در نظام مبتنی بر حکومت اکثریّت، کاندیداها برای عضویّت در پارلمان با کسب اکثریّت آراء به پارلمان راه مییابند. در نظامهای حزبی، کرسیهای نمایندگی بر اساس نسبت آراء هر یک از احزاب سیاسی توزیع میگردد و به طور مثال اگر تعداد رأی دهندگان در یک حوزه انتخاباتی100 هزار نفر باشد میان10 کاندیدا تقسیم میگردد، و اگر آراء حزب محافظه کار50 هزار رأی باشد و حزب لیبرال30 هزار رأی به دست آورد و حزب رادیکال20 هزار رأی، حزب محافظه کار تعداد5 نماینده به پارلمان خواهد فرستاد، امّا از احزاب لیبرال و رادیکال به ترتیب3 و2 نماینده به پارلمان راه خواهند یافت. به تجربه ثابت شده که نظام پارلمانی در یک کشور باثبات و پایدار نخواهد بود مگر آنکه احزاب فعّالی در آن کشور وجود داشته باشند که از لحاظ عقیده و دیدگاه با یکدیگر رقابت کنند و مسایل سیاسی را دنبال نموده و آراء و گرایشهای خود را برای قضاوت و داوری در معرض افکار عمومی قرار دهند. تنها با توسّل به چنین روشی مشارکت آراء عمومی در بحثهای عمومی سیاسی و جلب نظر مردم نسبت به مسایل سیاسی کشور امکانپذیر است. در چنین کشورهایی تودههای مردم متوجّه احزاب سیاسی میباشند و اغلب افراد در تلاش برای مشارکت در بحثها و بررسی مسایل سیاسی مطرح شده از سوی احزاب مختلف هستند، و در سایه تضاد و رقابت، عقاید و دیدگاههای مختلف، رأی صحیحتر انتخاب خواهد شد و مردم به کسانی رأی میدهند که لیاقت و شایستگی تطبیق و اجرای آن نظرها را دارا باشند و با توسّل به این روش است که حصول آگاهی و بینش سیاسی در ملّت امکانپذیر میگردد. ما در کتاب (الصّیاغه) به این نکته اشاره کردهایم که مشارکت مردم در تدوین قوانین و مقرّرات با توسّل به روشهای دیگری غیر از نظامهای دموکراسی موجود در این عصر نیز امکانپذیر میباشد که این روش تا کنون در جهان پیاده نشده است.
1 ـ (السّبیل الی انهاض المسلمین) (الفقه: السّیاسه) (ممارسة التّغییر) و غیره، تألیف نگارنده. 2 ـ (الفقه: الاقتصاد) تألیف نگارنده. 3 ـ تفصیل این مباحث را مؤلّف عظیمالشّأن در کتابهای (الفقه: السیاسة) (السّبیل الی انهاض المسلمین) بیان نمودهاند. 4 ـ الفقه، کتاب السبق و الرمایة، جلد60 . 5 ـ برای آگاهی بیشتر در باره احزاب دیکتاتوری، روشها و عملکرد آنها به کتاب (ممارسة التغییر لانقاذ المسلمین) و (الفقه: الإجتماع) از همین مؤلف مراجعه شود.
فصل سوّم: مشورت از دیدگاه روایات
مشورت از دیدگاه روایات
عنالنّبیّ (ص) (من اراد أمرا فشاور فیه و قضی هدی لأرشد الأمور)(1). پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: هرکس که قصد انجام کاری داشته در آن مشورت کند، پس آن را انجام دهد که به صحیحترین امور هدایت شود. و عن النّبیّ (ص): (من اراد أمرا فشاور فیه امرء مسلما وفّقهالله لأرشد أموره)(2). رسول اکرم (ص) میفرمایند: کسی که قصد انجام کاری را داشته باشد و با مسلمانی مشورت کند، خداوند متعال او را به بهترین راهها هدایت میفرماید. و عنالنّبی (ص): (و ما تشاور قوم الاّ هدوا لأرشد امرهم)(3). رسول اکرم (ص) میفرمایند: هیچ گروهی در امور خود با یک دیگر مشورت نکردند، مگر این که به بهترین راه دست یافتند. و عنالنّبیّ (ص) (ما خاب من استخار ولا ندم من استشار)(4). پیامبر اسلام (ص) فرمودند: ضرر نمیکند آنکه استخاره کرد و پشیمان نمیشود آنکه مشورت نماید. و عن رسولالله (ص): (اذا کان امراؤکم خیارکم و اغنیاؤکم سمحاؤکم و امرکم شوری بینکم فظهرالأرض خیرٌ لکم من بطنها و اذا کان أمراؤکم شرارکم و اغنیاؤکم بخلاؤکم ولم یکن امرکم شوری بینکم فبطن الأرض خیرٌلکم من ظهرها)(5). رسول خدا (ص) میفرمایند: اگر حاکمان و فرمانروایان شما صالحترین و ثروتمندان شما از بخشندهترین شما باشند و با یک دیگر مشورت کنید، زندگی کردن بر روی زمین از زیر خاک برای شما بهتر است، امّا اگر حاکمان و فرمانروایان شما شرورترین و ثروتمندان شما بخیلترین مردم باشند و در زندگی با یکدیگر مشورت نکنید پس مردن و درون خاک برای شما از زندگی کردن بر روی زمین بهتر است. و عن رسول الله (ص): (اذا کان أمراؤکم خیارکم و أغنیاؤکم سمحاؤکم و أمرکم شوری بینکم فظهر الارض خیرٌلکم من بطنها و اذا کان أمراؤکم شرارکم و اغنیاؤکم بخلاؤکم و امورکم الی نسائکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها)(6). پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: هرگاه دولت مردان شما بهترین و ثروتمندانتان بخشندهترین مردم باشند و در کارهایتان به شورا عمل کنید، زندگی بر روی زمین از مرگ برای شما بهتر است، امّا اگر دولتمردانتان بدترین شما و ثروتمندانتان بخیلترین شما باشند و امور خود را به زنهایتان واگذار کنید، مرگ و زیرخاک از زندگی کردن بر روی زمین برای شما بهتر است. و نیز آنحضرت میفرمایند: هیچ بندهای با مشورت بدبخت نشده و کسی که از مشورت در کارها دور بوده، هرگز سعادتمند نشده است. و عنالنّبی (ص) (لا وحدة اوحش منالعجب ولا مظاهرة اوثق منالمشاورة)(7). پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هیچ تنهایی، وحشتناکتر از عجب و خودپسندی نبوده است و هیچ کمک و پشتیبانی استوارتر از مشورت نیست. و عن النّبیّ (ص) (ما من رجل یشاور احدا الاّ هدی الیالرّشد)(8). رسول خدا (ص) میفرمایند: هیچ مردی با دیگران مشورت نکند، مگر اینکه به راه صحیح راهنمایی شود. و عنالنّبی (ص) (لا یفعلن احدکم امرا حتّی یستشیر)(9). پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: هرگز هیچ یک از شما کاری انجام ندهد، مگر آن که در آن مشورت کند. و عن ابن عبّاس قال: لما انزلت (و شاورهم فیالأمر). قال رسول الله (ص): (اما انّ الله و رسوله لغنیّان عنها و لکن جعلها الله رحمة لأمّتی فمن استشار منهم لم یعدم رشدا و من ترکها لم یعدم غیّا)(10). از ابن عباس روایت شده که گفت: هنگامی که آیه (وشاورهم فیالأمر) نازل گردید، رسول خدا (ص) فرمودند: خدا و رسولش از مشورت بینیاز هستند ولکن خداوند آن را رحمتی برای امّت من قرار داده است، هرکس در کارها مشورت کند از رسیدن به راه صحیح و هدایت، محروم نخواهد شد و هرکس که آن را ترک نماید از گمراهی بینصیب نخواهد ماند. و عن النّبیّ (ص): (شاوروا العلماء الصّالحین فإذا عزمتم علی