مدیریت غربی، مدیریت اسلامی نیز در جامعه ایران اسلامی تا حدود زیادی مجهور و ناآشنا و غریب مانده است و این امر موجب شده است که چیرگی نظریههای مدیریت غربی، گستردگی و عمق بیشتری بیابد. این امر علیرغم وجود منابع غنی و پشتوانه قابل توجه نظری در مورد مدیریت در جامعه اسلامی است که به یمن سال های پر بار صدر اسلام و سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری مدبرانه ی امام راحل (ره) به منصفه ظهور رسیده است. 3- عدم ایجاد تمایز میان تکنیک های مدیریتی و رویکردهای انسانی در مدیریت (مدیریت غربی تکنیک های مدیریتی است که تا حدود زیادی قابلیت اجرا در مدیریت اسلامی را نیز دارد)در این مورد همانگونه که به صورت مختصر ذکر گردید، برخی از مدیریت که به طور عمده به فنون و تکنیک های مدیریت بر میگردد در هر رویکرد اسلامی و غربی مدیریت مشترک میتواند باشد، این امر، از دید صاحب نظران رویکرد اسلامی مدیریت مغفول مانده است. در واقع مدیریت اسلامی نیز به شیوههای مختلف و متفاوت مدیریت نیازمند است. در این میان، آنچه موجب تفاوت ماهیت این دو رویکرد میشود، هدف از مدیریت و چگونگی استفاده از ابزارهای مدیریتی و نیت از مدیریت است. در واقع در مدیریت اسلامی، هدف از مدیریت رشد و اعتلای انسانها ( و سپس سازمان) و بالندگی انسانها در مسیر الی ا... است و مدیر در این میان نقش رهبر و مراد و معشوق را بر عهده دارد که به یمن ارادت ناشی از ایمان، عشق و شیفتگی کارکنان و پیروان و مدیریت بر قلب، (دلشاد تهرانی، 1372) قادر به استفاده از قابلیت های نهفته در وجود کارکنان است.مطالعات اخیر در مورد مدیریت، نیاز مدیریت غربی به ارزش های انسانی در نظریههای جدید را نشان میدهد و از این نظر نوعی همگرایی میان دو رویکرد اسلامی وغربی مدیریت در حال پیدایش است که به اخلاق، ارزشها روابط انسانی و معنوی میان انسانها توجه خاص نشان میدهد؛ نکتهای که به تازگی مورد توجه غرب واقع شده است، از دیر باز مورد توجه اسلام بوده و به شکل های متفاوت و به کرات مورد سفارش و توصیه قرار گرفته است. 4- نبود تعریف ومعیار و محدوده مشخصی از مدیریت اسلامیمشکل و مانع دیگر در رویکرد اسلامی مدیریت، محدودیت شدید مطالعات مبتنی بر شیوههای بررسی علمی در حوزه مدیریت اسلامی، خاصه مدیریت در سازمانها است. اسلام به اقتضای داعیه ی اصلی خود در ایجاد حکومت، مدیریت را درسطح جامعه مورد توجه قرار داده است و در این میان جای بررسی هایی که سطح مدیریت را تا حد سازمان کشانده و از دیدگاه سازمانی به این مقوله توجه کنند، کاملا خالی است.از سوی دیگر بررسی های انجام شده در مورد مدیریت اسلامی نیز به تکمیل یکدیگر کمک نکرده و در امتداد هم قرار نداشتهاند، این امر موجب شده است دامنه، محدوده، عمق، سطح و معیارهای مدیریت اسلامی نیز تا حدود زیادی مبهم باقی مانده و هر نویسنده از ظن خود ودر حد آشنایی و درک خود از مقوله مدیریت اسلامی، به ارایه نظر بپردازد. 5- نبود و یا محدودیت زمینههای نظری در مورد مدیریت اسلامی در سطح سازمانهمچنانکه اشاره شد در مورد مدیریت در جامعه اسلامی، به دلیل اهمیت خاص مقوله رهبری (و مدیریت) و چگونگی رابطه میان رهبرانو مدیران با پیروان و سایر افراد جامعه منابع زیادی ( در قرآن، روایات، احادیث و....) وجود دارد که میتوان از آنها چگونگی رفتار رهبران را با مردم و پیروان استنتاج و استخراج کرد، ولی در مورد چگونگی رفتار مدیران و رهبران در سطح سازمان و نیز مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی منابع چندانی وجود ندارد.به نظر میرسد تازگی بحث در کشور، کمبود منابع وجود نوعی ابهام در معنا و مفهوم مدیریت اسلامی و اهداف آن از جمله دلایلی است که موجب شده است محققین و صاحب نظران مدیریت به مقوله مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی توجه کمتری بنمایند. این امر خود موجه تشدید کمبود منابع در این زمین شده است. 6- وجود ابهام در معنا و مفهوم مدیریت اسلامییکی دیگر از موانع موجود در فراروی مدیریت اسلامی، وجود ابهام در معنا و برداشت از آن است که منجر به این برداشت میشود که مدیریت اسلامی ملازم با نوعی توصیههای اخلاقی است و از طریق توصیه نیز نمیتوان سازمانها و یا کشور را اداره کرد.در مقابل مدیریت غربی کاربردی است و دارای راه حلهای کاربردی برای مدیریت سازمانها در شرایط و وضعیتهای مختلف است. به نظر این جانب خلط مبحث در رویارویی این دو دیدگاه، همچنانکه اشاره گردید. از آنجا است که به دلیل کمبود منابع از یکسو و ابهام در درک و فهم مدیریت اسلامی از سوی دیگر، از اینجا است که مدیریت اسلامی را فاقد تکنیکهای مورد نظر می پنداریم، در حالی که ابزار و شیوههای مدیریت در همه جا تا حدود زیادی به هم شبیه است و بسته به موقعیتهای مختلف، مبانی و اصوی روشهای به کار رفته (به استثنای زمینهها و مبانی ارزشی آن) تا حدود زیادی به هم شبیه و در گروههای به نزدیکی قابل طبقهبندی است.از سوی دیگر به نظر میرسد تقدسی که در واژه اسلامی وجود دارد نیز موجب میشود تا محققینی که اطلاعات و دانش خود را در اسلام اندک وضعیف میبینند، از بیم انتقادهایی که احتمالا از آنها به عمل خواهد آمد، از پرداختن به مدیریت اسلامی احتراز و پرهیز نمایند. چه این گمان در اذهان وجود دارد که پرداختن به هر آنچه که «اسلامی» است تنها در صلاحیت حاملان دین و روحانیون است و سایرین را بدان ورطه راهی نیست و این امر موجب شده است که صاحب نظران علوم مدیریت از باب «احتیاط» کنکاش در زمینه مدیریت اسلامی را به «اهل» آن واگذارند و وارد آن نشوند.7- نبود نگاهی راهبردی به مقوله ی مدیریت اسلامی و استفاده از آن در سطح سازماناز دیگر موانع فراراه مدیریت اسلامی، نبود نگاه راهبردی به مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی است که به محدودیت منابع و نگرشهای متفاوت از مدیریت اسلامی باز میگردد. به نظر میرسد در جامعه فعلی ما، مشکلات و مسایلی که دامنگیر زمینههای مختلف حیات جامعه است مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و...، دامنگیر مدیریت نیز هست.نبود نگاه بلندمدت و راهبردی به مدیریت اسلامی و برنامه مشخص آن در کنار عدم اعتقاد نسبی به توانایی این رویکرد در حل مسایل مدیریتی جامعه ( به دلیل محدودیت منابع و درک نسبی ضعیف از آن)، موجب شده است که به مدیریت اسلامی توجه چندانی نشود. در کنار آن، محدودیت شدید زمینههای نظری مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی نیز بر این ضعف دامن زده است.8- بیتوجهی به انجام تحقیقات متفاوت درخصوص مدیریت اسلامیاز مهمترین فعالیتهایی که میتواند موجب رونق و شکوفایی علوم مختلف شود، انجام تحقیقها و پژوهشهای متفاوت و مکرر، مورد آزمون و نقد قراردادن آنها و اجرای آنها در عمل و رفع نوافق و ضعفهای آنها است. این امر در بسیاری از علوم غربی که به تجربه و آزمون نیاز دارند انجام شده و در عمل موجب پیشبرد آن و شکوفایی بیشتر آن شده است، در حالی که در زمینه مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی، تحقیق و پژوهش به ندرت صورت گرفته است. از مهمترین دلایل آن شاید ضعف زمینههای نظری (در سطوح سازمانی) و نداشتن اعتماد به نفس محققین در یک کار پیشگامانه است. 9- موانع روانی پذیرش دیدگاههای تازهاصولا در پذیرش نظریهها و دیدگاههای تازه، همواره موانع و مشکلاتی وجود دارد. ابهام در فهم چگونگی دیدگاههای تازه، عدم آشنایی با منطق و مبانی آن، نفوذ دیدگاههای سنتی و سیطره آنها و... از جمله موانعی هستند که فرا راه پذیرش مدیریت اسلامی قرار دارند. ج: راههای برون رفت از موانع و مشکلات فرا راه مدیریت اسلامی 1- اصلاح رابطه خود و خدااز مهمترین هدفهای مدیریت اسلامی، به نظر این جانب، ایجاد محیط و بستر لازم برای رشد و تکامل نیروهای سازمان است و این کار بدون توجه به رسالت مدیر در جامعه اسلامی که همانا رهبری و ایجاد رابطه مرید و مرداد با پیروان و کارکنان است، امکانپذیر نیست.در این میان مدیران باید با افزایش ظرفیت هایی که خداوند در وجود آنها به ودیعه گذارده است، زمینه توجه به معرفت نفس، خودسازی و افزایش و بالنده کردن خصلت های متعالی را در خویش گستردهتر ساخته و از این طریق رابطه خود و خدا را اصلاح کرده و بهبود بخشند و سپس با بهرهگیری از فنون و تکنیک های مدیریتی متناسب با وضعیت و موقعیت، امکان ایجاد محیطهای مناسبتر را برای همکاران خود فراهم میکنند.بیگمان تأثیر این نوع نگاه موجب بروز کیفیت های خاصی در انسانها میشود که در دیگران هم موثر خواهد بود. این امر از یکسو نقش مدیر به عنوان الگو و راهنما را برای دیگران برجستهتر کرده و از سویی دیگر نماد واقعیتری از مدیریت اسلامی را نیز در معرض دید، قضاوت و اقتباس قرار میدهد.وقتی در نظر میگیریم که صفاتی مانند ساده زیستی، تقوا، تواضع، مبارزه با باتبعیض، قانونمداری، شرح صدر، و یا اطاعت از فرامین الهی، تقوا، کنترل نقس و مخالفت با آن، پرهیز از غرور، پرهیز از خود پسندی، پرهیز از دیکتاتوری برای مدیر در نظام مدیریت اسلامی مزیت و برتری تلقی شده و توصیههایی اکید به مدیران در داشتن چنین خصوصیاتی شده است، میتوان دریافت که در نظام مدیریت اسلامی رفتار مدیر میتواند موجب درس گرفتن دیگران گردد و در چنین موضعی، مدیر خود یک الگو و سرمشق است ؛چیزی که در نظام مدیریت غربی در این عمق و معنا نیست.