- اشاره 1
- مقدمه مترجم 1
- مبارزه با استعمار فرهنگی 1
- زهد و خودپسندی 2
- تربیت و اصلاح جامعه 2
- سه داستان تارخی 2
- توطئههای دشمن 3
- تمدن درپرتو تفکر و سازندگی 3
- درسی از رفتار علی علیهالسلام 3
- توطئهها و راه حلها 4
- آگاهی سیاسی 4
- چگونگی تداوم انقلاب اسلامی 4
- خونسردی و نرمخوئی 5
- انسان و هدف 5
- رویاروئی ما با جهان 5
- طرح یک حکومت جهانی اسلامی 6
- نابرده رنج، گنج میسّر نمیشود 6
- نظم و انتظام در جامعه اسلامی 6
- تقوی و پرهیزگاری 7
- تنظیم حوزههای علمیه 7
- قدرت جامعه 7
- احیای آثار پیامبر اسلام (ص) 7
1 ـ اذا شاء ان یلهو بلحیه احمق اراه غـباری ثم قال به الحقی
نظم و انتظام در جامعه اسلامی
نظم و انتظام در جامعه اسلامی
باید زمام تنظیم را به دست گرفت، در تواریخ آمده که پیغمبر اکرم تنها در شهر مدینه که جمعیتش حدود10 هزار نفر بوده و عدهای هم غیر مسلمان داشته47 مسجد ساخت، و حتی یک بانو را بنام (ام ورقه) در یکی از مساجد به عنوان امام جماعت برای بانوان مسلمان گماشت، آن همه مساجد شخصیت و قدرت اسلام را بزرگ جلوه میداد، و اگر یک هیئت و یا یک شخص به عنوان میهمان وارد مدینه میشد با این مراکز متعدد روبرو گشته و اسکان مییافت. مسجد و حسینیه مراکز تجمع اسلامی است مثلاً در شهر نجف اشرف50 مدرسه علمی وجود دارد، این مدرسه فیضیه قم در زمان صفویان ساخته شده و حدود400 سال پیش ملامحسن فیض کاشانی در این مدرسه بود و لذا تابحال بنام او نامیده شده، در واقع دوران صفویین بهترین دوره درخشان تشیع بوده، که علمای مهم دوره اخیر در زمان صفویه ظهور کردند، همین کتاب (بحارالانوار) مرحوم مجلسی (ره) کار سادهای نیست، باید گفت کار یک گروه است نه یک فرد، و یا شیخ بهائی (ره) که در باره کره ماه تحقیقاتی دارد، و تا الان از تحقیقات علمی او دانشمندان غربی استفاده میکنند، اینها در زمان صفویه بودند و تا بحال کسی مانندشان نیامده. کتاب مهم (الوافی) که ملا محسن فیض30 سال برای آن زحمت کشیده و همچنین3 تفسیر جالب بنام صافی، اصفی و مصفی و بسیاری کتابهای دیگر همه مربوط به دوره صفویه است. ما باید لااقل تبلیغات قوی داشته باشیم، در مجله المستقبل نوشته بود که از زمان رئیس شدن فرانسوا میتران تا کنون30 ایستگاه رادیوئی در فرانسه اضافه شده و تعدادی هم در حال آمادگی است. اروپای غربی سیل اکتشافات، مخترعین و همه چیز دارد و به دنیا عرضه میکند و طبیعی است که دنیا را مسخّر خود میکند. پیامبر بزرگ اسلام با مردم مکه و مدینه بزرگ شده بود و شخصیتش برای آنان هویدا بود که در برابرش خاضع بودند، اما در شهر کوفه که مرکز تمدنهای جهان آن روز بود در دوران حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کسی امام را به صورت ظاهر نمیشناخت، لذا حضرت جهت معرفی خویش میفرمود: سلونی قبل تفقدونی، یعنی پیش از اینکه مرا از دست بدهید هرچه میخواهید بپرسید تا شخصیت علمی حضرت برای مردم آشکار شود، و از او اطاعت و فرمانبرداری کنند، چون مردم از یک شخص بیسواد حاضر نیستند اطاعت کنند. یک کتابخانه در شهر قاهره هست که یک میلیون کتاب دارد، کتابخانه مرکزی مسکو 9 میلیون