امضاء ذلک فتوکّلوا علیالله)(11). رسول خدا (ص) فرمودند: با علمای درست کار مشورت کنید، هنگامی که تصمیم گرفتید به آن (مشورت) عمل کنید، بر خدا توکّل نمایید. و عن النّبی (ص): (و آخ منالاخوان اهل التّقی، واجعل مشورتک من یخاف الله تعالی)(12). پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: با اهل تقوی و پرهیزکاری، پیمان دوستی و برادری ببند و تنها با آن کس مشورت کن که انسان مؤمن و خداترس باشد. و عن النّبی (ص): (شاورالمتّقین الّذین یؤثرون الآخرة علیالدّنیا و یؤثرون علی انفسهم فی امورکم)(13). پیامبر گرامی (ص) فرمودند: با پرهیزکارانی که آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند و در کارهایشان دیگران را بر خود مقدّم میدارند مشورت کنید. و عنالنّبی (ص): (الحزم ان تستشیر ذاالرّأی، و تطیع أمره)(14). پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هوشیاری و احتیاط آن است که با فرد خوش رأی مشورت کنید و به دستور او عمل نمایید. و عنالنّبیّ (ص) (اذا أشار علیک العاقل النّاصح فاقبل و إیّاک والخلاف علیهم، فإنّ فیه الهلاک)(15). رسول اکرم (ص) فرمودند: چون انسان عاقل و خیرخواه نظرش را به تو گفت، آن را بپذیر و از مخالفت با این گونه افراد بپرهیز، زیرا هلاکت در آن است. و عنالنّبیّ (ص): (إسترشدوا العاقل ترشدوا، ولا تعصوه فتندموا)(16). پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: از انسان عاقل و دانا، خیر و صلاح را طلب کنید تا به آن دست یابید و هرگز خلاف نصیحت او عمل نکنید که پشیمان میشوید. و عنالنّبیّ (ص): (من استشاره أخوه (المسلم) فاشار علیه بغیر رشده فقد خانه)(17). نبیّ اکرم (ص) فرمودند: آنکس که در مشورت برادر مسلمان خود غیر از صلاح و خیر او نظر دهد، به او خیانت کرده است. و عنالنّبیّ (ص): (من استشار اخاه فأشار علیه بأمرٍ و هو یری الرّشد غیر ذلک فقد خانه). امیر مؤمنان (ع) فرمودند: آنکس که مورد مشورت برادر خود واقع شود، و رأی و نظری را به او بگوید در حالی که هدایت و رشد را در غیر آن میداند هر آینه به او خیانت کرده است. و عن علیّ (ع): قال سئل رسول الله (ص): عنالحزم، فقال: (مشاورة اهل الرّأی ثمّ اتّباعهم). امیر مؤمنان (ع) فرمودند: چون از پیامبر اکرم (ص) در باره حزم به معنی هوشیاری و احتیاط سؤال شد آن حضرت در پاسخ فرمودند: مشورت با صاحب نظران و آگاهان و سپس متابعت از آنان است. و عن علی (ع): (من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطأ)(18). امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: کسی که نظرها و آراء را ملاحظه و مورد توجّه قرار دهد، به اشتباه خود پی خواهد برد. و عن أمیرالمؤمنین (ع): فی وصیّته لمحمّد ابن الحنفیّة قال: (اضمم آراء الرّجال بعضها الی بعض، ثمّ اختر اقربها منالصّواب وابعدها من الارتیاب... الی أن قال: خاطر بنفسه من استغنی برأیه و مناستقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطأ)(19). امیر مؤمنان حضرت علی (ع) در وصیّت خود به فرزندش محمّد حنفیّه فرمودند: آراء و دیدگاههای افراد را کنار هم بگذار، آنها را با یک دیگر مقایسه کن آنچه را که به حق نزدیکتر و از شکّ و تردید دورتر است اختیار کن... آن کس که به رأی خود اعتماد کند و از رأی دیگران خود را بینیاز بداند خود را به خطر انداخته و آنکس که نظرات مختلف را مورد بررسی قرار دهد موارد خطا و اشتباه را مییابد. و عن علیّ أمیرالمؤمنین (ع): (إضربوا بعض الرّأی ببعض یتولّد منه الصّواب)(20). حضرت علی (ع) میفرمایند: نظرات مختلف را در کنارهم جمع بندی کنید تا آنچه صحیح و درست است به دست آید. و عن علیّ (ع): (ألإستشارة عینالهدایة، و قد خاطر من استغنی برأیه)(21). امام علی (ع) فرمودند: مشورت عین هدایت است و آنکس که خود را از مشورت دیگران بینیاز پندارد خود را به مخاطره افکنده است. و عن أمیرالمؤمنین (ع): (کانت الحکماء فیما مضی منالدّهر یقولون ینبغی ان یکون الإختلاف الی الأبواب لعشرة أوجه: أوّلها: بیت الله عزّ و جلّ لقضاء نسکه والقیام بحقّه و أداء فرضه (الی ان قال) والسّابع: أبواب من یرتجی عندهم النّفع فیالرّأی والمشورة و تقویة الحزم، و أخذ الأهبة لما یحتاج الیه)(22). حضرت علی (ع) فرمودند: حکماء در روزگاران گذشته میگفتند: سزاوار است انسان تردّد و رفت و آمد به خانههایی بنماید که یکی از ده مورد زیر را داشته باشد: اوّل: رفتن به خانه خدای عزّ و جل برای مناسک و اداء وظیفه و واجب دوم... و هفتم: رفتن به خانه کسانی که امید نفع و فایده در رأی و مشورت از آنها دیده میشود و برای بیداری و هوشیاری بیشتر و به دست آوردن آنچه مورد نیاز است و مفید میباشند. و عن علیّ (ع): (من استبدّ برأیه هلک و من شاور الرّجال شارکها فی عقولها)(23). حضرت علی (ع) فرمودند: آن کس که بر نظر و رأی خود مستبد باشد هلاک گردد و آنکس که با مردان مشورت کند در عقل و دانش آنها شریک شود. و عن علی (ع): (من شاور ذوی الألباب دلّ علیالرّشاد)(24). حضرت علی (ع) فرمودند: آنکس که با انسانهای عاقل و با تدبیر مشورت کند به راه راست دلالت شود. و عن أمیرالمؤمنین (ع): (مکتوب فیالتّوراة و منلم یستشر یندم...)(25). حضرت علی (ع) میفرمایند: در تورات نوشته شده است آنکس که مشورت نکند عاقبت پشیمان میشود. و عن علی (ع) (لا ظهیر کالمشاورة)(26). امیر مؤمنان (ع) فرمودند: هیچ یاور و پشتیبانی همانند مشورت نیست. و عن علی (ع): (لا مظاهرة أوثق منالمشاورة)(27). حضرت علی (ع) فرمودند: هیچ کمکی استوارتر و پایدارتر از مشورت نیست. و عن علیّ (ع): (ما عطب من استشار)(28). و فرمود: کسی که مشورت کند دچار آسیب نمیشود. و عن علیّ (ع): (من اعجب برأیه ضلّ، و مناستغنی بعقله زلّ)(29). حضرت علی (ع) میفرمایند: آنکسی که به نظر و رأی خود مغرور گردید گمراه شود و آنکس که تنها به عقلش تکیه میکند و خود را از دیگران بینیاز میبیند دجار اشتباه میشود. و عن علیّ (ع) (لا رأی لمن انفرد برأیه)(30). حضرت علی (ع) میفرمودند: آنکس که تنها بر رأی خود تکیه کرد او را فکر و نظر صحیح نخواهد بود. و عن علیّ (ع): (أفضل النّاس رأیا من لا یستغنی عن رأی مشیر)(31). حضرت علی (ع) فرمودند: برترین مردم در رأی و نظر دادن آنکسی است که خود را از مشورت با دیگران بینیاز نبیند. و عن علیّ (ع): (انّما حضّ علیالمشاورة لأنّ رأیالمشیر صرفٌ، و رأی المستشیر مشوب بالهوی)(32). حضرت علی (ع) فرمودند: تأکید بر مشورت از این رو است که ذهن مشورت دهنده (از هرگونه مسایل جانبی) پاک و خالی است، امّا فکر و ذهن فرد طالب مشورت (از مسایل جانبی) خالی نیست. و عن علیّ (ع): (اذا عزمت فاستشر)(33). حضرت علی (ع) فرمودند: چون تصمیم گرفتی کاری را انجام دهی مشورت کن. و عن علی (ع): (اذا أمضیت أمرا فأمضه بعدالرّؤیة و مراجعة المشورة)(34). حضرت علی (ع) فرمودند: اگر قصد انجام کاری را داشتی پس صبر کن و در آن مورد به مشورت بپرداز. و عن علی (ع): (لا یستغنی العاقل عن المشاورة)(35). حضرت علی (ع) فرمودند: انسان عاقل هرگز خود را از مشورت بینیاز نمیبیند. و عن علیّ (ع): (شاوروا فالتّنجّح فیالمشاورة)(36). حضرت علی (ع) فرمودند: مشورت کنید که رستگاری در مشورت است. و عن علیّ (ع): (قد اصاب المسترشد و قد اخطأ المستبد)(37). حضرت علی (ع) میفرمایند: (مشورت کننده) به راه صحیح دست مییابد و انسان مستبد و غیر منطقی دچار لغزش و اشتباه میگردد. و عن علیّ (ع): (کفی بالمشاورة ظهیرا)(38). حضرت علی (ع) میفرمایند: برای مشورت همین بس که پشتیبانی نیکو است. و عن علیّ (ع): (شاور قبل ان تعزم، فکّر قبل ان تقدم)(39). حضرت علی (ع) میفرمایند: پیش از تصمیم برانجام کار مشورت کن، و پیش از اقدام آن عمل تفکر بنما. و عن علی (ع): (صواب الرّأی اجالة الأفکار)(40). حضرت علی (ع) میفرمایند: درستی رأی در بررسی افکار و دیدگاههاست. و عن علیّ (ع): (من استغنی بعقله ضلّ)(41). حضرت علی (ع) میفرمایند: آنکس که گمان دارد با عقل خود از دیگران بینیاز است گمراه شده است. و عن علی (ع): (من شاور ذوی العقول استضاء بأنوار العقول)(42). حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که با افراد صاحب نظر و عاقل مشورت کند از نور عقل آنها بهرهمند خواهد شد. و عن علیّ (ع): (علیک بالمشاورة فإنّه نتیجة الحزم)(43). حضرت علی (ع) میفرمایند: تو را به مشورت سفارش میکنم که هوشیاری را به دنبال دارد. و عن علیّ (ع): (من شاور ذوی النّهی والألباب فاز بالنّجح والصّواب)(44). حضرت علی (ع) میفرمایند: کسی که با افراد عاقل و اندیشمند مشورت کند به راه صحیح و رستگاری دست مییابد. و عن علی (ع): (من استشار العاقل ملک)(45). حضرت علی (ع) میفرمایند: آنکس که با عاقل مشورت نمود، خواسته خود را به دست میآورد. و عن علیّ (ع): (المشاورة راحةٌ لک و تعب لغیرک)(46). حضرت علی (ع) میفرمایند: مشورت برای تو راحتی به ارمغان میآورد و برای دیگری خستگی در پی دارد. و عن علیّ (ع): (المستشیر متحصّنٌ منالسّقط)(47). حضرت علی (ع) میفرمایند: مشورت کننده از لغزش در امان است. و عن علیّ (ع): (حقٌ علیالعاقل ان یضیف الی رأیه رأی العقلاء و یضمّ الی علمه علم الحکماء)(48). حضرت علی (ع) میفرمایند: بر فرد عاقل لازم است که دیدگاههای عقلا را بر رأی خود، و علم حکما را بر علم خود بیفزاید. و عن علیّ (ع): (من استعان بذوی الألباب سلک سبیل الرّشاد)(49). حضرت علی (ع) میفرمایند: آن کس که از افراد عاقل و دارای بینش استفاده میکند در راه صحیح قدم نهاده است. و عن علیّ (ع): (من لزم المشاورة لم یعدم عندالصّواب مادحا و عند الخطأ عاذرا(50). حضرت علی (ع) میفرمایند: کسی که به مشورت پایبند باشد هنگام صواب از او ستایش کنند و در هنگام اشتباه عذرش را بپذیرند و ملامتش نکنند. و عن علیّ (ع): (ما ضلّ من استشار)(51). حضرت علی (ع) میفرمایند: آنکس که مشورت میکند، گمراه نمیشود. و عن علیّ (ع): (ما استنبط الصّواب بمثل المشاورة)(52). حضرت علی(ع) میفرمایند: هیچ روشی به خوبی مشورت برای دستیابی به راه صحیح نمیباشد. و عن علیّ (ع): (نعمالمظاهرة المشاورة)(53). حضرت علی (ع) میفرمایند: چه بسیار یار و یاور خوبی است مشورت. و عن علی (ع): (نعمالأستظهار المشاورة)(54). حضرت علی (ع) میفرمایند: چه بسیار نیکو پشتیبان و مددی است مشورت کردن. و عن علیّ (ع): (امخضوا الرّأی مخض السّقاء ینتج سدید الآراء)(55). حضرت علی (ع) فرمودند: آراء و نظرات را بررسی کرده مانند مشک تکان داده زیر و رو نمائید تا محکمترین آنها به دست آید. و عن علیّ (ع): (تفکّر قبل ان تعزم، و شاور قبل ان تقدم)(56). حضرت علی (ع) فرمودند: قبل از تصمیمگیری تفکر و قبل از اقدام مشورت نمایید. و عن علیّ (ع): (جماع الخیر فیالمشاورة والأخذ بقول النّصح)(57). حضرت علی (ع) فرمودند: تمام خیر و برکت در مشورت کردن و پذیرش نصیحت دیگران است. و عن علیّ (ع): (خوا فی الآراء تکشفها المشاورة)(58). حضرت علی (ع) فرمودند: آرا نیکو و پنهان با مشورت به دست میآید. و عن علیّ (ع): (المشورة تجلیب لک صواب غیرک)(59). حضرت علی (ع) فرمودند: در مشورت کردن نظرات صحیح و آرای دیگران را برای توبه ارمغان میآورد. و عن علیّ (ع): (المستشیر علی طرف النّجاح)(60). حضرت علی (ع) فرمودند: مشورت کننده در مسیر رستگاری است. و عن علیّ (ع): (المشاورة استظهارٌ)(61). حضرت علی (ع) فرمودند: مشورت خود طلب یاری است. و عن علیّ (ع): (الحزم النّظر فیالعواقب و مشاورة ذوی العقول)(62). حضرت علی (ع) فرمودند: هوشیاری همان بررسی عواقب امور و مشورت با عقلا است. و عن علیّ (ع): (لیس لمعجب رأیٌ)(63). حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که به خود میبالد به جهت نداشتن رأی و خرد میباشد. و عن علیّ (ع): (من اعجبته آرائه غلبته اعدائه)(64). حضرت علی (ع) فرمودند: آن کس که به نظر خود مستبد باشد (و مشورت نکند) غلبه دشمنان بر او آسان شود. و عن علیّ (ع): (لا تستبدّ برأیک، فمن استبدّ برأیه هلک)(65). حضرت علی (ع) فرمودند: در رأی خودت استبداد بخرجنده، کسی که به رأی خود مغرور شود در چنگال ناتوانیها گرفتار میشود. و عن علیّ (ع): (من استبدّ برأیه خفّت وطأته علی اعدائه)(66). حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که در رأی خود مستبد باشد، هیبت او در دل دشمنانش کاهش مییابد. و عن علیّ (ع): (من قنع برأیه فقد هلک)(67). حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که به رأی خود قناعت کند هلاک میگردد. و عن علیّ (ع): (ما أعجب برأیه إلاّ جاهلٌ)(68). حضرت علی (ع) فرمودند: تنها فرد نادان به رأی خود مغرور میشود و عجب و خودپسندی او را فرا میگیرد. و عن علیّ (ع): (من استبدّ برأیه خاطر و غرر)(69). حضرت علی (ع) فرمودند: آنکس که به رأی خود مستبد شود خود را دچار خطر و تباهی کرده است. و عن علیّ (ع): (الإستبداد برأیک یزلّک و یهوّرک فیالمهاوی)(70). حضرت علی (ع) فرمودند: استبداد در رأی، تو را دچار لغزش نموده و بر لبه پرتگاه قرار میدهد. و عن علیّ (ع): (المستبدّ متهوّرٌ فیالخطأ والغلط). حضرت علی (ع) فرمودند: انسان خود رأی و مستبد از گرفتار شدن در خطا و لغزش بیباک است. و عن علیّ (ع): (من استبدّ برأیه زلّ)(71). حضرت علی (ع) فرمودند: آنکس که در رأی خود مستبد باشد و مشورت نکند دچار لغزش میگردد. و عن علیّ (ع): (اتّهموا عقولکم، فإنّه منالثّقة بها یکون الخطأ)(72). حضرت علی (ع) فرمودند: عقل خود را متّهم سازید زیرا با اعتماد به آن (و عدم مشورت با دیگران) به خطا میافتید. و عن علیّ (ع): (حقٌّ علیالعاقل ان یستدیم الإسترشاد، و یترک الإستبداد)(73). حضرت علی (ع) فرمودند: برانسان عاقل است که به مشورت خواهی پایدار بماند و از استبداد دوری کند. و عن علیّ (ع): (بئس الإستعداد الإستبداد)(74). حضرت علی (ع) فرمودند: استبداد مرحله بدی برای پذیرش بدیها و لغزشها است. و عن امیرالمؤمنین (ع): (خیر من شاورت ذووا النّهی والعلم، و أولوا التّجارب والحزم)(75). حضرت علی (ع) فرمودند: بهترین انسانی که با او مشورت کردهای با بصیرت، عالم، با تجربه و هوشیار است. و عن علیّ (ع): (رأی الشّیخ احبّ الیّ من حیلة الشّباب)(76). حضرت علی (ع) فرمودند: رأی و نظر پیرمردان برای من دوست داشتنیتر از چارهسازی جوانان است. و عن علیّ (ع): (رأی الشّیخ احبّ الیّ من جلد الغلام)(77). حضرت علی (ع) فرمودند: عقیده و نظر پیرمردان برای من بهتر از صلابت و پایداری جوانان است. و عن علیّ (ع) فی عهده لمالک: (ولا تدخلنّ فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر، ولا جبانا یضعفک عنالأمور ولا حریصا یزیّن لک الشّره بالجور، فإنّ البخل والجبن والحرص غرائز شتّی یجمعها سوء الظّنّ بالله)(78). حضرت علی (ع) در وصیّت خود به مالک اشتر فرمودند: ای مالک! هیچگاه با بخیل مشورت مکن که تو را از خیر و نیکی دور میسازد و فقر را به تو نوید میدهد و با ترسو و بزدل مشورت مکن که تو را نسبت به انجام کارها سست مینماید و با کسی که حریص است مشورت مکن که تو را به ستمپیشگی هدایت میکند زیرا بخل، بزدلی و حرص غریزهای متعددی است که به سوء ظن به پروردگار متعال اشاره دارد. و عن علیّ (ع): (استشر عدوّک العاقل واحذر رأی صدیقک الجاهل)(79). حضرت علی (ع) فرمودند: با دشمن عاقل مشورت کن و از دوست جاهل خود در نظر خواهی برحذر باش. و عن علیّ (ع): (من ضلّ مشیره بطل تدبیره)(80). حضرت علی (ع) فرمودند: آنکس که در مشورت به گمراهی راهنمایی کند تدبیرش باطل میشود. و عن علیّ (ع): (رأی الجاهل یردی)(81). رأی و نظر جاهل، آدمی را به پرتگاه میکشاند. و عن علیّ (ع): (رأی الرّجل علی قدر تجربته)(82). حضرت علی (ع) فرمودند: رأی هرکس به مقدار تجربه اوست. و عن علیّ (ع): (شاور ذوی العقول تأمن الزّلل والنّدم)(83). حضرت علی (ع) فرمودند: با عاقل و خردمند مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی در امان باشی. و عن علیّ (ع): (شاور فی امورک الّذین یخشون الله ترشد)(84). حضرت علی (ع) فرمودند: در کارهای خود با کسانی که از خدا میترسند مشورت کن تا به راه راست هدایت شوی. و عن علیّ (ع): (لا تشرکنّ فی مشورتک حریصا یهوّن علیک الشّر و یزیّن لک الشره)(85). حضرت علی (ع) فرمودند: در مشورتهای خود افراد حریص را شرکت مده که شرّ را برای تو آسان جلوه میدهند و حرص و آزمندی را برای تو زیبا نشان میدهند. و عن علیّ (ع): (لا تستشر الکذّاب، فإنّه کالسّراب یقرّب علیک البعید و یبعّد علیک القریب)(86). حضرت علی (ع) فرمودند: با دروغگو مشورت مکن زیرا او همانند سراب است، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور جلوه میدهد. و عن علیّ (ع): (افضل من شاورت ذوالتّجارب، و شرّ من قارنت ذوالمعایب)(87) حضرت علی (ع) فرمودند: بهترین کسی که با او مشورت میکنی انسان با تجربه است و بدترین همراه، انسان خطاکار پرعیب است. و عن علیّ (ع): (لا تدخلنّ فی مشورتک بخیلا فیعدل بک عنالقصد و یعدک الفقر)(88). حضرت علی (ع) فرمودند: در مشورتهای خود بخیل را شرکت ندهید که شما را از راه صحیح منحرف و فقر را برای شما به ارمغان میآورد. و عن علیّ (ع): (من استشار ذوی النّهی والألباب فاز بالحزم والسّداد)(89). حضرت علی (ع) فرمودند: آنکس که با انسانهای عاقل و دانا مشورت کند، به راه صحیح و استوار دست یافته است. و عن علیّ (ع): (لا تشاور عدوّک واستره خبرک)(90). حضرت علی (ع) فرمودند: با دشمن خود مشورت مکن و راز خود را از او بپوشان. و عن علیّ (ع): (لا تشاورنّ فی امرک من یجهل)(91). حضرت علی (ع) فرمودند: هرگز با کسی که در کار تو جاهل است مشورت مکن. و عن علیّ (ع): (جهل المشیر هلاک المستشیر)(92). حضرت علی (ع) فرمودند: شخص نادانی که پیشنهاد مشورت میدهد موجب هلاکت مشورت کننده میشود. و عن علیّ (ع): (مشاورة الجاهل المشفق خطرٌ)(93). حضرت علی (ع) فرمودند: مشورت با دوست مهربان، امّا نادان، خود را به خطر افکندن است. و عن علیّ (ع): (مشاورة الحازم المشفق ظفرٌ)(94). حضرت علی (ع) فرمودند: مشورت با دوست مهربان و دوراندیش موجب پیروزی است. و عن علیّ (ع): (رأی العاقل ینجی و رأی الجاهل یردی)(95). حضرت علی (ع) فرمودند: رأی انسان عاقل در کارها باعث نجات میشود و رأی فرد جاهل انسان را به پرتگاه میکشاند. و عن علیّ (ع): (اللّجوج لا رأی له)(96). حضرت علی (ع) فرمودند: رأی انسان لجوج صحیح نمیباشد. و عن علیّ (ع): (شاور فی حدیثک الّذین یخافون الله)(97). حضرت علی (ع) فرمودند: در کارهای خود با کسانی که از خدا میترسند مشورت کنید. و عن امیرالمؤمنین علیّ (ع): (فیما کتبه الی اهل مصر و محمّد ابن ابیبکر). (و أنصح المرء اذا استشارک)(98). امیر مؤمنان حضرت علی (ع) در نامه خود خطاب به مردم مصر و محمّد بن ابیبکر فرمودند: اگر کسی با تو مشورت کرد آنچه صلاح و خیر او است به او بگو. و عن علیّ (ع): (من نصح مستشیره صلح تدبیره، و من غشّ مستشیره سلب تدبیره)(99). حضرت علی (ع) فرمودند: هرکس که مشورت کننده خود را نصیحت کند تدبیرش درست و نیکو گردد و کسی که به طرف مشورت خویش خیانت کند تدبیر و عقلش سلب خواهد شد. و عن علیّ (ع): (ظلم المستشیر ظلم و خیانة)(100). حضرت علی (ع) فرمودند: ظلم و ستم به مشورت کننده و راه راست را به او نشان ندادن، ستمگری و خیانت است. و عن علیّ (ع): (خیانة المستسلم والمستشیر من افظع الامور، واعظم الشّرور، و موجب عذاب السّعیر)(101). حضرت علی (ع) فرمودند: خیانت به افرادی که تسلیم رأی، و طلب مشورت نمودهاند از ناگوارترین امور و بزرگترین بدیها و زشتیها بوده و عذاب جهنّم را به دنبال دارد. و عن علیّ (ع): (علی المشیر الإجتهاد فیالرّأی، و لیس علیه ضمان النّجح علی الشّکّ)(102). حضرت علی (ع) فرمودند: بر شخص مشاور لازم است تا در رأی خود جدّی و کوشا باشد ولی در صورت شک ضامن موفقیّت آن نیست. و عن أمیرالمؤمنین علیّ (ع): (اللّجاجة تسلّ الرّأی)(103). حضرت علی (ع) فرمودند: لجاجت موجب ناتوانی و ضعف رأی میگردد. و عن علیّ (ع): (اللّجاج یفسد الرّأی). حضرت علی (ع) فرمودند: لجاجت، رأی را فاسد میکند. و عن علیّ (ع): (الخلاف یهدم الرّأی)(104). حضرت علی (ع) فرمودند: اختلاف، رأی و نظر را منهدم میسازد. و عن علیّ (ع): (الخلاف یهدم الآراء)(105). حضرت علی (ع) فرمودند: خودرأی و مخالفت با دیگران موجب نابودی آراء میگردد. و عن علیّ (ع): (شرّ الآراء ما خالف الشّریعة)(106). حضرت علی (ع) فرمودند: بدترین نظرها آن است که با شریعت اسلام مغایرت داشته باشد. و عن أمیرالمؤمنین علیّ (ع): (صلاح الرّأی بنصح المستشیر)(107). حضرت علی (ع) فرمودند: به خیرخواهی و نصیحت مشورت کننده، رأی آسان شود. و عن علیّ (ع): (من خالف المشورة ارتبک)(108). حضرت علی (ع) فرمودند: کسی که با مشورت مخالفت کند دچار مشکل میشود. و عن علیّ (ع): (لا تستغشینّ المشیر)(109). حضرت علی (ع) فرمودند: به کسی که از تو مشورت میخواهد خیانت مکن. و عن أمیرالمؤمنین علیّ (ع): (یأتی علیالنّاس زمانٌ لا یقرب فیهالاّالماحل، ولا یظرف فیه الاّ الفاجر، ولا یضعف فیه الاّالمنصف، یعدّون الصّدقة فیه غرما، و صلة الرّحم منّا، والعبادة استطاعة علیالنّاس، فعند ذلک یکون السّلطان بمشورة النّساء و امارة الصّبیان و تدبیر الخصیان)(110). حضرت علی (ع) فرمودند: زمانی بر مردم خواهد آمد که تنها افراد منافق (دورو) و چاپلوس در میان آنها عزیز هستند و افراد فاجر نیز دلنشین خواهند بود و تنها افراد منصف در آن خوار و ضعیف میباشند. در آن زمان صدقه دادن را غرامت و زیان، و صله رحم را منّت میگذارند، و عبادت میکنند تا بر دیگران فخر بفروشند، پس در چنین زمانی است که حکومت حاکمان و سران با مشورت زنان و حکمرانی کودکان و تدبیر خواجهگان خواهد بود. و عن امیرالمؤمنین علیّ (ع): (ایّاک و مشاورة النّساء (الاّ من جرّبت بکمال عقل) فإنّ رأیهنّ الی الأفن و عزمهنّ الی الوهن)(111). حضرت علی (ع) فرمودند: از مشورت با زنان بپرهیز (جز آنان که کمال و رشد عقلشان به اثبات رسیده) زیرا که رأی آنها به فساد و تصمیم و اراده آنها به ضعف و ناتوانی منجر خواهد شد. و عن علیّ (ع): (الشّرکة فیالرّأی تؤدّی الی الصّواب)(112). حضرت علی (ع) فرمودند: مشارکت در رأی سبب دستیابی به راه صحیح و درست میگردد. و عن أمیرالمؤمنین علیّ (ع): (آفة المشاورة انتقاض الآراء)(113). حضرت علی (ع) فرمودند: آفت مشورت سبک شمردن آراء دیگران است. و عن علیّ (ع): (إستشر اعدائک تعرف من رأیهم مقدار عداوتهم و مواقع مقاصدهم)(114). حضرت علی (ع) فرمودند: با دشمنانت مشورت کن تا از رأی آنها به میزان دشمنی ایشان پی برده و از قصد و هدف آنها آگاه شوی. و عن علیّ بنالحسین (ع): (حقّ المستشیر ان علمت انّ له رأیا اشرت علیه، و ان لم تعلم ارشدته الی من یعلم)(115). حضرت امام زینالعابدین (ع) میفرمایند: حقّ خواهنده مشورت بر شما آن است که چنانچه راه حل و چارهای برای او یافتید از مشورت خود دریغ نورزید، و اگر نظر و راه حلی برای او نیافتید او را به کسی که چاره کار او را بداند راهنمایی کنید. و عن علی بن الحسین (ع): (اما حقّ المستشیر فإن حضرک و له وجه رأی جهدت له فیالنّصیحة واشرت علیه بما تعلم انّک لو کنت مکانه عملت به و ذلک لیکن منک فی رحمة ولین فإنّ اللّین یونس الوحشة و انّ الغلظ یوحش موضع الأنس، و ان لم یحضرک له رأی و عرفت له من تثق برأیه و ترضی به لنفسک دللته علیه و ارشدته الیه فکنت لم تأله خیرا ولم تدخره نصحا ولا حول ولا قوّة الاّ بالله)(116). از امام زینالعابدن (ع) نقل شده که فرمود: امّا حقّ خواهنده مشورت آن است که چنانچه جهت نظر خواهی نزد تو آمد از بذل نصیحت به او دریغ نورزی و همان راهی را به او بنمایان که اگر خود جای او بودی آن میکردی و این کار را به آرامی و با زبانی خوش انجام بده که ملایمت برطرف کننده وحشت است، و تندخویی جایگاه انس را وحشتناک گرداند و اگر از چارهسازی برای او عاجز بودی و انسان مورد اطمینان که قادر بر یاری او باشد را میشناختی، او را بدان شخص دلالت کن (راهنمایی کن)، که اگر چنین کنی خیر و صلاح را از او دریغ نداشتی و او را از نصیحت محروم نساختی. و عن علیّ بن الحسین (ع) فی دعائه: (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آله و تولّنی فی جیرانی و موالی العارفین بحقّنا، والمنابذین لاعدائنا بأفضل ولایتک، و وفّقهم لاقامة سنّتک، والأخذ بمحاسن ادبک، فی ارفاق ضعیفهم، و سدّ خلّتهم، و عیادة مریضهم، و هدایة مسترشدهم، و مناصحة مستشیرهم)(117). امام زینالعابدین (ع) در دعای خود به درگاه باری تعالی عرضه میداشت: (خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و با بهترین ولایتهای خود، ولیّ من در همسایگان و یاران آشنا به حقوق ما و مخالفین دشمنانمان باش و توفیق به پاداش سنّتهای خود را به آنها عطا فرما... و آنها را بر نصیحت مشورت کنندگان یاری فرما). عن علی بن الحسین (ع): (حقّ المشیر علیک ان لاتتّهمه فیما لا یوافقک من رأیه، فان وافقک حمدت الله)(118). حضرت امام زینالعادین (ع) میفرمایند: حقّ مشاور بر تو آن است که اگر برخلاف رأی تو نظر داد او را متّهم نکنی، و اگر رأی موافق با نظر تو داشت پروردگار را شکر کنی. عن علی بن الحسین (ع): (و امّا حقّ المشیر علیک فلا تتّهمه فیما لا یوافقک علیه من رأیه اذا اشار علیک، فإنّما هی الآراء و تصرف النّاس فیها واختلافهم، فکن علیه فی رأیه بالخیار اذا اتّهمت رأیه. فأمّا تهمته فلا تجوز لک اذا کان عندک ممّن یستحق المشاورة، ولا تدع شکره علی ما بدالک من اشخاص رأیه و حسن وجه مشورته، فاذا وافقک حمدت الله و قبلت ذلک من أخیک بالشّکر، والارصاد بالمکافات فی مثلها ان فزع الیک ولا قوّة الاّ بالله)(119). حضرت امام زینالعابدین (ع) میفرمایند: و امّا حق مشاور بر تو آن است که چنانچه نظرش با میل تو مغایرت داشت او را متّهم نسازی، زیرا طبیعت نظرها و آراء بر این است که مردم در آنها دخل و تصرّف کنند و در آنها اختلاف داشته باشند، پس اگر نظر او را متّهم ساختی در ارائه نظرش آزاد بگذار. و تهمت زدن برکسی که او را شایسته مشورت میدانی جایز نیست. و به دلیل اظهار نظر و حسن بیان مشورت از بذل تشکّر دریغ مکن. پس اگر رأی او موافق نظر تو باشد خدا را شکر کن و رأی برادر خود را با تشکّر از او بپذیر، و اگر بار دیگر به سراغ تو آمد و ازتو یاری خواست در یاری او شتاب کن. عن ابی جعفر (ع) قال: (فیالتّوراة اربعة اسطر: من لا یستشیر یندم...)(120). امام باقر (ع) فرمودند: در تورات چهار جمله است که یکی از آنها چنین است، کسی که مشورت نکند پشیمان خواهد شد... عن ابی جعفر (ع) فی حدیث: (لا مظاهرة اوثق منالمشاورة)(121). امام باقر (ع) فرمودند: هیچ کمکی پایدارتر و مطمئنتر از مشورت نیست. عن ابی جعفر (ع): عن أمیرالمؤمنین (ع) انه قال: (انّ الجاهل من عدّ نفسه بما جهل من معرفته للعلم عالما، و برأیه مکتفیا)(122). امام باقر (ع) از امیر مؤمنان (ع) روایت نموده که فرمودند: نادان کسی است که با توجّه به نادانیش، خود را آگاه و دانا پندارد و به رأی خود اکتفا کند. عن ابیعبدالله (ع) قال: فیما أوصی به رسول الله (ص) علیا (ع) انّه قال: (لا مظاهرة اوثق منالمشاورة)(123). امام صادق (ع) فرمودند: از جمله سفارشات پیامبر گرامی (ص) به امیر مؤمنان (ع) این بود که: هیچ کمکی پایدارتر و مطمئنتر از مشورت نیست. عن ابی عبدالله (ع): (ما عطب امرؤ استشار)(124). امام صادق (ع) میفرمایند: آنکس که مشورت کند هلاک نمیگردد. عن ابیعبدالله (ع): (لا استظهار فی أمر بأکثر من المشورة فیه)(125). در روایت دیگری از امام صادق (ع) است که فرمودند: در کارها هیچ قوّت و پشتگرمی بیشتر از مشورت نیست. عن ابیعبدالله (ع) (لن یهلک امرؤ عن مشورة)(126). امام صادق (ع) فرمودند: هیچ انسانی از مشورت کردن هلاک نمیشود. عن جعفر بن محمد: عن أبیه (ع) قال: قیل لرسول الله (ص): (ماالحزم؟ قال: مشاورة ذوی الرّأی و اتّباعهم)(127). امام صادق (ع) از پدران بزرگوارشان روایت میکنند که پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) در پاسخ به سئوال از (هوشیاری و احتیاط) فرمودند: مشورت با صاحبنظران و پیروی از آنان است. عن أبیعبدالله (ع): (اذا اردت أمرا فلا تشاور فیه احدا حتّی تشاور ربّک. قال الرّاوی قلت: و کیف اشاور ربّی؟ قال تقول: استخیرالله مائة مرّة، ثمّ تشاور النّاس، فانّ الله یجری لک الخیرة علی لسان من احبّ)(128). امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که اراده نمودی کاری را انجام دهی، با هیچ کس در آن امر مشورت مکن تا با خدای خود مشورت کنی. راوی میگوید از آن حضرت پرسیدم: چگونه با خدای خود مشورت کنم؟ فرمودند: صدبار میگویی (استخیرالله) یعنی از خدای متعال طلب خیر میکنم، سپس با مردم مشورت کن که خداوند خیر را برای تو بر زبان کسی که اراده دارد جاری مینماید. عن ابیعبدالله (ع) قال: (اذا اراد احدکم امرا فلا یشاورنّ فیه أحدا حتّی یبدأ و یشاور الله تبارک و تعالی فیه، قلت: و ما مشاورة الله؟ قال: یبدأ فیستخیرالله فیه أوّلا، ثمّ یشاور فیه، فاذا بدء بالله تبارک و تعالی اجری الله له الخیرة علـی لسان من یـشاء من الخلق)(129). امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه کسی از شما قصد انجام کاری را داشت در مورد آن با هیچ کس مشورت نکند، تا اینکه نخست با خدای تبارک و تعالی در مورد آن مشورت نماید. از حضرت سؤال شد: مشورت کردن با خدا چگونه است؟ فرمودند: نخست از خدا طلب خیر نماید و سپس در مورد آن امر به مشورت پردازد که اگر چنین نمود خداوند خیر و برکت را برای او بر زبان کسی که خدا اراده فرماید جاری خواهد ساخت. عنالحسن بن راشد، قال: قال ابو عبدالله (ع): (یا حسن، اذا أنزلت بک نازلة فلا تشکها الی أحد من اهل الخلاف، ولکن اذکرها لبعض اخوانک فانّک لن تعدم خصلة من اربع خصال: امّا کفایة (بمال) و امّا معونة بجاه أو دعوة تستجاب أو مشورة برأی)(130). از حسن بن راشد روایت شده که امام صادق (ع) فرمودند: ای حسن! اگر حادثهای برای تو رخ داد، آن را برای هیچ یک از دشمنان بازگو مکن، و تنها با یکی از برادرانت در میان بگذار که از یکی از این چهار امر بیبهره نخواهی ماند: یا این که تو را کفایت میکند (تو را در حلّ آن کمک کند) یا اینکه با جاه و مقام تو را یاری نماید، و یا با دعای مستجاب تو را دعا کند، و یا با مشورت راه چاره را برای تو باز گوید. عن ابیعبدالله (ع): (قال لقمان لابنه: اذا سافرت مع قوم فأکثر استشارتهم فی امرک و امورهم... واجهد رأیک لهم اذا استشاروک، ثمّ لا تعزم حتّی تثبت و تنظر، ولا تجب فی مشورة حتّی تقوم فیها و تقعد و تأکل و تصلّی و انت مستعمل فکرتک و حکمتک فی مشورتک، فانّ من لم یمحض النّصحیة لمن استشاره سلبه الله رأیه، و نزع منه الامانة)(131). امام صادق (ع) میفرمایند: لقمان خطاب به فرزند خود گفت: اگر با قومی مسافرت کردی، با آنها در کارهای خود بسیار مشورت کن... و اگر از تو مشورت و نظر خواستند از نهایت تلاش خود در آن امر کوتاهی مکن و هیچ تصمیمی مگیر تا زمانی که آن را مورد ارزیابی قرار دهی، و هیچ مشورت خواهی را نپذیر، مگر این که ایده و نظر خود را در مشورت هنگام خوردن و آشامیدن، اقامه نماز و نشست و برخاست به کارگیری، زیرا کسی که از بذل نصیحت به شخصی که با او مشورت کند، کوتاهی کند، خداوند رأی و بینش او را سلب و امانت داری را از او خواهد گرفت. عن ابی عبدالله (ع): (استشیروا فی أمرکم، الّذین یخشون ربّهم)(132). امام صادق (ع) فرمودند: در کارهای خود، تنها با کسانی که از خدا میترسند، مشورت کنید. عن إسحاق بن عمّار، قال ابو عبدالله (ع): (اذا اراد احدکم ان یشتری أو یبیع أو یدخل فی أمر فلیبتدیء بالله و یسأله، قال: قلت فما یقول؟ قال: یقول: اللّهمّ انّی ارید کذا و کذا، فإن کان خیرا لی فی دینی و دنیای و آخرتی و عاجل أمری و آجله، فیسّره لی و ان کان شرّا فی دینی و دنیای فاصرفه عنّی، ربّ اعزم لی علیّ رشدی، و ان کرهته و أبته نفسی، ثمّ یستشیر عشرة منالمؤمنین، فإن لم یقدر علی عشرة ولم یصب الا خمسة فیستشیر خمسة مرّتین، فإن لم یصب الا رجلین فلیستشرهما خمس مرّات، فإن لم یصب الا رجلا واحدا فلیستشره عشر مرّات)(133). اسحاق بن عمّار میگوید: امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه کسی از شما به خرید و فروش خواست بپردازد و یا در کاری اقدام نماید پس کار خود را از خدا شروع کند و از او سؤال نماید. اسحاق میگوید: از حضرت سؤال کردم چه بگوید؟ حضرت فرمودند: بگوید، خدایا دراین کار که قصد انجام آن را دارم، اگر به صلاح دین و دنیای من و برای زمان حال و آینده در امور من مفید باشد پس آن را برای من میسّر فرما، و اگر برای دین و دنیای من شرّ باشد آن را از من دور گردان. خداوندا! در پیمودن راه رشد و هدایت به من قاطعیّت عطا کن، گرچه نفس من از آن بیزار باشد. و سپس ده نفر از مؤمنین و اگر ممکن نبود و فقط پنج مؤمن را یافت پس با هریک از آنها دو بار مشورت کند، و اگر فقط دو مؤمن را یافت پس پنج بار با هریک از آنها به مشورت پردازد، و اگر تنها یک نفر را یافت پس ده بار او مشورت کند. عن الامام الصادق (ع): (المستبدّ برأیه موقوفٌ علی مداحض الزّلل)(134). امام صادق (ع) فرمودند: کسی که در رأی خود مستبد باشد، بر لبه پرتگاه خطا و اشتباه قرار گرفته است. عن جعفر بن محمد (ع): (ثلاثة هنّ قاصمات الظّهر: رجل استکثر عمله، و نسی ذنوبه و أعجب برأیه)(135). امام صادق (ع) فرمودند: سه چیز کمرشکن است: مردی که کارهای خوب خود را بسیار شمارد، و گناهان خود را فراموش کند، و خود رأی و از خود راضی باشد. عن ابی عبدالله (ع): (لا یطمعنّ ذوالکبر فیالثّناء الحسن ولا القلیل التّجربة المعجب برأیه فی رئاسة)(136). امام صادق (ع) فرمودند: هرگز افراد خودخواه و متکبّر در تعریف و تمجید دیگران از آنها، و افراد کم تجربه و خودرأی در ریاست، طمع نورزند. عن ابی عبدالله (ع): (من اعجب بنفسه هلک، و من أعجب برأیه هلک، و انّ عیسی بن مریم (ع) قال: داویت المرضی فشفیتهم باذنالله وابرأت الاکمه والابرص باذنالله، و عالجت الموتی فأحییتهم باذنالله، و عالجت الاحمق فلم اقدر علی اصلاحه، فقیل: یا روحالله و ما الأحمق؟. قال: المعجب برأیه و نفسه، الّذی یری الفضل کلّه له لا علیه، و یوجب الحقّ کلّه لنفسه، ولا یوجب علیه حقّا فذاک الأحمق الّذی لا حیلة فی مداواته)(137). امام صادق (ع) فرمودند: هرکس که از خود راضی باشد هلاک شود، و آنکس که خود رأی باشد هلاک گردد. و عیسی بن مریم (ع) میگوید: بیماران را مداوا و به اذن خدا شفا دادم و افراد نابینا و مبتلا به پیسی را به اذن خدا درمان کردم و مردگان را به اذن او زنده ساختم امّا از درمان افراد احمق عاجز ماندم. گفته شد یا نبیّالله، احمق کیست؟ گفت: احمق کسی است که از خود و رأی خود راضی و خشنود باشد و تمامی فضیلتها را برای خود میبیند و هرآنچه حقّ است برای خود میپندارد نه علیه خود، درمان چنین احمقی امکانپذیر نیست. عن ابیعبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص) (مشاورة العاقل النّاصح رشد و یمن و توفیق منالله، فاذا اشار علیک النّاصح العاقل فإیاک والخلاف، فإنّ فی ذلک العطب)(138). امام صادق (ع) از جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) روایت میکند که فرمودند: مشورت با افراد عاقل و ناصح، رشد و یمن و توفیق از خداست، پس اگر فرد ناصح و عاقل نظر خود را برای تو بازگو کرد از مخالفت با او بپرهیز که آسیب میبینی. عن ابیعبدالله (ع) قال: کان امیرالمؤمنین (ع) اذا صعد المنبر قال: (ینبغی للمسلم ان یتجنّب مواخاة ثلاثة: الماجن والأحمق والکذّاب، أمّا الاحمق: فأنّه لا یشیرعلیک بخیر، ولا یرجی تصرّف السّوء عنک ولو اجهد نفسه، و ربّما اراد منفعتک فضرّک، فموته خیرٌ من حیاته، و سکوته خیر من نطقه، و بعده خیر من قربه)(139). امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه امیر مؤمنان (ع) بر منبر مینشستند میفرمودند: انسان مسلمان باید از دوستی و برادری با سه نفر بپرهیزد، افراد فاسد، احمق و دروغگو، فرد احمق، هیچگاه تو را به نیکی راهنمایی نخواهد کرد، و امید دفع سوء و بدی از جانب او نمیرود حتّی اگر نهایت کوشش خود را نماید، و چه بسا بخواهد به تو سود برساند ولی در واقع به تو ضرر میرساند، پس مرگ او بهتر از زندگی و حیاتش خواهد بود، و سکوت او بهتر از سخن گفتنش، و دوری او بهتر از نزدیک بودن او است. عن ابی عبدالله (ع) قال: سمعته یقول ک
قم مقدس ـ محمّد شیرازی
1 ـ الدّر المنثور: ص106 . 2 ـ تفسیر ابوالفتوح: ج3 ص228 . 3 ـ بحار الانوار، جلد75 ص105 ح4 (کلیّه روایاتی که از کتاب بحار الانوار نقل شده، چاپ بیروت میباشد). 4 ـ وسائل الشیعة: ج5 ص216 ح11 . 5 ـ تفسیر ابوالفتوح: ج3 ص228 . 6 ـ بحار الانوار: ج74 ص139 ح1 . 7 ـ تفسیر نورالثقلین: ج1 ص404 . 8 ـ مجمعالبیان: ج3 ص33 . 9 ـ مکارمالاخلاق: ص124 . 10 ـ الدّر المنثور: ج2 ص90 . 11 ـ تفسیر التّستری: ص28 . 12 ـ تفسیر التّستری: ص28 . 13 ـ تفسیر التّستری: ص28 . 14 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص342 ص9610 . 15 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح41 . 16 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص409 ح1 . 17 ـ ادب المفرد: ص40 . 18 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص429 ح2 . 19 ـ من لا یحضره الفقیه: ج4 ص385 ح5834 . 20 ـ غررالحکم: ص442 ح10063 . 21 ـ بحار الانوار: ج46 ص410 ح125 . 22 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص455 ح1 . 23 ـ بحار الانوار: ج72 ص104 ح38 . 24 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص341 ح9607 . 25 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص341 ح9607 . 26 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص425 ح5 . 27 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص424 . 28 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح39 . 29 ـ روضة الکافی: ج8 ص19 ح4 . 30 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص341 ح9609 . 31 ـ غررالحکم: ص441 ح10048 . 32 ـ غررالحکم: ص441 ح10049 . 33 ـ غررالحکم: ص441 ح10051 . 34 ـ غررالحکم: ص441 ح10051 . 35 ـ غررالحکم: ص441 ح10059 . 36 ـ غررالحکم. 37 ـ غررالحکم: ص441 ح10056 . 38 ـ غررالحکم: ص441 ح10044 . 39 ـ غررالحکم: ص441 ح10054 . 40 ـ غررالحکم: ح5900 . 41 ـ غررالحکم: ص443 ح10107 . 42 ـ غررالحکم: ص442 ح10080 . 43 ـ غررالحکم: ص441 ح10055 . 44 ـ غررالحکم: ص442 ح10081 . 45 ـ غررالحکم: ص442 ح10079 . 46 ـ غررالحکم: ص442 ح10070 . 47 ـ غررالحکم: ص442 ح10068 . 48 ـ غررالحکم: ص55 ح496 . 49 ـ غررالحکم: ص442 ح10083 . 50 ـ غررالحکم: ص442 ح10064 . 51 ـ غررالحکم: ص442 ح10074 . 52 ـ غررالحکم. 53 ـ غررالحکم: ص441 ح10045 . 54 ـ غررالحکم: ص441 ح10046 . 55 ـ غررالحکم: ص441 ح10047 . 56 ـ غررالحکم: ص441 ح10054 . 57 ـ غررالحکم: ص441 ح10053 . 58 ـ غررالحکم: ص441 ح10072 . 59 ـ غررالحکم: ص441 ح10060 . 60 ـ غررالحکم: ص441 ح10069 . 61 ـ غررالحکم: ص441 ح10043 . 62 ـ غررالحکم: ص475 ح10881 . 63 ـ غررالحکم: ص309 ح7107 . 64 ـ غررالحکم: ص309 ح7110 . 65 ـ غررالحکم: ص443 ح10111 . 66 ـ غررالحکم: ص347 ح7991 . 67 ـ غررالحکم: ص347 ح7988 . 68 ـ غررالحکم: ص347 ح7988 . 69 ـ غررالحکم: ص347 ح7992 . 70 ـ غررالحکم: ح1581 . 71 ـ غررالحکم: ص347 ح7990 . 72 ـ غررالحکم: ح2664 . 73 ـ غررالحکم: ص55 ح483 . 74 ـ غررالحکم: ص347 ح7985 . 75 ـ غررالحکم: ص442 ح10076 . 76 ـ بحار الانوار: ج72 ص105 ح39 . 77 ـ بحار الانوار: ج71 ص178 ح19 . 78 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص349 ح9629 . 79 ـ غررالحکم: روایت2565 . 80 ـ غررالحکم: ص443 ح10097 . 81 ـ غررالحکم: ص75 ح1182 . 82 ـ غررالحکم: روایت5509 . 83 ـ غررالحکم: ص442 ح10078 . 84 ـ غررالحکم: ص442 ح10077 . 85 ـ غررالحکم: ص442 ح10091 . 86 ـ غررالحکم: ص442 ح10092 . 87 ـ غررالحکم: ص442 ح10075 . 88 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص349 ح9629 . 89 ـ غررالحکم: ص442 ح10082 . 90 ـ غررالحکم: ص442 ح10088 . 91 ـ غررالحکم: ص442 ح10087 . 92 ـ غررالحکم: ص73 ح1117 . 93 ـ غررالحکم: روایت9953 . 94 ـ غررالحکم: ص442 ح10084 . 95 ـ غررالحکم: ص55 ح94 قسمت اوّل و ص75 ح182 قسمت دوم. 96 ـ غررالحکم: ص65 ح853 . 97 ـ وسائل الشیعه: ج8 ص426 ح4 . 98 ـ بحار الانوار: ج74 ص391 ح11 . 99 ـ غررالحکم: روایتهای8148 و8157 . 100 ـ غررالحکم: ص443 ح10099 . 101 ـ غررالحکم: ص443 ح10102 . 102 ـ غررالحکم: ص443 ح10096 . 103 ـ بحار الانوار: ج68 ص341 ح14 . 104 ـ بحار الانوار: ج68 ص341 ح14 . 105 ـ نهجالبلاغه: خطبه215 ح606 . 106 ـ غررالحکم: ص443 ح10095 . 107 ـ غررالحکم: ص443 ح10103 . 108 ـ غررالحکم: ص443 ح10106 . 109 ـ غررالحکم: ص443 ح10101 . 110 ـ بحار الانوار: ج52 ص278 ح183 . 111 ـ بحار الانوار: ج100 ص253 ح56 . 112 ـ مستدرک الوسائل: ج13 ص452 ح15876 . 113 ـ غررالحکم: ص443 ح10093 . 114 ـ غررالحکم: ص442 ح10071 . 115 ـ وسائل الشیعه: ج11 ص131 ح1 . 116 ـ بحار الانوار: ج71 ص18 ح2 . 117 ـ صحیفه سجادیّه: دعای شماره36 . 118 ـ وسائل الشیعة: ج11 ص131 ح1 . 119 ـ مستدرک الوسائل: ج11 ص166 . 120 ـ بحار الانوار: ج13 ص375 ح62 . 121 ـ روضة الکافی: ج8 ص18 ح4 . 122 ـ بحار الانوار: ج4 ص203 ح1 . 123 ـ وسائل الشیعة: ج ص424 ح2 . 124 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص341 ح606. 125 ـ اصول الکافی: ج1 ص29 ح36 . 126 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص424 ح4 . 127 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص424 ح1 . 128 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص424 ح1 . 129 ـ بحار الانوار: ج88 ص252 ح1 . 130 ـ بحار الانوار: ج78 ص7 ح11 . 131 ـ من لا یحضره الفقیه: ج2 ص296 ح2505 . 132 ـ وسائلالشّیعه: ج12 ص32 ح5564 و فیه (استشرا فیامورک). 133 ـ بحار الانوار: ج88 ص252 ح3 . 134 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص342 ح9610 . 135 ـ وسائل الشیعة: ج1 ص73 ح6 . 136 ـ بحار الانوار: ج75 ص195 ح14 . 137 ـ مستدرک الوسائل: ج1 ص138 ح201 . 138 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص426 ح6 . 139 ـ اصول الکافی: ج2 ص376 ح6 . 140 ـ بحار الانوار: ج71 ص196 ح28 . 141 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص426 ح11 . 142 ـ بحار الانوار: ج88 ص254 ح5 . 143 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص344 ح9615 . 144 ـ بحار الانوار: ج75 ص229 ح107 . 145 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص345 ـ 344 ح9618 . 146 ـ بحار الانوار: ج72 ص99 ح9 . 147 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص426 ح8 . 148 ـ بحار الانوار: ج43 ص337 ح9 . 149 ـ مستدرک الوسائل: ج346 ص8 ح9621 . 150 ـ اصول الکافی: ج2 ص363 ح5 . 151 ـ بحار الانوار: ج72 ص104 ح37 . 152 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص342 ح9610 . 153 ـ وسائل الشیعة: ج13 ص223 ح8 . 154 ـ بحار الانوار: ج75 ص232 ح107 . 155 ـ بحار الانوار: ج75 ص232 ح107 . 156 ـ اصول الکافی: ج1 ص20 ح12 . 157 ـ وسائل الشیعه: ج8 ص426 ح6 (و فیه عن أبی عبدالله علیه السلام). 158 ـ مستدرک الوسائل: ج8 ص342 ح9611 . 159 ـ بحار الانوار: ج68 ص386 ح47 . 160 ـ مستدرک الوسائل: ج15 ص130 ح17758 . 161 ـ بحار الانوار: ج72 ص103 ح34 . 162 ـ وسائل الشیعة: ج8 ص265 ح8 . 163 ـ بحار الانوار: ج72 ص98 ح1 .