به نظر میرسد دستیابی به چنین خصوصیات و صفاتی، نیاز به خود سازی و کار بستن سفارش هایی که از سوی پیشوایان دین مورد اشاره قرار گرفته است. لازم است به این نکته اشاره شود که مدیریت در اسلام امانت تلقی می شود و در چنین حالتی حفظ این امانت، با این شرط که روزی باید تحویل دیگری گردد، خود میتواند موجب عدم وابستگی و پایبندی مدیر گردد و در این حالت نیز مدیر، فارغ از خود و منصب خود (که امانت است) میتواند برای تحقق اهداف سازمان که در وحله اول رشد و تعالی کارکنان آن است گام های بلندی بردارد، مدیری که به صفاتی مانند کاردانی و آگاهی، نظم و انضباط، تعهد، اصالت خانوادگی سعهصدر، قدرت و توان متصف باشد. قدرت بالایی در جذب و به کارگیری کارکنان و پیروان خواهد داشت و این گونه مدیریت انگیزه مناسب و بالایی را در کارکنان ایجاد کرده و آنها را به راه و ارزشها و دیدگاههای مدیر پایبند میکند و زمینهانسانی کردن سازمان نیز مهیاتر میگردد. 2- خودباوریبه نظر میرسد جامعه ی ما، مانند بسیاری از جوامع در حال توسعه در زمینههای زیادی نیاز به خود باوری و خود اتکایی دارد. رهایی از باور ناتوانی و رسیدن به خود باوری در هر زمینه نیاز به پیشگامانی شجاع، نستوه و عالم به آن موضوع دارد. در زمینه مدیریت نیز این امر صادق است و با تلاش دانشگاهیان و متخصصین و نیز آشنایان به علوم اسلامی که در مدیریت نیز دستی دارند، این راه در حال هموار شدن است. تلاش های بی وقفه ی ریاست محترم جمهور، جناب آقای دکتر احمدی نژاد در بهره برداری از توانمندی های جوانان بسیجی این مرز و بوم مهر تاییدی بر این مدعاست.به نظر میرسد در این مسیر، هراس از موانع، انتقادها، در دور دست قرار داشتن هدف و... نباید مانع طی این مسیر شود، آنچه که هست این که زمینههای نظری موضوع مدیریت اسلامی در سطح کلان جامعه به صورت بسیار غنی وجود دارد و باید در جهت تنازل سطح آن و تبیین مدیریتی آن در سطوح سازمانی تلاش کرده و نتایج این تلاش ها به منظور آشنایی اهل فن و دیگر صاحبنظران به محافل علمی و دانشگاهی عرضه شود.بیگمان، بازخورد این عمل هم در اعتلای کیفی نظریههای ارایه شده مؤثر است و هم دیگران را به صرافت گام نهادن در این راه و ارایه دیدگاههای خود می اندازد و در این مسیر منابع موجود جهت استفاده افزایش یافته و زمینه های تحقیقهای جدیدتر فراهم میشود. 3- ارایه تعاریف مشخص و تبیین دقیق تر محدوده و مرزهای مدیریت اسلامییکی از مباحث مهم در زمینه مدیریت اسلامی به نظر این جانب، تبیین دقیق تر مفهوم، دورنما، اهداف، برنامهها، ابزار و وظایف آن است. به اعتقاد این جانب، مدیریت اسلامی به اعتبار «مدیریت بودن» میتواند و باید در بدایت امر همان تکنیکها و روشهای مدیریت غربی را تا جایی که محدودههای ارزشی اجازه میدهد اتخاذ کرده و به بومی کردن و هماهنگ کردن آن با شرایط اجتماعی، فرهنگی، ارزشی، محیطی، تاریخی و.... کشور ما بپردازند. (موضوعی که بارها توسط مقام عظمای ولایت، حضرت آیه ا... خامنه ای (دامه ظله) {در مقوله ی نهضت نرم افزاری و بومی سازی دانش ها } و نیز رئیس جمهور بسیجی، جناب دکتر احمدی نژاد{مهندسی فرهنگی و بومی سازی دانش انرژی هسته ای } به آن اشاره شده است ).در هر حال مدیران در هرجا، از جمله جامعه اسلامی نیاز به برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و سایر وظایف مدیر و به کار بردن تکنیک ها و روش های مرسوم دارند و از این جهت این شیوهها تا حدود زیادی به هم شباهت دارند. ولی مدیریت اسلامی به لحاظ توجه به زمینههای دیگری که تاکنون کمتر مورد توجه مدیریت غربیقرار گرفته است بر مدیریت غربی ارجحیت دارد. و در این زمینه نیز میانی نظری قابل توجهی در اختیار دانش پژوهان قرار دارد که میتوان با استفاده از آنها، نسبت به کاربردی کردن این نظریهها در سطوح سازمانی تقدام کرد. 4- انجام و ارایه ی تحقیق های بیشتر در خصوص مدیریت اسلامی در سطح سازمانبا توجه به نقش برجسته و تعیین کننده تحقیق و پژوهش در همه زمینههای علم، مدیریت اسلامی نیز برای شکوفایی، پیشرفت و تکامل نیاز به حضور و پشتکار محققین و صاحبنظران دارد. این تحقیقها باید در سطوح سازمان انجام شده و سپس به محک آزمون و تجربه گذاشته شود. انتشار تحقیق های انجام شده و نتایج آنها میتواند آشنایی بیشتر عموم و نیز دانشجویان، دانشپژوهان و صاحبنظران مدیریت را به توانایی و قابلیتهای مدیریت اسلامی در افزایش بهرهوری، اثربخشی، رضایت شغلی و.... موجب شود و حتی انتقاد از نظرهای منتشر شده و تلاش برای رفع نقاط ضعف آنها نیز میتواند به اعتلای این نظریهها منجر شود. 5- توجه به این که مدیریت غربی نیز میتواند در سطوح پایین تر مدیریت اسلامی مورد استفاده قرار گیردبه این نکته اشاره شد که مدیریت اسلامی در به کارگیری تکنیک ها میتواند از مدیریت غربی استفاده نماید، ولی خود دارای ویژگی ها و زمینههایی است که مدیریت غربی (حداقل) تاکنون فاقد آن است و لذا به اعتقاد این جانب، مدیریت غربی در سطحی پایینتر از مدیریت اسلامی قرار دارد. در واقع در بسیاری از موارد، مدیریت اسلامی و مدیریت غربی در تقابل و ضدیت با هم نیستند و این نکته میتواند توسط محققین مدیریت اسلامی مورد تبیین بیشتر قرار گیرد.