- چکیده معرفی و مروری نقادانه بر محتوای کتاب 1
- مقدمه 2
- به چه کسی باید اعتماد کرد؟ 4
- دو شکل مباحثه در جامعه مذهبی: ضرورت زمان ما 7
- مباحثه خودی - غیر خودی در قرآن 9
- نقدهای مترجم 10
- سرآغاز 12
- تشیع و مفهوم امام منجی 13
- فرق اولیه شیعی و مفهوم مهدی 15
- امام جعفر صادق و شیعیان امامی 19
- آیین امامت شیعیان 21
- زمینه تاریخی غیبت امام دوازدهم 26
- فروپاشی خلافت عباسی و مواضع آخرین امامان علوی 27
- طبقه بندی اجتماعی و سیاسی علمای اولیه امامیه: از کلینی تا طو 30
- اوج حوزه علمی امامیه در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) 32
چکیده معرفی و مروری نقادانه بر محتوای کتاب
چکیده معرفی و مروری نقادانه بر محتوای کتاب
این کتاب مطالعه جامعی در مورد یکی از اساسیترین ارکان آئین تشیع و کار علمی بسیار دقیقی است که پژوهشگری دانشمند با آشنایی زیاد به منابع اصیل آنرا انجام داده، و با حساسیت و دقت امیدهایی که او و جامعه تشیع را در قرون متمادی از نظر معنوی تغذیه کرده بحث میکند و نکته در خور توجه آن که نویسنده خود شیعهِ معتقد اثنی عشری است و از منظر «خودی» اهمیت و اصالت و جامعیت اعتقاد به مهدویت را بررسی کرده و به علاوه از دیدگاه برونی «غیرخودی» این موضوع را مورد مطالعه قرار داده تا ابعاد جهانی «خودی - غیر خودی» را با شایستگی بررسی همه جانبه کند. مبحث روششناسی کتاب که جداگانه به عنوان تکمله آن برای مترجم نوشته ابعاد روشمند مطالعه را تبیین و تشریح میکند و قبل از فصل اول ترجمه شده و در اختیار دین پژوهان قرار میگیرد.
این کتاب در پنج فصل به بررسی موشکافانه جنبههای عمده مفهومی و بسط اعتقادات و نقش مهدی منتظر (عج)، شخصیت بینظیر نجات بخش در تشیع اختصاص دارد. دو فصل اول چارچوب مفهومی منجی اسلام را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. در فصل اول، بحثی کلی را درباره پدیده منجی اسلامی ارائه مینماید و در فصل دوم القاب و کنیههای امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) را بحث و بررسی میکند؛ که جنبههای گوناگون نقش و مسئولیت آن حضرت را باز میتاباند در فصل سوم مسائل کلامی و فقهی و مشکلات مربوط به غیبت امام دوازدهم (عج) ارائه میگردد. بحث مستوفا بیشتر در فصل چهارم تمرکز یافته است، که از متمایزترین آئین تشیع، یعنی امامت بحث میکند و رابطه آن را با امام دوازدهم (عج) تبیین مینماید. در حالی که فصل قبلی روایات و احادیث ولادت، نوباوگی و غیبت اسرارآمیز امام عصر (عج) را به سبک شرح زندگانی اولیاء و قدیسین ارائه میدهد، این فصل به وظیفه دشوار و پرالتهاب علماء دین در دوره شکلگیری تاریخ تشیع در قرون چهارم و پنجم هجری (دهم و یازدهم میلادی) در پاسخگویی به بسیاری از تشکیکات و تردیدات و ناکامیهایی که پیروان معتقد به امام با آن روبرو شدهاند میپردازد و به تغذیه فکری و معنوی آنها همت میگمارد. این مهم با بناسازی یک نظام جامع از عقاید و مسئولیتهای امام غائب (عج) و تشریح وظائف شیعیان در دوران غیبت آن حضرت انجام شد. فصل آخر به ظهور امام مهدی (عج) اختصاص یافته است. این فصل تصویری از ظهور مقدس امام عصر (عج) را با روش بررسی زندگانی اولیاء خدا و قدیسین الهی بررسی میکند و نه با فضل و دانشوری کلامی و فقهی تا بذر این قداست آرمانی را در اندیشه و قلوب مؤمنان راستین بپاشد و امید آنها را به نظم اجتماعی بهتر تشفی بخشد.