کتاب و مهمترین کتابخانه نیویورک36 میلیون کتاب دارد، اما شاید بزرگترین کتابخانههای حوزههای علمیه ما در حدود 100 هزار کتاب داشته باشد، حال آنکه هزار سال پیش کتابخانه مرحوم سید مرتضی80 هزار و کتابخانه مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی400 هزار کتاب داشته، آنهم در زمانی که کتابها خطی بوده و دستگاههای چاپ هم در میان نبود. اِبن عقده اسم4 هزار شاگرد امام صادق (علیه السلام) را فرد فرد نوشته، و در کتابهای تاریخی دیگر آمده که20 هزار شاگرد داشتند، و مدینه (محل سکونت امام صادق) حوزه علمیه اسلام در آن روز بود. در کتاب بحارالانوار آمده که در زمان حضرت امام سجاد (علیه السلام) بیش از چهار میلیون حاجی به مکه مشرف شدند، عراق در آن موقع چهل ملیون نفر داشت، جورجی زیدان نقل میکند که در آن زمان جمعیت شهر بغداد در حدود10 میلیون نفر بوده است. اگر بخواهیم مردم را پیرامون اسلام و فضیلت و سعادت جمع کنیم باید مراکز اجتماعی داشته باشیم، مؤسسات اجتماعی از قبیل صندوقهای قرضالحسنه، مراکز کاریابی و غیره، مؤسسات فرهنگی از قبیل کتابخانهای مجهز، مدارس منظم، چاپخانه، مجله، روزنامه، رادیو و غیره، مؤسسات بهداشتی از قبیل درمانگاهها، بیمارستانهای مجهز و غیره. روح تمام اینها تنظیم است که از ضروریات پیشرفت است، یعنی اینکه تمام مؤسسات باید منظم و به افراد ذیصلاح سپرده شود تا درست اداره گردد. رادیو بیبیسی انگلستان به60 زبان برنامه پخش میکند همچنین آمریکا، فرانسه و دیگر دشمنان اسلام به زبانهای مختلف تبلیغات دارند، و این همان تنظیم است که خیلی آهسته با نظم و دقت به مردم جهان فکر میدهند. میتوان گفت یکی از علل عقب افتادگی مسلمانان همین بینظمی است و الا اسلام مکتب صددرصد مترقی و صحیح است، ما باید حوزههای علمیه، دانشگاهها و مراکز علمی را نظم و وسایل تبلیغاتمان را حداکثر گسترش بدهیم تا بتوانیم تودههای محروم جهان را جلب کنیم انشاءالله.
نابرده رنج، گنج میسّر نمیشود
نابرده رنج، گنج میسّر نمیشود
قرآن مجید از زبان حضرت نوح علیهالسلام میفرماید: (وقلت استغفروا ربّکم ثمّ توبوا الیه انّه کان غفّارا، یرسل السّماء علیکم مدرارا، و یمددکم بأموال و بنین، و یجعل لکم جنّات و یجعل لکم أنهارا). قرآن مجید معمولا حقایق خارجی را بیان میکند، و به مسائل ماورائی کمتر میپردازد، مثلا آنجائی که میفرماید دست دزد را قطع کنید یا اینکه بر شما، تکلیف روزه، واجب شده، یا اینکه مثلا زنان بعداز طلاق باید مدتی عدّه بگیرند، اینها حقائقی خارجی هستند، که اگر چنین نباشد زندگی بشر به خطر میافتد... و در این چند آیهای که در اوّل بحث تلاوت شد حضرت نوح علیهالسلام برای قومش حقیقتی را کشف نموده که اگر به سوی خدا بروید و از گناهانتان استغفار کنید، و بدرگاه خداوند توبه کنید، و خلاصه قوانین خدا را پیاده سازید آسمان بر شما باران رحمت باریده و ثروت شما و فرزندانتان افزایش مییابد، و زمین تبدیل به بهشتی زیبا میگردد، و این یک امر طبیعی است، و ارتباطی به ماورائیات ندارد، چون آشکار است که اگر تمام انسانها به قوانین الهی عمل کنند، رشد و آزادی بشر گسترش یافته و موجب