در واقع به جای ستیز و یا بیگانگی با مدیریت غربی میتوان از ابزار و روشها و تکنیک های آن در جهت تحقق مدیریت اسلامی استفاده کرد و از سایر ویژگی های مدیریت اسلامی که موجب برتری این رویکرد نسبت به سایر رویکردهای مدیریتی میشود، در جهت ایجاد سازمان اسلامی بهرهبرداری کرد.در هر حال در صورتی که ویژگی های مدیریت در جوامع با ساختار فرهنگی و ارزشی جامعه مورد نظر هماهنگ و متناسب باشد، میتواند موجب کارایی مدیریت و افزیاش بهرهوری و اثربخشی در سازمانها گردد، به همان نسبت که بکار بستن کورکورانه و بیضابطه سفارش ها و نسخههای آماده مدیریتی غرب، میتواند انسجام و نظم جوامع را بر هم زده و موجب بروز بحران و مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی اجتماعی در جوامع گردد. نتیجهگیرینکته ی پایانی این است که مدیریت اسلامی واجد خصوصیات و ویژگیهایی است که میتواند در موفقیت سازمانها نقش اساسی ایفا نماید، این ویژگی ها در بطن دستورها، توصیهها، نظرها و شیوههای به کارگرفته شده توسط پیشوایان دین حضور و وجود عینی داشته است، ولی برای استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردی کردن آنها در سازمانها، نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس و خود کمبینی صاحبنظران و عالمان مدیریت و تحقیق پژوهش مستمر در این جهت دارد.امید که در ظل توجهات خاصه ی حضرت ولی عصر ( عج) و بکارگیری منویات ولی امر مسلمین حضرت آیه ا... خامنه ای و با افزایش پژوهش های مرتبط با مدیریت اسلامی در مراکز علمی، پژوهشی و تحقیقاتی شاهد بروز و شکوفایی قابلیت های مدیریت اسلامی که ریشه در مکتب حیات بخش اسلام دارد، باشیم.
قدرت جامعه در کنترل رفتار
Power of societyگزیده ای از نقش امر به معروف و نهی از منکر در مدیریت اسلامیتدوین: مهدی یاراحمدی خراسانی
نظارت همگانی یا امر به معروف و نهی از منکردر جامعه شناسی مفهوم نظارت همگانی و اجتماعی یکی از مفاهیم پایه و بنیادی است چرا که این مفهوم آثار متعددی را از لحاط اجتماعی بر جامعه باقی می گذارد نظارت را به دو بخش نظارت عام و خاص طبقه بندی می کنیم . وظیفه مسؤولان هر سازمان و نهاد اجتماعی است که با فرهنگ سازی لازم در این زمینه مردم را به مشارکت اجتماعی و همگانی سوق دهند .باید همواره به این اصل توجه داشته باشیم که تحقق مفهوم نظارت همگانی در سازمان در نهایت به عنوان ابزاری برای افزایش کارآیی سازمان و در سطح ملی موجب افزایش کارایی نظام تبدیل خواهد شد .نظارت همگانی به مثابه یک سرمایه اجتماعی محسوب شده و برای تحقق آن به همکاری تمام مدیران یک مجموعه نیاز است در صورتی که نظارت همگانی به خوبی در مجموعه سازمان نهادینه شود ما می توانیم شاهد کاهش خلاف های اداری در سازمان و اداره خود از یک سو و همچنین افزایش اعتماد افکار عمومی از سوی دیگر باشیم . مسؤولان باید بدانند که نظارت همگانی یک فرصت است و نه یک تهدید چرا که به کمک اطلاعات و مصالح بدست آمده از این طریق امکان رسیدن به مدیریت خوب سازمانی نیز فراهم می شود .یکی از عواملی که موجب معنی دار شدن مفهوم نظارت همگانی می شود ارتباط نظارت با پیشبرد اهداف سازمان می باشد .هر فردی در جامعه در هر مقام ، موقعیت ، دانش و قدرتی که قرار دارد باید احساس مسؤولیت کند و نظارت همگانی جزء مسائلی است که تمام ادیان الهی به خصوص اسلام به آن تأکید دارد .امام خمینی سره :اصل امر به معروف و نهی از منکر ( نظارت همگانی ) برای همین است که جامعه را اصلاح کند .اسلام ، سه ضمانت اجرایی برای احکام خود دارد :الف - قدرت حکومت عادل .ب - نیروی باز دارنده ی درونی انسان مسلم یا تقوای خدای متعال .ج - قدرت جامعه یا امر به معروف و نهی از منکر . امیرالمؤمنین (ع) محتوا و مقصد امر به معروف و نهی از منکر را در عبارتی کوتاه بیان فرموده اند :ای مؤمنان ! آن که ببیند ستمی می رانند یا مردم را به منکری می خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد او کسی است که راه رستگاری را یافت و بر آن ایستاد و نور یقین در دلش تافت .نوع دیگری که از برخورد با منکر بیان شده است انکار قلبی است این نوع برخورد به منزله عکس العمل پیشگیرانه ای است که از انحراف باطنی مؤمن جلوگیری می کند .