عصاره تشیع در آئین نجات بخشی (منجی اسلام) متجلی است و همین دیدگاه ظهور نجات بخش انتهای تاریخ را ضروری میشمرد که به صورت مکتب اعتراض بنیادی اجتماعی، در برابر هر خفقان و سرکوب سیاسی قد برافراشته و عرض اندام کرده است. این ویژگی اجتماعی، اعتقاد به وجود مبارک منجی اسلام حضرت مهدی موعود (عج) را به صورت پدیدهای بینظیر در تاریخ ادیان مشخص ساخته است.
نویسنده در آغاز، چنانکه انتظار میرود، به وضوح تداوم ضروری بین حلقههای نبوت و امامت را ارائه نمیدهد. او نشان میدهد که طرح مفهوم مهدویت بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) شروع شده بود. در این دیدگاه، این مفهوم در آغاز واژهای سیاسی بوده که در مورد حاکم آرمانی کاربرد داشت. در عین حال، در مورد این عقیده مهم با جزئیات و تفصیل سخن نمیگوید و با دلیل و مدرک به اثبات آن نمیپردازد. باید در نظر داشت که از همان آغاز واژه مهدویت، حتی زمانی که توسط اشخاصی چون مختار یا خلفای عباسی به کار رفته، مفهوم مقدس نجات بخشی انتهای تاریخ را به ذهن متبادر میکرده است. نویسنده میگوید: «غیبت امام دوازدهم (عج) در سال 260 هجری (873 میلادی) میتواند آغاز مؤثر تأکید بر کاربرد واژه مهدی (عج) باشد تا رهبر انتهای تاریخ را مشخص نماید و نه فقط او را رهبر حقیقی اسلام بداند.»
نویسنده در ابراز نظریه خود گامی پیش مینهد و به این ترتیب تکامل تدریجی واژههای قائم، صاحب الامر، حجت و مهدی را مطرح میسازد و بسط تدریجی اعتقاد به یک حاکم سیاسی آرمانی را به یک شخصیت بی همتای نجات بخش انتهای تاریخ مشخص مینماید. در حقیقت، تمام این القاب از همان آغاز هم به انتهای تاریخ معطوف بوده است. قائم کسی است که با شمشیر قیام میکند؛ صاحب الامر صاحب قدرت بوده و قائم به قدرت سیاسی است و مهدی کسی است که به درستی هدایت شده و جامعه بشری را هم از نظر سیاسی و هم از جنبه مذهبی هدایت میکند و قدرت اداره امور جهان را هم از جنبه دنیایی و هم دینی در اختیار دارد، که در انتهای تاریخ وظیفه نجات بخشی خود را به کمال و تمام به انجام میرساند. این امام با تمام این وظایف و مسئولیتها حجت و دلیل الهی بر همه انسانهای روی زمین است.
بحث فصل سوم در مورد غیبت امام دوازدهم بسیار روشنگرانه است. مراحل تاریخ تفکر شیعه امامیه و دیانت آنها در چارچوب قدرت مطلق سیاسی و معنوی امام عصر (عج) در پس پرده غیبت بسط یافت و نویسنده به وضوح خط مشی این مراحل را ترسیم میکند.
مباحث فصل چهارم از جنبههای فقهی و کلامی امامت امام دوازدهم (عج) بسیار مفید و ارزشمند و روشنگرانه است. درباره این موضوع با این وضوح و جامعیت مطالب کمی نگارش یافته و منتشر شده است. در عین حال، باید بر این نکته همان گونه که نویسنده هم اظهار داشته تأکید کرد که تمایز آشکاری در زمان و تخصص بین محدثین و متکلمین وجود داشته است، اکثر علماء شیعی هم متکلم و هم محدث بودهاند. مطمئناً در تأکید از حدیث به کلام تغییری به وجود آمد و این حرکت در مقیاس گسترده انجام گرفت و به بسط بعدی کلام شیعی به عنوان یک نظام متمایز علمی انجامید.