آبادانی و پیشرفت میشود، و به عکس، زمانیکه مردم از قوانین خدا که همراه با نظام طبیعت نهاده شده، روی بگردانند، بدون شک به سراشیبی سقوط نزدیک میشوند، این مقدمهای مختصر از قرآن مجید به عنوان شاهد مطلب ما بود. حال باید ببینیم.. چرا یک میلیارد مسلمان، که واقعا بهترین نظام و بهترین مقررات در تمام زمینهها را دارند اینطور عقب افتاده و زیر دست هستند؟! این یک فاجعه است برای امت اسلامی، اگر علت این تخلف را از قرآن مجید بپرسیم.. طبق مقدمه بالا پاسخمان خواهد داد.. آری باید اذعان کنیم که امت اسلامی به طور تدریجی دست از قوانین کوچک و بزرگ اسلام.. مخصوصا در امور دنیائی برداشته، و از آن روی گردانیده، و تا زمانیکه چنین باشد به آقائی و حاکمیت بر سرنوشت خویش نخواهند رسید، چون تنها عاملی که موجب پیشرفت و رشد انسان میشود، همانا اطاعت از دستورات الهی است که راه استفاده از موارد حیاتی را به انسانها میآموزد، و معلوم است که اگر کسی از راه اصلی منحرف گردد، به مقصد نخواهد رسید. یکی از مجلههای پرتیراژ کویت مجله (العربی) است که ماهانه (250 هزار) نسخه از آن به چاپ میرسد، این مجله در یکی از شمارههایش زبانهای زنده دنیا را شمرده بود. در آنجا هفده زبان مهم جهانی را به ترتیب شمرده بود، امّا بدون ذکر زبان عربی، و این یک واقعیت است که حتی یک مجله عربی در یک دولت عربی حاضر نشده لغت عربی را در مرحله آخر هم بیاورد، چون زبان عربی الآن چیزی ندارد، گرچه در یک زمانی مهمترین زبان زنده دنیا بوده، و اکثر کتابهای علمی به این زبان نگاشته میشده، و به گفته شاعر: گیرم پدر تو بـود فاضـل از فضل پدر، ترا چه حاصل؟ حال عربها از نیاکانشان چه افتخاری به ارث بردهاند؟ و آیا زبان عربی به دنیای امروز چه عرضه کرده.. آیا علم سیاست؟ یا علم هیئت؟ یا علم اقتصاد؟ یا صنعت؟ و یا اختراع؟...؟ متأسفانه مسلمانان امروز جهان (به علل گوناگون) لیاقت هر پیشرفتی را از دست دادهاند، واقعا از هر جنبهای نیاز به دیگران پیدا کرده، و حتّی حق حیاتشان وابسته به دیگران شده است. آنهم با دنیای پیشرفته امروز، که واقعا تکنولوژی به اوج خود رسیده.. که مثلا یک مغز الکترونیک میتواند400 هزار مسئله مشکل را در یک دقیقه حل کند، و این براستی معجزهایست که خداوند متعال به عقل انسان ارزانی داشته، حتّی اینکه اخیرا دستگاهِ کامپیوتری ساختهاند که میتواند یک کتابخانه ده هزار کتابی را در خود خلاصه و ثبت کند.. و صدها بلکه هزارها از اختراعات علمی و پیشرفتهای جدید صنعتی بیگانگان... قرآن مجید میفرماید: (لقد کان فی قصصهم عبرة) واقعا ما باید از سرگذشت انسانهای موفّق در کارشان چه در خوبی و چه در خرابکاری و بدی درس عبرت بیاموزیم.. مثلا همین "میشال عفلق" تئوریسین صهینونیست حزب بعث، بدون هیچ تظاهر و شعاری مرتب توطئه میچیند و عراق را روز به روز به نابودی و انهدام بیشتر میکشاند.. واقعا ببینیم کشته شدن این همه جوانان مسلمان ایران و عراق و رویاروئی این دو همسایه باهم در اثر چیست؟ آیا جز در اثر خودخواهی عفلق و اربابانش چیز دیگری است؟ اما میبینیم که هیچ اسمی از او نیست و همه از نوکرش صدام دم میزنند، ما باید عبرت بگیریم، و دور از شعار و خودخواهی برای نجات مسلمین جهان شبانه روز فکر کنیم و در راستای آن کار کنیم. شما ببینید: یک واقعهای که حدود پنج سال پیش رخ داد، یک مطربه در مصر فوت شد، در آن سال36 کتاب در باره شخصیت او نوشتند، و به زبانهای مختلف به جهانیان معرفیاش کردند، امّا یک روز که اینجانب کتابهای نوشته شده پیرامون شخصیت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را حساب میکردم، واقعا دیدم جز هفت کتاب بیشتر نیست یا کتابهای تحقیقی در باره مثلا امام صادق (علیه السلام) بسیار کم است و در باره برخی از ائمه اطهار شاید یک کتاب تحقیقی هم نگاشته نشده باشد. بنا بر این نباید غافل شویم از اینکه خداوند متعال جهان را طبق قوانین و مقرراتی آفریده و روایت هم میگوید: (الدنیا للعاملین) دنیا از آن کسانیست که کار کنند، و به گفته شاعر: با رنج گنج بر، که بزرگان سرودهاند نابرده رنــج گنـج میسّــر نمیشـود اینجا قرآن مجید شاهد جالب توجهی دارد که میفرماید: (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذنالله) یعنی: چه بسا گروه اندکی بر جمعیت بسیاری غلبه کنند باذن خدا، این (بإذن خدا) یعنی شناخت موازین و معیارهائی که خدا در سنن جهان هستی قرار داده، و فهمیدن چگونگی اجرای قوانین خدا و استفاده از قوانین تکوینی است. متأسفانه این شرط مهم در ما مسلمانان ضعیف شده است، که ما را به این روز در آورده، که یک میلیارد مسلمان هستیم.. ولی نه اسمی، نه حکومتی، نه اقتصادی، نه سیاستی و نه چیز دیگری برایمان هست، و تا روزی که به قوانین اسلامی باز نگردیم حالمان بهتر از این نخواهد شد.. کتاب جواهرالکلام یک کتاب فقهی است که حدود ربع میلیون مسئله و قانون دارد، ما در باره تمام جزئیات قانون داریم.. این را باید به اطلاع تمام مسلمانان برسانیم.. چون اگر امت اسلامی بداند که قانون اسلام کودتاهای نظامی را مردود شمرده.. دیگر برابر عدّهای کودتاچی که همانند دزدان، شبانه کودتا میکنند و حکومت را بدست میگیرند ساکت نمیماند، اسلام حکومت را جز در مورد پیامبر اکرم و ائمّه اطهار علیهمالسلام مشورتی میداند.. نه تحمیلی، و این کودتاچیان با قدرت سلاح حکومت را قبضه میکنند، بنا بر این.. بر مسلمانان است که زیر بار این کودتاها نرفته، و قدری فکر کنند.. که چرا در آمریکا، انگلستان، فرانسه و اسرائیل سه میلیون نفری که الآن38 سال است در قلب کشورهای اسلامی حکومت غاصبانه میکند کودتا نمیشود؟.. چرا هرچه کودتا رخ میدهد.. اکثرا در کشورهای اسلامی است؟ ببینید مثلا فقط در کشور بنگلادش که تنها یازده سال است از پاکستان جدا شده و به اصطلاح به استقلال رسیده تا کنون شش بار کودتا شده، و مردم مسلمان آن که بیش از هشتاد میلیون نفر هستند همه ساکت، بلکه مجبور به تأیید هم میشوند، ازاین رو ما موظّفیم که تمام مسلمانان را آگاه سازیم تا قیام کنند، و حق خود را بطلبند و حکومتشان را با اراده خودشان تعیین کنند، نه اینکه آمریکا یا شوروی و یا یک استعمارگر دیگر، دزد وابستهای را از طریق کودتا بر آنان مسلّط نماید. واقعا تاریخ اسلام خواندن دارد.. اینجا به مناسبت یک واقعه تاریخی را نقل میکنیم که یکی از افتخارات اسلام است، هنگامی که مسلمانان برابر ارتش فرس اردو زدند، فرمانده اسلام شخصی بود به نام (زهرة بن عبدالله) و فرمانده ارتش فرس هم شخصی بنام (رستم فرّخ زاد) بود، رستم تا حدودی اندیشمند بود، از این جهت در ابتدا خواست که جنگ نکند، و با سپاه اسلام وارد صلح و سازش گردد و لذا خواستار ملاقات با فرمانده سپاه اسلام شد.. در این ملاقات گفتگوهائی صورت گرفت.. از جمله اینکه فرمانده اسلامی گفت: ما آمدهایم تا رسالت پیامبر اسلام را برای مردم شما به ارمغان بیاوریم، و برای کشورگشائی و کسب ثروت و ریاست نمیجنگیم. رستم گفت: رسالت پیامبر شما چیست؟ زهره پاسخش داد: این است که مردم را از عبودیّت فرد به عبودیّت خدا هدایت کنیم (البته اینجا ناگفته نماند که این آقای زهرة بن عبدالله از شاگردان جناب سلمان فارسی بود) خلاصه از صحبتهائی که میان فرمانده سپاه اسلام و سپاه فارس رد و بدل شد، فرمانده گارد جاویدان شاهنشاهی بنام (دیلم) که چهار هزار سرباز کاملا مجهّز در اختیار داشت، متوجه شد که آزادی واقعی در پناه اسلام است، لذا جلو آمد و به زهره گفت: ما با سه شرط همراه شما میشویم: 1 ـ ما را در منزلهائی مانند منزلهای خودتان اسکان دهید. 2 ـ حقوقی همسان با حقوق دیگر افراد سرباز مسلمان بما بدهید. 3 ـ ما را مثل دیگر افراد مسلمان مورد مشورت قرار بدهید. این سه شرط پذیرفته شد، و دیلم و افرادش همگی مسلمان و وارد سپاه اسلام شدند، بعد از (زهره) خواستند که برای آنان فرماندهای تعیین کند، او گفت: آیا از فرمانده خودتان (دیلم) راضی هستید؟ گفتند: آری، گفت: پس همو فرمانده شما باشد. از این داستان چه میتوان استفاده کرد.. اوّلا اینکه در اسلام کسی که دیر یا زود مسلمان شود با دیگر مسلمانان حقوقی مساوی دارد، و ثانیا مسئله مشورت و اهمیت آن که پیامبر و شاگردان او این حق را به مردم دادهاند.. و شاید یکی از مهمترین عوامل پیروزی اسلام همین مشورت در امور بود. باز واقعهای است که در همین حدود40 سال پیش اتفاق افتاد، مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی مرجع بزرگ شیعه در شهر نجف اشرف بود، یک شب دزدی به منزل ایشان حمله کرد و با چاقو دستش را مجروح ساخت، دزد دستگیر شد، و دولت آن روز نمایندهای به نجف اشرف فرستاد تا نظر ایشان را در مورد دزد ببیند، و مردم عراق جهت تقبیح تجاوز به منزل آقا و جسارت به ایشان بازارها را تعطیل کردند.. امّا آقا فرمود: خواهشم این است که او را آزاد کنید، من به او سرمایه میدهم تا کار کند، و همین طور هم شد... این واقعا چه افتخار بزرگی برای شیعه بود. ما باید آیندهنگر باشیم.. و ببینیم که تاریخ آینده در باره مال چه حکم خواهد کرد؟ از همین حالا هم دیر نشده.. چون به قول معروف هرگاه که جلوی ضرر گرفته شود استفاده است، لااقل از این به بعد بیدار و آگاه باشیم و مردم را از همه چیز آگاه کنیم تا بذر پیشرفت کاشته شود، گرچه نتیجهاش برای نسلهای بعد باشد، بنا براین ما باید طبق قوانین کنونی و قوانین خدائی عمل کنیم و آنگاه منتظر پیروزی و پیشرفت باشیم. (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله).
طرح یک حکومت جهانی اسلامی
طرح یک حکومت جهانی اسلامی
اگر بخواهیم طرح شایستهای برای تشکیل یک دولت اسلامی بزرگ1000 میلیونی بریزیم، باید جهت ایجاد سه پایه مهم و اساسی آن بکوشیم که عبارتند از: یک) شورای رهبری فقهاء عدول و مدبّر دو) تعدّد احزاب در چهارچوب اسلام سه) ایجاد مؤسسات علمی و فرهنگی و اجتماعی و غیره باید بدانیم که خواب و بیداری ملّتها بستگی به شرایط و قابلیّت آنان دارد، و به مقدار کوشش و جهاد برای تغییرات درونی یک امت میباشد، بنا به فرموده خداوند: انّالله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم. لذا باید با تلاش شبانه روزی و برخورد با انواع مشکلات انشاءالله روزی به هدفمان نائل آیم. در حدود چهل سال پیش شیعیان سه مرجع تقلید بزرگ داشتند: 1 ـ مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در شهر نجف اشرف. 2 ـ مرحوم حاج آقا حسین قمی در کربلا مقدّس. 3 ـ مرحوم شیخ عبدالکریم حائری در شهر مقدّس قم. این سه بزرگوار تمام شیعیان را در جهان اداره میکردند، و تمام شیعیان پیرو این سه نفر بودند.. البتّه وسایل مهیّا نشد تا این مراجع باهم شورای رهبری را تشکیل بدهند، ولی اگر تشکیل میدادند شاید امروز تمام مسلمین به ویژه شیعیان دارای استقلال کامل در تمام امت اسلامی با رهبریّت شورای مراجع تقلید که از سه یا پنج مرجع، با انتخاب مردم مسلمان تشکیل میشود میتوانند استقلال مسلنین را تثبیت کنند و دیگر استعمار نخواهد توانست فعالیتی کند، چون رهبری دینی و سیاسی است و با فوت هرکدام از افراد آن شورا با انتخاب آزاد و موافقت بقیه افراد شورای رهبری جانشین وی را تعیین میکنند.. و اگر اکثریّت شورای رهبری مراجع، فتوائی دادند، باید مقلّدین آن اقلیّت هم تابع اکثریّت شوند، چنانکه مثل این مسأله در کتاب القضاء مطرح شده است. البتّه، این شورا وقتی تشکیل میشود که یک مرجع به عنوان رهبر از طرف کلیّه امت اسلامی انتخاب شده باشد. چونکه اگر یک مرجع لیاقت رهبری داشت و امت او را قبول کرده، مقلّدین مراجع دیگر واجب است، از فتوای او در خصوص دولت اطاعت کنند. حدود چهل سال پیش در نجف اشرف مراجع تقلید اتّحادی مانند اتّحاد شورای رهبری داشتند، چون هریک از آنان مرجع تقلید عدّهای از عشایر عراق بود، هنگامی که مواجه با دولت میشدند، هر مرجعی به اتّفاق دیگر مراجع با مقلّدین خود دست به یک رشته عملیّات منظّم ضدّ دولتی میزدند، که در نتیجه دولت خاضعانه میآمد نزد مراجع تقلید و خواستههایشان را به مرحله اجرا میگذاشت. و همینطور که ما توانستیم به دنیا عبادات، اخلاق و برخی شعائر خویش را نشان بدهیم، باید یک طرح سیاسی برای اداره کشور بزرگ و پهناور اسلامی نیز ارائه بدهیم که مشخّص و قابل قبول هر عاقلی باشد. و امّا مسئله تعدّد احزاب در چهار چوب اسلام.. به این دلیل است که طبیعت انسان طغیان و سرکشی است.. قرآن مجید میفرماید: (انّ الانسان لیطغی أن رآه استغنی). و اگر هم فردی از روی ایمان به خدا طغیان نکند.. چون رقیبی برای خود نمییابد به رکود و جمود کشانیده میشود، و این خطرناک است، اتّفاقا قرآن مجید در سه آیه انسان را تشویق به رقابت مینماید: (در خوبیها از یکدیگر سبقت گیرید)، (به سوی مغفرت پروردگار سرعت بورزید) و (رقابت کنندگان باهم به رقابت بپردازند). اگر تعدّد احزاب در پرتو اسلام و زیر نظر مراجع تقلید باشد.. روح رقابت نیرو گرفته، موجب پیشرفت جامعه میشود. مقصود از حزب، تربیت سیاسی افراد زیر پرچم اسلام میباشد، چون تربیت سیاسی لازمه پیشرفت ملّت است، سیاست یعنی کشورداری و اداره مردم است، و این از پیچیدهترین و مشکلترین کارهاست.. باید کاری کرد که همه از پیچیدگی آن آگاهی یابند. (یکی از منبریهای شایسته، منبرهای بسیار مفید و مؤثّری داشت و واقعا در رشته خود بسیار موفّق بود، اینجانب به مناسبتی علّت پیشرفت و موفقیّتش را پرسیدم؟ ایشان در پاسخم گفت: ایّام جوانی در یکی از مساجد تهران منبر میرفتم.. و هر شب بعد از نماز مغرب وعشاء مردم را موعظه میکردم، یک شب از روی اشتباه مطلب نادرستی بر زبانم جاری شد.. ناگهان صدای امام جماعت را که در محراب مسجد نشسته بود شنیدم، که با صدای بلند مقابل مردم اشتباهم را یادآوری کرد! از این پیشامد بسیار ناراحت شدم.. فورا منبر را به پایان رسانیده و از مسجد خارج شدم و مدّت شش ماه دیگر به آن مسجد نرفتم، اتّفاقا در مجلسی با آن امام جماعت برخورد کرده و ایشان ابتدای به سخن کرده و گفت: آقا چرا دیگر به مسجد ما نمیآیی؟ گفتم: بعد از آن آبروریزی توقّع دارید به مسجد شما بیایم؟ ایشان گفت: من عمدا این کار را کردم تا هیچ وقت بدون مطالعه مطلبی را نگوئی و منبرت مرتّب شود که همینطور هم شد). حدود سی سال پیش44 حزب سیاسی در کشور عراق فعّالیّت داشت که متأسّفانه حتّی یکی از آنها متعلّق به روحانیّت و مذهبیها نبود، فکر میکنید اعضای وابسته به این احزاب چه کسانی بودند؟ جز جوانان خودما.. و معلوم است وقتی که ما آنان را جمع نکنیم.. دیگران جمعشان کرده، و از آنها استفاده میبرند. علمای بزرگ و مراجع تقلید ما میتوانند با ایجاد احزاب سیاسی در پناه اسلام.. تجمّعات اسلامی آگاه به وجود آورند، درست است که مراجع عالیقدر ما سالخورده هستند و یا کارهای دیگری دارند، ولی میتوانند هرکدام عدّهای از فضلا و دانشمندان را انتخاب، و تمام وسائل و مایحتاج آنان را فراهم کنند، و از ایشان بخواهند که جوانان را جمع و تربیت دینی و سیاسی بدهند، تا دیگر اجنبی نتواند آنان را منحرف سازد، و در نتیجه نیروی پرتوان این عزیزان به نفع اسلام و در راه پیشرفت مسلمانان به مصرف برسد. و بالأخره: به راه حلّ سوّم میرسیم که عبارت است از ایجاد مؤسّسات مختلف در کشور.. مثلا هزار فرستنده رادیوئی داشته باشیم، صدها مؤسّسات روزنامه و مجلّه، تا همه باهم رقابت کنند (البتّه در چهار چوب اسلام) و امثال اینها از مؤسّسات مختلف فرهنگی، خدمات، پزشکی، راهسازی، صنعتی، کشاورزی، و دولت هم وظیفه دارد که به آنان آزادی کامل در محدوده قانون اسلام بدهد، و آنان را تشویق نماید. یکی از علمای تهران حدود300 مؤسّسه خیری و مدرسه مذهبی ساخت. دیل کارنگی در غرب300 مدرسه ساخت. یکی از دوستانی که از کشور مراکش آمده بود نقل میکرد که یک مدرسه دینی در آنجا دیده بود که1800 حجره داشت، ما باید لااقل در شهر قم صد مدرسه، هزار حجرهای داشته باشیم، و هزاران طلبه را تربیت کنیم.. تا بتوانیم لااقل تمام مردم مملکتمان را تحت پوشش تبلیغاتی قرار بدهیم.. ما باید درمانگاهها، بیمارستانها، زایشگاهها، و مؤسّسات فرهنگی و تعاونی را هرچه بیشتر گسترش دهیم، تا تمام نیروها به کار گرفته شود. یکی از علل قدرت آمریکا، ژاپن و اروپای غربی همین مؤسّسات مختلف است، بنا بر این اگر این سه عامل مهم عملی شود یعنی: شورای رهبری مراجع تقلید، تعدّد احزاب تحت نظر فقهای دینی، و ایجاد مؤسّسات مختلف جهت خدمت مردم.. میتوان نوید مدینه فاضله اسلامی را داد.. به امید روزی که مسلمانان به عزّت و عظمت گذشته خویش باز گردند، انشاءالله.