گلزار اکبری و لاله زار منبری صفحه 289

صفحه 289

گلشن هفتاد و نهم

که علی بن عیسی روزی با کوکیه تمام برنشسته بود غربا او را پرسیدند که این کیست پیرزنی میگذشت گفت افتاده است از نظر خدا که مبتلا شده باین بلا وزیر شنیده در دم استعفا نمود و بمکه رفته مجاور شد تا از دنیا در گذشت کفایة در کفایة صاحب بن عبّاد که در اوّل وزیر مؤیّدالدوله دیلمی و بعد از آن وزیر فخرالدّوله شد بنا بر نقل صاحب بحیره چنین آورده اند که وقتی در زمان فخرالدّوله صاحب تا چند روز آزرده بود و کم بخدمت میآمد فخرالدّوله کس بخدمت او فرستاده تحقیق نمود که باعث آزردگی وزیر چیست اگر از جانب ما است به تدارک مشغول شویم و اگر از جانب دیگر است وزیر اعللام کند تا تلافی آن کرده شود صاحب گفت معاذالله که بنده را از خداوند ملامتی باشد و آن آزردگی از ممّر مملکة باشد بد دلت خداوندگار مملکت بر نظام است پس چون صاحب را تنها یافت گفت چه حال بوده است وزیر عرضکرد که منهیان من نوشته بودند که خاقان چین با فلان سپه سالار سخنی گفت و من ندانستم که چه گفت مرا ظن آن در گلو پیچید که چرا خاقان سخنی گوید با یکی که ما ندانیم امروز کاغذ دیگر رسید که منهی نوشته بود که آنسخن چه بوده است پس رفع آن ملال از من شد و خاطر از دغدغه لشگر فارغ گشت کفایة در حالات خواجه ابومنصور ریابی که وزیر طغرل بیک سلجوقی بوده چنین نوشته اند که او بسیار متدیّن و خداترس بود و یکی از عادات حمیده او این بود که هر بامداد که نماز سبحرا ادا کردی بر سر سجّاده نشسته مشغول اوراد بودی تا آفتاب طلوع کردی انگاه بخدمت سلطان رفتی وقتی مهمّی افتاده بود سلطان او را خواست او بر سر سجّاده بود و اوراد میخواند و هیچ بدان امر التفات نفرمود دشمنان وقت یافته در سعابتش کوشیدند چون خواجه حضور آمد سلطان بانک بروی زد که چرا دیر آمدی گفت ای سلطان من بنده خدایم و نوکر تو تا از بندگی خدا فارغ نشوم نمی توانم بخدمت تو آمد سلطانرا از آن دلیری او خوش آمده محمد بیش گفت و فرمود خدایرا همیشه بندگی میکرده باش تا به برکات طاعات تو اسباب و دولت ما منظّم گردد دریاب بر وزن کتاب از قرای خبابذاست این ناچیز گوید که نقطه مقابل خواجه ابومنصور ابوالمحاسن خواجه عبدالرزاقست که برادرزاده نظام الملک وزیر بوده چه او از فحول علماء و اکابر فضلاء زمان خود بوده و بنا بر نقل صاحب بحیره سلطان سنجر فرمود تا او را از مدرسه و محراب بمسند وزارت آوردند و تمام امور مملکة باو مفوّض گشت و در زمان وزارتش لباس زهد و ورع را تغییر داد و افعال ناپسندیده پیش گرفت و بر درگاه سلطان شراب خوردن آغاز کرد هم با آن افعال ناپسند از دنیا رفت

79 ) - گلشن هفتاد و نهم

در قضاوتهای معجبّه قاضیان و گلچین از گلبانهای آن چند کل است قضاوة ابن جوزی در کتاب ازکیاء از شعبی روایة نموده که زنی نزد خلیفه ثانی آمده گفت شکوه مینمایم بسوی تو از بهترین اهل دنیا مگر کسی که از او در عمل خیر سبقت گیرنده و یا انکه عملش مثل عمل او است و انشخص که گفتم وصف او را شب را تا به صبح بیدار و مشغول بعبادت پروردگار است و روز را تا به شام به صیام اقدام دارد پس از آن آنزن را حیا عارض شده عرض کرد اقلنی خلیفه در جوابش گفت جزاکِ الله خیرا بتحقیق که ثناء جمیل نمودی چون آنزن از مجلس انصراف نمود کعب بن سور که حاضر محضر خلیفه بود گفت اینخلیفه این زن در شکوای خود مبالغه را از حدّ گذرانید عمر پرسید از چه کس شکوه نمود کعب گفت از شوهر خود که با او مباشرتی ندارد پس خلیفه امر با حضّار او و شوهرش کرد چون حاضر شدند بکعب گفت میان اینها حکم کن کعب گفت آیا من حکم کنم و تو شاهد و حاضر باشی عمر گفت تو متفطّن شدی در امر اینها آنچه را که من متفطن نشدم پس لابد حاکم قضیه هم باید تو باشی پس کعب رو بشوهر آنزن نموده گفت خداوند تبارک و تعالی در قرآن میفرماید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه