نیازمندیهای جامعه اسلامی صفحه 7

صفحه 7

تقوی و پرهیزگاری

تقوی و پرهیزگاری

قرآن مجید می‌فرماید: (فاتّقوا الله ما استطعتم): تا آنجا که می‌توانید پرهیزکار باشید، تقوی این است که همیشه خودمان را نزد خدا حاضر بدانیم، که او حاضر و ناظر است. و در حدیث قدسی خداوند متعال می‌فرماید: اوّلین مجازاتی که نصیب افراد بی‌تقوی می‌شود، این است که لذّت مناجات با خدا از دل آنان بیرون می‌رود، و شاید این بهترین آزمایش برای شناخت مراتب تقوی باشد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: (و انّما هی نفسی أروضها علی التّقوی) یعنی: نفسم را با پرهیزکاری و تقوی ریاضت می‌دهم، پیامبر اکرم فرمود: هر انسانی شیطانی دارد، سؤال شد که یا رسول الله: آیا شما هم شیطانی دارید؟! فرمود: آری امّا شیطان من تسلیم من شده، و واقع هم همین است که اگر نفس انسان نیرومند و مقتدر شد، شیطان ضعیف شده و از آن شکست می‌خورد، و گاهی غفلت مختصری از خدا، نفس انسان را از عالی‌ترین درجات به اسفل درکات می‌کشاند. قرآن مجید در داستان بلعم با عورا به همین مطلب اشاره می‌کند، او که دارای آیات و از مقرّبین درگاه خدا بود، دعایش مستجاب می‌شد، با یک غفلت چنان پایش لغزید که خداوند او را تشبیه به سگ نمود. در داستانی آمده که شخص هیزم‌شکنی به صحرا رفته بود، آنجا مار بزرگی را دید که از شدّت سرما بی‌حال شده و توانائی حرکت ندارد، از روی حسّ عطوفت آن را برداشت، میان شال کمرش نهاد، و بعد شال را دور کمر خود بست، پس از مدّتی که حرکت کرد.. احساس کرد که شال کمر او را فشار می‌دهد، دید که مار گرم شده و حال که جان گرفته خودش را دور کمر او میپیچد و میخواهد استخوانهایش را بشکند، اضافه بر آن مقداری از زهر خود را میان شال ریخته بود، که هنوز به بدن هیزم شکن نرسیده بود، نفس نیز مانند این مار می‌باشد تا زمانی که رمق و حالی ندارد از او کاری ساخته نیست، مهم این است هنگام توانستن بر گناه چقدر می‌تواند خودش را نگاه دارد: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غـم بی‌آلتی افـسرده اسـت شخصی از دوستان ما می‌گفت که یکی از آشنایانش عادت به خوردن ربا داشت، و هیچ نصیحتی در وی مؤثّر واقع نمی‌شد، روزی در بستر بیماری افتاد، حالتش دگرگون شده تا جائی که دکتر تشخیص داد که مرگش نزدیک می‌باشد، دوست ما می‌گوید: برای دیدن از او به سراغش رفتم، و هنگامی که جویای احوال شدم؟ گفت: دکتر جوابم کرده، و دیگر چند روزی بیشتر زنده نخواهم ماند، من دیدم فرصت خوبی است برای نصیحت به این شخص، گفتم: هنوز هم دیر نشده، بیا و توبه کن، و این اموال حرامت را پاک کن، افرادی را که می‌شناسی از آنان ربا گرفته‌ای.. پولهایشان را پس بده، و افرادی را که نمی‌شناسی پولهایشان را ردّ مظالم برایشان بده.. دیدم که خنده تلخی بر لبان لرزان و خشکیده‌اش نقش بست، و با سختی گفت: من وقتی که سالم بودم نتوانستم شیطانم را شکست دهم، آیا الآن که مریضم می‌توانم؟! بالأخره: تصفیه حساب نکرد و از دار دنیا رفت، اتّفاقا پسری داشت که کاسب جزء بود، پسرش حاضر نشد حتّی یک ریال از پول پدر را بگیرد، چون می‌دانست آمیخته با حرام است.. سرانجام پس از آن همه زحمت در راه مال حرام تمام دارائیش را دولت وقت تصرّف نمود. یکی از غلامان امام زین‌العابدین علیه السلام مرتکب خلافی شد، امام که در حال مسواک زدن به دندانشان بودند، با همان چوبه مسواک به غلامشان ضربه‌ای زدند، اتّفاقا غلام پیراهنی در بر نداشت و چوبه مسواک به بدنش خورد، هنگام شب که شد، امام پیراهن از تن مبارکشان بیرون آورده، و با یک لنگ وارد بر غلام شدند، و همان مسواک را به دست غلامشان داده و فرمودند بیا و قصاص کن، چون از قصاص خدا می‌ترسم (پوشیده نماند که امام او را به حق زده، و کار امام ناحق نبود، زیرا که امام معصوم است) غلام هرچه عذر طلبید، امام به او فرمودند: خواهشم از تو همین است، غلام از علّت در آوردن پیراهن و بستن لنگ پرسید؟ آقا فرمودند: چونکه وقتی تو را زدم، تو بدون پیرهن بودی. انسان باید حتّی فکرش هم پرهیزکار باشد، یعنی اینکه از افکار نادرست بپرهیزد، چون فکر هم مؤثّر است، فکر شعاع دارد، و لذا سفارش شده که انسان هنگام آمیزش با همسرش به فکر دیگران نباشد، زیرا در فرزند مؤثّر خواهد بود. چند سال قبل در یک مجلّه دیدم که واقعه جالبی نقل کرده بود، و این واقعه با بحث فعلی ما مناسبت دارد، آنجا نوشته بود که در انگلستان مردی شکایت از همسرش کرد که فرزند نوزادش هیچ شباهتی به وی نداشته، از این رو نوزاد، فرزندش نیست، و زن این ادّعا را رد می‌کرد، اتّفاقا دادگاه حق را به مرد داده، و تشخیص داد که فرزند مربوط به شخص دیگری است، زن تقاضای استیناف کرد، برای بار دوّم دیدند که گروه خون نوزاد با پدرش یکی، امّا شکل و قیافه‌اش کاملا اختلاف دارد، بالأخره بار دوّم حق به مرد داده شد، زن برای بار سوّم تقاضای تمیز کرد، قاضی سوّم صورت مظلومانه زن را حق به جانب احساس کرد، و گروه خون نوزاد و پدرش را نیز یکی دید، از این رو چند روزی مشغول تحقیق شد، و کنجکاوی زیادی کرد، تا اینکه روزی سرزده وارد خانه این مرد و زن، و جویای اطاق خوابشان شد، در اطاق خواب عکس جوانی را دید که به دیوار زده شده، و کاملا شباهت به نوزاد دارد، همانجا حکمش را صادر کرد که نوزاد متعلّق به همان مرد و زن است، مرد با شگفتی پرسید به چه دلیل؟! قاضی گفت: به دلیل اینکه هنگام آمیزش با همسرت به فکر این جوان فرورفته بوده‌ای، مرد پس از چند لحظه فکر، سرش را برداشت و گفته قاضی را تصدیق نمود. اینجا لازم به تذکّر است که دادگاه استیناف و تمیز، یکی از افتخارات آئین مقدّس اسلام است که غربیها از آن اقتباس کرده‌اند... بنا بر این.. فکر موج دارد، و بر جسم و مادّه، آشکار و منطبع می‌گردد، و اثر گفتار انسان از آن هم بیشتر است، لذا باید متوجّه باشیم.. و تقوی و ترس از خدا را آنچنان در خود بپرورانیم، تا فکر، زبان، رفتار، و تمام حرکات، و کردارهای ما در پرتو پرهیزکاری و تقوی قرار بگیرد. قرآن مجید از زبان عیسی مسیح علیه‌السلام می‌فرماید: (والسّلام علیّ یوم ولدت و یوم أموت و یوم أبعت حیّا) او از خدا می‌خواست که سه موقع به سلامت بگذرد: اوّل: لحظه دنیا آمدن. دوّم: موقع مردن. سوّم: موقع رستاخیز و حساب قیامت، که این سه لحظه، لحظات اضطراب برای انسان می‌باشد، زیرا هنگام تولد آینده و سرنوشت انسان در دنیا، و هنگام مرگ سرنوشت انسان در عالم برزخ، و بالأخره در لحظه قیامت سرنوشت انسان در بهشت و یا جهنّم تعیین می‌شود. بالأخره: سخن را با این روایت از وجود مقدّس امام صادق (علیه السلام) به پایان ببریم: شخصی از ایشان پرسید: ما الحیلة؟ یعنی: راه خلاص چیست؟ امام فرمود: فی‌ترک الحیلة، یعنی در ترک فریبکاری و حیله‌گری می‌باشد. و در روایاتی آمده که آخرین آیه‌ای که بر پیامبر بزرگ اسلام صلّی‌الله علیه و آله و سلّم نازل شد، این آیه بود: (واتّقوا یوما ترجعون فیه الی‌الله)، یعنی اینکه: بپرهیزید از روزی که در آن به سوی خداوند متعال باز خواهید گشت.

احیای آثار پیامبر اسلام (ص)

احیای آثار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)

(یا أیّها النّبی انّا أرسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا، و داعیا الی الله باذنه، و سراجا منیرا). یعنی: (ای پیامبر.. ما تو را به رسالت جهانی برانگیخته، تا شاهد بر مردم باشی، و نیکوکاران را بشارت به خیر دنیا و آخرت، و بدکاران را به مجازات در دنیا و آخرت بیم دهی، و به اذن خدا مردم را به سوی او دعوت کنی، و مشعلی فروزان برای هدایت باشی). هنگامی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از مکّه عازم مدینه شدند، قبل از رسیدن به مدینه در دهکده‌ای به نام (قبا) به مدّت سه روز مانده و آنجا مسجدی به نام مسجد قبا ساختند، بعد از سه روز حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به وی ملحق شدند. در واقع تاریخ هجری اسلام از روز اوّل ربیع الأول ابتدا شد، و آن را هم قرآن مجید تعیین کرد که می‌فرماید: (لمسجد أسّس علی التّقوی من أوّل یوم أحقّ أن تقوم فیه)، یعنی: به تحقیق مسجدی که از روی تقوی از نخستین روز بنا شد، حقّ بیشتری دارد که در آن نماز بخوانی بنا بر این آن روز را قرآن نخستین روز هجرت قرار داد، و کسانی که تاریخ هجری را نسبت به بعضی خلفا می‌دهند شاید کم‌اطّلاع از تاریخ باشند. پس از بنای مسجد قبا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) عازم مدینه شده، و آنجا مسجدی با کمک و همّت مسلمانان ساختند، و اطراف آن مسجد اطاقهائی بنا کردند که هر اطاقی یک دریچه‌ای هم به سوی مسجد داشت، اینها اضافه بر آثار دیگری که از بناهای پیامبر و ائمّه اطهار در مدینه باقی ماند، عدّه‌ای از خلفا، پس از وفات پیامبر به بهانه توسعه مسجد، اطاقها و آثاری که دست و بدن مبارک شخص رسول الله با آنها تماس داشت را ویران کردند، و قسمتی را هم عمر بن عبدالعزیز باز به بهانه توسعه مسجد کوفه از جمله خانه حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بود، خراب کرد.. و همینطور بود تا آنکه وهّابیها سرکار آمدند، و به دستور انگلستان آنچه باقی مانده خراب کردند، مگر گنبد و بارگاه پیامبر اسلام را که سفیر انگلستان دستور عدم خرابی آن را داد، آنهم بدلیل ترس از مسلمانان هند و مصر و ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی که علیه سعودی‌ها تظاهراتی به راه انداختند، جالب این است که ملک سعود ادّعا کرد که در خواب به خدمت پیغمبر اکرم شرفیاب شده، و پیغمبر به وی فرموده‌اند که: قبّه و بارگاه من یکی را خراب مکن. ما در کتاب فقهی (اطعمه و اشربه) نوشته‌ایم که نه تنها تربت حضرت