بزرگ ترین انگیزه و هدف نهضت های بزرگ و حرکت های آزادی بخش ، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد برای از بین بردن ریشه های فساد و تباهی و احیاء ارزش ها و عوامل سعادت بوده است . عن الحسین (ع) : انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر »آنچه ذکر شد تنها برخی از ابعاد یکی از اساسی ترین روش های مشارکت کارکنان و مسؤولیت همگانی در نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است و شایسته است تمامی کارکنان در محیط سازمانی در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر که ضامن استمرار حکومت حق و مصونیت از انحراف حاکمیت دینی است تلاش نموده و نسبت به توطئه ها و نقشه های فرهنگی و سیاسی دشمنان هشیار و آگاه باشند . امر به معروف و نهی از منکر در اخبارحضرت رضا (ع) می فرماید باید امر به معروف و نهی از منکر کنید بر شما بدهاتان مسلط می شوند پس هر چه خوبانتان دعا کنند مستجاب نمی شود .پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : هر گاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند . و نیز می فرماید خداوند دشمن می دارد مؤمن ناتوانی که دین ندارد گفته شد یا رسول الله (ص) چنین شخصی کیست ؟ فرمود کسی است که نهی از منکر نمی کند . آثار امر به معروف و نهی از منکرمعرفی حکومت اسلامی موجب نابودی حکومت های ستمگر : باید کوشش کنیم تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملت های مسلمان به اطلاع برسانیم تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این حکومت های استعمار زده که اساس آن بر ظلم و چپاول است ، برقرار شود. اگر قشرهای جوان از هر طبقه که هستند جهت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالی در زمان پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمومنین علیه السلام جریان نداشت بفهمند ، اساس حکومت های ظالمانه استعماری و مکتب های منحرف کمونیستی و غیره خود به خود برچیده می شود .شخصیت و ارزش هر ملتی در سایه مبارزه با فساد است . اگر در ملتی و کشوری فساد رواج داشته باشد ، آن ملت هیچ وقت مترقی و ارزشمند نخواهد شد . خداوند این حقیقت را در آیه زیر بیان فرموده است : آل عمران 3 : 110« شما در میان ملت ها در صورتی بهترین ملت و امت هستید که مردم را به نیکی دعوت کنید و از کارهای زشت باز دارید » .حضرت علی (ع) می فرماید :« گروهی نه با زبان ، نه با قلب و نه با دست با منکرات مبارزه نمی کنند ، اینها در حقیقت مردگان زنده نما هستند . »امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با گناه و فساد ، و فداکاری در طریق اصلاح جامعه ، موجی بسیار بزرگتر از ایمان در اجتماع به وجود می آورد . گاهی یک جامعه را از لب پرتگاه نجات می بخشد . گاهی یک رهبر سیاسی ، یک راهنمای مذهبی ، با نظارت های پی گیر ، یک ملت چند میلیونی را از ناکامی ها و محرومیت ها نجات می دهد . حضرت امام حسین (ع) نیز یکی از اهداف سیاسی خود را مبارزه با فساد و احیاء این دو فریضه الهی می داند و می فرماید : « ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر »« هدف از قیام ، مبارزه با فساد و حکومت ظالمین است که از طریق امر به معروف و نهی از منکر ، آن مبارزه را شروع خواهم کرد . » شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکرهدف اساسی در امر به معروف و نهی از منکر تحقق معروف و زدودن منکر است . برای رسیدن به این هدف باید به دنبال مؤثرترین شیوه باشیم .1 - تبلیغ عملی : اولین شیوه بسیار مؤثر درامر به معروف و نهی از منکر تبلیغ عملی است .مهمترین عامل موفقیت پیامبر اکرم ( ص ) و ائمه (ع) در گسترش اسلام در همین نکته نهفته است و پیامبر اکرم ( ص ) در حفر خندق و ساختن مسجد قبل ازاین که دیگران را تشویق به این کار کند خود پیشقدم بود . همین طور امامان معصوم ( علیه السلام) . 2 - احترام به شخصیت افراد :دومین اصلی که در تأثیر امر به معروف و نهی از منکر شایان توجه است ، احترام به شخصیت افراد می باشد .مرتکبان منکر تا وقتی که متجاهر به گناه نشده اند و علنی دست به آن نیالوده اند محترم هستند و نباید به هتک حرمت آنها پرداخت . 3 - ارشاد تدریجی : این توقع نابجایی است که بخواهیم کسانی را که در گرداب منکرات غلطیده اند یک باره از گرداب در آوریم و از آنها مسلمان زمان سازیم . اصولا" تربیت ، امری تدریجی است و رذایل و فضایل هیچ کدام یک مرتبه در جان انسان ها به وجود نمی آیند . و از رموز مهم نزول تدریجی قرآن همین است ، زیرا قرآن کتاب تربیت است . 4 - نرم خویی و محبتاز شیوه های بسیار مؤثر و مهم در امر به معروف و نهی از منکر ، نرم خویی و محبت است : خصلتی که موفقیت پیامبر اکرم (ص) بنا به تصریح قرآن کریم مرهون آن بوده است .سخن تا توانی به آزرم گوی درشتی مکن در سخن نرم گویبه شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به مویی کشی 5 - تشویق به ارزشها : از امتیازات مکاتب الهی همین تشویق به خوبیهاست . پیامبر اکرم (ص) از عنصر تشویق برای پیشبرد اهداف خود فراوان استفاده می کرد . برای آنان که دو رکعت نماز برای خدا خوانده بودند جایزه تعیین می کرد . پُست های حساس سیاسی ، فرهنگی و نظامی را به افراد لایقی می سپرد و بدین ترتیب ، امت را به نیکی و پاکی دعوت می فرمود که اساقه بن زید و جده ساله را فرمانده لشکر قرار دارد و ... 6 - ایجاد فضای امر و نهی : بدون تردید ، محیط هر چند نقش زیربنائی ندارد ، ولی در پرورش فضایل و رذایل نقش اساسی دارد . رسالت انبیاء نیز مبتنی بر اصل بود که محیط را به گونه ای آماده سازند تا خود مردم « قائم به قسط و عدالت » باشند . لیتوم الناس بالقسط » . لذا پیامبر اکرم (ص) می فرماید : کلکم راع و کلکم مسئوول عن رعتیه » . 7 - برخورد عملی با مرتکبان منکراگر در کنار شیوه های گذشته ، این شیوه را مد نظر نداشته باشیم بدون شک امر به معروف و نهی از منکر و بی ثمر خواهد ماند . مراتب امر به معروف و نهی از منکرامر به معروف و نهی از منکر یکی از دستورات مهم و اساسی در فرهنگ دینی است. در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و جزو ویژگیهای مومنین شمرده است. امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است که دقیقاً باید رعایت شود؛ به نحوی که اگر با رعایت یک مرتبه از آن، به وظیفه شرعی عمل شد، نوبت به مرتبه دیگر نمیرسد.اولین مرتبه آن است که کاری انجام دهیم که دلخوری خود را از عمل انجامشده برسانیم. همین مرتبه نیز میتواند مراحلی داشته باشد مانند این که با مشاهده عمل زشت او، چشم خود را ببندیم یا اخم کنیم یا چهره در هم بکشیم ...دومین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی به وسیله زبان است که این مرتبه خود نیز دارای درجاتی است. اگر با موعظه و ارشاد و گفتار ملایم مقصود به دست می آید نوبت به مراتب بعدی نمیرسد.سومین مرتبه اقدام عملی است. این مرتبه نیز دارای مراحلی است که دقیقاً باید رعایت شود. کسی که متصدی امر به معروف و نهی از منکر است، باید در تمام مراتب این واجب دینی، همانند پزشک دلسوز و مهربانی برخورد کند که جز کمک به بیمار و نجات او انگیزه دیگری ندارد؛ زیرا انسانی که مرتکب منکر میشود یا نسبت به معروف بیتوجه است یا علیه آن موضعگیری میکند، مبتلا به نوعی بیماری روحی و روانی است و باید با ابراز امر به معروف و نهی از منکر او را از چنین بیماری نجات بخشید.امام صادق (ع) می فرمایند: میفرماید: تنها کسی میتواند امر به معروف و نهی از منکر کند که سه ویژگی داشته باشد.1- آگاه بودن از آنچه به آن امر یا از آن نهی میکند.2- اجرای عدالت در امر و نهی.3- مراعات رفق و مدارا در امر و نهی. چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ اگر بدانیم که شخصی نمازش را صحیح نمی خواند مثلا مردی که حمد و سوره نماز مغرب و عشا را آهسته میخواند یا تلفظ کلمات و حروف را به درستی انجام نمیدهد آیا واجب است که بر حسب وظیفه امر به معروف ونهی از منکر به او یادآوری کنیم؟اگر توانایی این کار را نداشته باشیم چی؟مثلا به علت خجالت کشیدن نتوانیم این موضوع را با او در میان گذاریم.وآیا این وظیفه یعنی امر به معروف و نهی از منکر واجب فوری است یا اینکه هر وقت که دیدیم موثر تر واقع میشود آن را انجام دهیم؟امر به معروف و نهی از منکر یک سری مراتب وجوب داره و یک سری شرایط برای شخص آمر و ناهی:مهمترینش اینه که خود شخص آمر و ناهی باید عامل باشه.یعنی خودش به تذکری که می ده عمل کنهشرط دومش اینه که با تمانینه و صبر و آرامش از منکر نهی کند.بعدی اینه که تندی و توهین نکند.دیگر اینکه مشکل طرف رو تشخیص بده و بی گدار به آب نزنه.بعد اینکه نصیحت گونه صحبت نکنه.دیگری اینکه نگاهش از بالا به پایین نباشه...
سازمان و ترویج فرهنگ امر به معروف
بی توجهی به ضرورت بسترسازی برای انجام معروف ها ، فضایی نامناسب پدید می آوردارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین رضا وطن دوست - پژوهشگر
امر به معروف و نهی از منکر ، امری حیاتی و فریضه ای بزرگ است ، اما ناگفته پیداست که اجرای درست و موفقیت آن ، نیازمند ارائه راهکارهای عملی و در پیش گرفتن شیوه هایی کارآمد است . شایسته است این مبحث به تفکیک در چهار قسمت: 1 - شیوه های برخورد با معروف ، 2 - اهل معروف ، 3 - منکر و4 - اهل منکر »مورد توجه قرار گیرد اما اکنون تنها به بخش اول و دوم آن می پردازیم . الف - شیوه های برخورد با معروف این امر ، اصلی مسلم است که مقدمات هر فریضه ای مانند وضو برای نماز و فراهم آوردن آب برای وضو ، واجب است . اگر تحقق معروف و گسترش آن در جامعه واجب است که هست ، پیش نیازها و پیش زمینه های آن نیز واجب است ، چرا که معروف ، بذری پاکیزه است که برای رشد وبه ثمر رسیدن آن، نیازمند آماده سازی و فراهم آوردن شرایطی مناسب است ، اگر متولیان امور ، بدون فراهم آوردن زمینه و شرایطی مناسب ، به معروف ها امر نمایند ، مثل این است که بذری قیمتی را در شوره زاری بی حاصل به پاشند که هیچ ثمری در پی ندارد .در شیوه های برخورد با معروف ، نکاتی ارزنده وجود دارد که در این مجال ، به برخی از آنها اشاره می گردد . 1 - آسان سازیتکالیف و معروف ها هر چند سازنده و تعالی بخش اند ، اما بدیهی است که توأم با نوعی زحمت و مشقت اند ، از این رو برای اجرای موفقیت آمیزآن ، تا آنجا که امکان دارد ، لازم است تکالیف را آسان گرفت و آسان برگزار کرد . این مسأله را از پیامبر رحمت ( ص ) بیاموزیم که در سفارش به آسان برگزار کردن تکالیف ، به معاذبن جمل فرمود : ای معاذ از این که مردی فتنه انگیز باشی پروا کن ، توصیه می کنم که در نمازت سوره ای کوتاه بخوان .امام صادق (ع) نیز در این باره به معاویة بن عمار فرمود : هر گاه نماز را امامت کردی ، به یک تکبیر بسنده کن ، زیرا در جماعت شما افرادی ناتوان و سالمند شرکت دارند . 2 - بستر سازیغفلت و بی توجهی به ضرورت بسترسازی برای انجام معروف ها ، فضایی نامناسب پدید می آورد و اقبال مردم را نسبت به آن کُند می کند . اگر بدون بستر سازی لازم ، به معروف ها امر شود ، مانند شنا بر خلاف حرکت تند آب خواهد بود که یا شدنی نیست و یا با سختی های بسیار همراه است . نمونه عینی این مطلب ، مقایسه نمازخانه ها در ادارات ، مدارس ، سربازخانه ها ، توقفگاه های بین شهری در جاده ها و راه آهن ، در قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی است . از آن رو که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، ادای نماز در این اماکن ، مشکل و یا ناممکن بود . اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، نمازخانه هایی با امکانات لازم ، دایر گردید و زمینه ای مناسب برای ادای فریضه نماز فراهم آمد و این به استقبال نسبی مردم به نماز در این گونه اماکن انجامید . این فضاهای عبادی از امکانات فرش ، روشنایی ، سیستم گرما ، سرما ، وضوخانه و سرویس بهداشتی برخوردار نبود . 3 - آشکارسازی معروف هاهر چند که آشکار ساختن معروف ها ، گاه ممکن است به ریا بینجامید ، اما اگر آشکارسازی به منظور تشویق دیگران و احیای معروف ها و در نتیجه گسترش فرهنگ امر به معروف باشد ، نه تنها امری ناروا نیست که امری شایسته و بایسته است . از این رو با آن که می توان نماز را در منزل و به دور از چشم دیگران ادا کرد ، سفارش مؤکد شده است که آن را در مسجد و با جماعت بخوانند ، همچنانکه در آموزه های اسلامی آمده است که صدقات واجب مانند خمس ، زکات و کفاره را آشکارا ادا کنند . اگر اهل فساد ، آشکارا به منکرها دامن می زنند چرا اهل ایمان ، معروف ها را آشکارا انجام ندهند ؟ و اگر افراد بد رفتار با حضور خود در اماکن عمومی و تفرج گاه ها ، فضای آن را آلوده می کنند چرا مؤمنان نیک رفتار با حضور خود در این اماکن ، نماز جماعت نخوانند و خوبی های خود را آشکار نسازند ؟ تا از این رهگذر به گسترش ارزش های اسلامی کمک کنند و به طور غیر مستقیم ، دیگران را به معروف ها دعوت نمایند، چرا که این نوع اقدام ها ، از مصادیق بارز آن حدیث معروف به شمار می آید که امام صادق (ع) فرمود : دیگران را نه با زبان بلکه با رفتار خود به خوبی ها فرا خوانید ؛ کونوا دعاه للناس بغیر آلسنتکم . لازم به ذکراست ، شیوه های برخورد درست با معروف ها بسیاراند که افزون بر موارد پیش گفته ، شناساندن درست معروف ها ، تبیین حد و مرزها ، رفع موانع ، بیان فواید دنیوی و پاداش اخروی آن ، بازسازی و رونق بخشیدن مراکز دینی ، دادن نقش مثبت به شخصیت های مثبت در فیلم ها و مانند آنها ، از جمله این شیوه هاست . ب - شیوه های برخورد با اهل معروف آنگاه که سخن از فریضه امر به معروف و نهی از منکر به میان می آید ، برخی تنها به این موضوع که چه گونه دیگران را به معروف ها واداشته و از منکر باز دارند می اندیشند و هرگز به اهل معروف از این که دیگران در برابر آنان چه وظایفی دارند نمی اندیشند ، در حالی که آنان اصل و رکنی در فرایند این فریضه محسوب می گردد و در آموزه های اسلامی نیز نوعی وظائف و مسئولیت ها در برابر آنان گوش زده شده است . برخی از این مسئولیت ها از قرار زیر است . 1 - تشویق تشویق عاملی چند منظوره است که اگر جدی گرفته شود شاهد آثار و فواید سود بخش آن در جامعه خواهیم بود . زیرا که از یک سو تشویق، هم نوعی پاسداشت افراد نیک رفتار است و هم به طور غیر مستقیم ، نوعی اعلان انزجار از رفتارهای ناصواب است . و از دیگر سو ، هم نوعی تمجید است که بی گمان به تقویت اراده نیکوکاران می انجامید و هم نوعی مجازات است که خطاکاران را از دامن زدن به آن ، ممانعت می کند . چنان که امام علی (ع) فرمود : با پاداش دادن به نیکوکاران ، بدکاران را برنجان .بنابر این ، نباید نقش تشویق را ندیده گرفت ، بلکه بایسته است به عنوان یکی از عوامل حمایتی ، مورد توجه تمامی افرادی که نسبت به زیردستان خود ، نوعی امر و نهی دارند ، قرار گیرند ؛ چه زیباست که همه این فراز فرازمند امام علی (ع) را نصب العین خود قرار دهند که فرمود : هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد ؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت و بدکاران در بد کاری تشویق می گردند ؛ پس هر کدامشان را بر اساس کردارشان پاداش دهد .2 - سپاسگزاریسپاسگزاری و قدردانی از افرادی که با فداکاری و ایثار در جهت احیا و گسترش معروف ها در جامعه تلاش می کنند امری شایسته و بایسته است ؛ زیرا تشکر و قدردانی عاملی مهم و مؤثر در تحریک افراد و پویای جامعه است . از این رو امام صادق (ع) در هشدار به ناسپاسی فرمود : خداوند قطع کنندگان راه نیکی ها را لغت کرده است و او ، فردی است که به او نیکی می شود و او آن را کفران می کند و در نتیجه ، دوست نیکوکار خویش را انجام آن نیکی برای دیگران باز می دارد . به رغم آنکه سپاسگزاری از افراد نیک رفتار ، نقشی مهم در گسترش معروف ها دارد و عاملی در پویایی جامعه به شمار می آید ، در جامعه ما سپاسگزاری از خدمات و تلاش دیگران رضایت بخش نیست ، ناشناخته ماندن بسیاری از خدمت گزاران به دین و مذهب ، بزرگان ملت و مملکت، فرهیختگان علم و دانش و مؤلفان و مترجمان زیردست ، گواهی روشن بر این واقعیت تلخ است . 3 - محبت و مهرورزی یکی از شیوه های برخورد با اهل معروف ، محبت و مهرورزی با آنان است ، به ویژه که ابراز شود این مهرورزی ها به خاطر فلان رفتار خداپسندانه شماست . این شیوه را از رسول گرامی اسلام (ص) بیاموزیم که امام باقر (ع) در بیان این مطلب فرمود : در یکی از جنگها ، گروهی از دشمن به اسارت لشکر اسلام درآمدند ، آنان را نزد رسول خدا آوردند ، آن حضرت دستور داد به جز یک نفر ، همه را به قتل برسانند . او از پیامبر (ص) دلیل این استثنا را پرسید . آن حضرت فرمود : این از آن رو است که شما از خصلت های خوبی مانند : غیرت ، سخاوت ، شجاعت ، صداقت و بخشندگی برخورداری و صاحبان چنینی خصلت هایی نشاید که به قتل برسند . 4 - حمایت همان طور که اگر برخورد مناسب با عاملان معروف امری پسندیده است ، برخورد شایسته با خود آمران و ناهیان در این فریضه پسندیده تر است ، زیرا آنان به صورت های مختلفی از سوی دیگران مورد تعرض قرار می گیرند برخی با چهره ای روشنفکرانه و با دم زدن از آزادی ، امر و نهی آنان را مخالف آزادی دانسته می گویند : انسان ها آزادند و عقیده هر کسی برای او محترم است و امر و نهی شما نوعی دخالت در زندگی مردم و محدود ساختن آزادی آنان است . و برخی با ابراز دوستی با آمران و ناهیان به رفتار آنان اعتراض کرده و می گویند : گرچه این فریضه ، امری لازم است ولی حفظ جان و آبرو نیز لازم است و نباید با امر و نهی از منکر دیگران ، جان و آبروی خویش را به خطر انداخت و آسایش لازم را بر خود حرام ساخت . و برخی با ابراز بی طرفی و اینکه هر کس مسئول رفتار خویش است ، با شعار غلط « عیسی » به دین خود ، موسی به دین خود ، به آمران و ناهیان اعتراض کرده ، می گویند : به زندگی خود برسید چه کار دارید به دیگران ، مگر شما پیامبرید که غصة امت می خورید ؟ !! و بدتر از همه آنکه گاه آمران و ناهیان ، از سوی دیگران مورد تعرض واقع شده و به ضرب و شتم آنان می انجامد . آنچه گاه در مطبوعات و رسانه ها منعکس می شود ، بخشی از این تعرضات فیزیکی است . این جاست که وظیفة همگان ایجاب می کند تا به حمایت از آمران و ناهیان دل سوز قیام کرده و آنان را در انجام این رسالت که رسالت پیامبران است یاری دهند . حمایت آنان را از پیشوایان معصوم بیاموزیم که هم خود به معروف ها امر کرده و از منکرها باز می داشتند و هم در حد توان از آمران و ناهیان حمایت می کردند حمایت امام علی (ع) و فرزندانش از اباذر در نهی از تباهی های خلیفه و معاویه و نیز حمایت امام حسین(ع) از حجربن عدی و حمایت ها بی دریغ امام صادق (ع) و امام رضا (ع) از حرکت زید بن علی (ع) و مانند آن نمونه های از حمایت های پیشوایان معصوم از آمران به معروفی و ناهیان از منکر است .