امام حسین تربت پیامبر و حضرت زهرا و تمام ائمّه علیهم‌السلام شفا دهنده است، و بر این مطلب روایت و دلیل هم ذکر شده. سگ اصحاب کهف که با چند مؤمن همراه بود شخصیّت پیدا کرده، و چند بار نام او در قرآن مجید آمده، همچنین در داستان حضرت موسی علیه‌السّلام آمده که هنگام فرار با بنی اسرائیل از دست فرعون به ساحل دریای سرخ رسیدند که عرض آن حدود چهار فرسخ بود، بنی اسرائیل به موسی گفتند: که فرعونیان به ما خواهند رسید، موسی فرمود: (کلاّ انّ معی ربّی سیهدین) یعنی: خدای من همراهم هست و مرا هدایت خواهد کرد، و این یک واقعیّت است که تمام کارها به دست توانای خدا است، و اگر بخواهیم نجات یابیم باید همیشه به یاد خدا باشیم، و حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: (من اعتزّ بغیرالله ذلّ). خلاصه: حضرت موسی به فرمان خداوند عالمیان به طور معجزه، راه‌هائی در میان دریا باز کرد و قوم بنی اسرائیل را دستور عبور از آن راههای خشک داد، هنگامی که بنی اسرائیل عبور کردند فرعون و لکشریانش به کنار دریا رسیدند، اسب فرعون که نر بود وارد دریا نشد، در این هنگام جناب جبرئیل سوار بر مادّه اسبی با سرعت مقابل فرعون تاخت، اسب نر فرعون به دنبال آن اسب وارد دریا شد تا آخر داستان... شاهد این است که شخصی به نام سامری مشاهده کرد که خاک زیر پای اسب جبرئیل حرکت می‌کند و گویا روح دارد، قبضه‌ای از آن برداشت و درون مجسّمه گوساله‌ای ریخت بطوریکه مجسّمه را به صدا در آورد. پس طبق فرموده قرآن مجید خاک پای اسب جبرئیل روح بخش است، و ما می‌دانیم که پیغمبر و به طور کلّی چهارده معصوم علیهم‌السّلام اشرف و برتر از جبرئیل هستند، و همچنین آثار آن بزرگان روح بخش‌تر از جبرئیل است، و لذا مشاهده آثار آن بزرگان و جای قدم و سکنی و هندسه معماری آنان باعث تجدید حیات معنوی مسلمانان می‌شود. 1 ـ شهر مقدّس مدینه که منزل پدر تمام مسلمین است، بزرگترین شهر بین‌المللی دنیا شود، که در آن صدها دانشگاه در علوم مختلف اسلامی به وجود آید، و مردم دنیا بتوانند به آزادی بیایند و از نزدیک عظمت پیغمبر اسلام را تماشا کنند، و معنویّت گرفته، و هدایت شوند. 2 ـ آثار پیغمبر، ائمّه اطهار و خانه‌ها و آثاری را که ویران شده چه در مکّه و چه در مدینه، به شکل همان هندسه اصلی بسازیم، خوشبختانه دو کتاب (وفاء الوفاء) و (مرآت الحرمین) در مورد خصوصیّات و هندسه مسجد اصلی پیغمبر و خانه‌های اطراف آن نوشته، که باید با استفاده از این دو کتاب و غیره، آثار را زنده، و آنچه خراب شده نوسازی و یا تعمیر نمائیم، که این کار از نظر سیاسی و تبلیغاتی اثر بخصوص خواهد داشت.. انشاءالله.

قدرت جامعه

قدرت جامعه

علم، سلاح و حکومت عوامل توانائی و قدرت به شمار می‌رود، امّا از همه مهم‌تر قدرت جامعه است، و اگر جامعه با دولت در افتاد بزودی دولت را ساقط می‌کند، چون جامعه از تمام قدرتها قویتر است، جامعه مثل یک سیل که از واحدهای قطرات آب تشکیل یافته، از افراد متعدّد انسانی تشکیل می‌یابد، که قدرت آن فوق تمام قدرتهای بشر است، از طرفی گرد آمدن افراد مختلف پیرامون یک فرد بسیار مشکل است، صاحب نظران در امور انقلابها می‌گویند که: باید سه نسل عوض شود تا جامعه خطّ سیر مشخّص دیگری پیدا کند، این مطلب در علم جامعه‌شناسی نیز به تأیید رسیده است. ما باید جدیّت به خرج دهیم تا جامعه را به دست آورده و آن را به نفع اسلام بسیج کنیم، تا انشاءالله بر تمام افکار و ادیان منحرف پیروز گردد. جوامع قدرتمند در دنیای امروز امواجی پدید آورده‌اند که دنیا را فرا گرفته، و ملل اسلامی را به خطر افکنده است، جامعه غربی با یک ایدئولوژی منحرف از خدا شروع کرده تا صدها هزار قانون برای زندگی، و میلیاردها کتاب و تبلیغات مختلف، همچنین جامعه شرقی با یک ایدئولوژی منحرف و استبدادی از خدا شروع کرده تا سایر قوانین دنیائی آنهم با میلیاردها کتاب و تبلیغات، این دو، اضافه بر جامعه ضد انسانی صهیونیستی جوامع انسانی دیگر را تاراج کرده، و منضم به خود می‌سازند. و امّا جامعه اسلامی چون فعلا موجی در دنیا به وجود نیاورده، نتوانسته لااقل برای حفظ مسلمانان مصونیتی ایجاد کند، ما اگر واقعا دلسوز باشیم، باید گامهای مؤثّری از خوش رفتاری، خوش اخلاقی، و جز اینها از صفات پسندیده برداریم، تا انشاءالله جامعه را تحت کنترل خود در آوریم. روش پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه وآله) چنین بود که هرکه را به شهر مدینه می‌آمد میهمان نموده، و هدیه‌ای نیز به او می‌داد، و می‌فرمود: (أجیزوا الوفد) یعنی: به میهمانان جائزه دهید. همچنین در زمان حضرت علی (علیه السلام) ابن عبّاس که استاندار حضرت در شهر بصره بود روزی10 هزار نفر را از بیت‌المال اطعام می‌کرد، و در شهر کوفه که پایتخت بود، حضرت این کار را به امام حسن (علیه السلام) موکول کردند، و لذا امام حسن در زمان حکومت پدر بزرگوارش میهمانخانه داشت، و می‌توان گفت تمام این اقدامات جهت به دست آوردن جامعه بوده است. ثقفی در کتاب (الغارات) می‌نویسد که حضرت علی (علیه السلام) حتّی حقوق ماهیانه خوارج را قطع نکرد، و پیوسته تا مدّتی می‌پرداخت. یکی از مؤرّخین می‌نویسد: رفتم نزد (داعی کبیر) که از فرزندان ائمّه علیهم‌السّلام بود، و در مازندران حکومتی شیعی داشت، دیدم همانند جدّش امیرالمؤمنین نشسته، در این هنگام دشمنی نزد وی آوردند که علیهش قیام کرده بود، آن دشمن التماس نموده و طلب عفو و بخشش نمود، آن برگوار او و همدستانش را عفو کرد. یکی از مراجع تقلید قم به بنده گفت: هنگامی که مرحوم آیةالله شیخ محمّد تقی شیرازی با استعمار انگلیس در عراق می‌جنگید، مشغولیتها و مسئولیّتهایش بسیار بود، یک روز به تمام طلبه‌ها خبر فرستاد، که اگر کسی به من کار دارد و دستش به من نمی‌رسد، من هر روز قبل از طلوع آفتاب کنار رود فرات قدم می‌زنم... آنجا می‌تواند با من ملاقات کند، این مرجع تقلید گفت: خود من دوبار کنار فرات خدمت ایشان رسیدم، مرحوم شیخ محمّد تقی شیرازی هیچگاه در دوران عمرش غضب نکرد، و بااخلاق نیکویش توانست با سه میلیون عراقی استعمار انگلیسی را که هزار میلیون نفر پشتیبان داشت (هند و چین و...) از عراق دور کند. یکی از علماء می‌گفت: در خدمت شیخ محمّد تقی بودم که شخصی آمد و به وی ناسزا گفت، شیخ سر خودش را به زیر انداخته و سبحان‌الله می‌گفت (و این کار را اوقات ناراحتی می‌کرد) و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نداد، بعد از مدّتی که مقداری پول به دست شیخ آمد، برای آن شخص فرستاد... بزرگان با این کارها توانستند جامعه را مجذوب خود سازند، به عقیده اینجانب همانطوری که در زندگانی چهارده معصوم یک فصل در باره معجزات، یک فصل در باره اخلاق و فصلهای مختلفی در جنبه‌های مختلف آنان نوشته می‌شود، باید فصلی هم در باره عقل و اندیشمندی این بزرگان نوشته شود، چون واقعا پیامبر با روشهای فوق‌العاده‌ای توانست جامعه را به دست آورد، و اسلام را به مرحله اجراء در آورد، که طیّ نسلهای گذشته باقی مانده و باقی خواهد ماند، و به این انگیزه الآن دنیا شیفته رفتار و اخلاق او است، و همین سرّ بقایش می‌باشد.

تنظیم حوزه‌های علمیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه