گلزار اکبری و لاله زار منبری صفحه 89

صفحه 89

در الغاز و معمیات مشحذه اذهان

میشود برای منقوطه وآن در حساب جمل هفت است و بعد از آن نقطه دیکر برای معجمه میچکد باین عنوان که نقطه صفری باشد که برآن بیفزایند هفت هفتاد میشود و هفتاد عین است پس باینعمل شین مبدل بسین مهمله شد و کاف مبدل به عین مهمله پس هرکاه اشک مبدل به اسع شد صورت اسع را که ملحق بواد کردیم واسع حاصل شد معما در ذیل کتاب نفحات الانس ملا عبدالرحمن جامی بعضی از مترجمین حالات جامی این معما را باو نسبت داده که باسم مبارک علی علیه السلام کفته است و آن مترجم کوید که تا بحال مثلش نشده چشم بکشا زلف بشکن جان من بهر تسکین دل بریان من و شرح آن اینستکه از چشم باعتبار ترادف که متداول در اصطلاحات اهل این فن است عین مسمی مراد است و از بکشا بعمل ترادف امر کرده بفتح دادن عین چه مرادف بکشا بلغة عرب اِفتحست و از زلف باعتبار تشبیه لام مستفاد است و بشکن بعمل ترادف امر بکسره دادن لام است چه آن مرادف با اِکسر است و تسکین دل بریان عبارت از سکون یاء تحسانیه است که در وسط لفظ بریان واقع شده و معنی ظاهری شعر ظاهر است معما نقل السید السند فی الروضات عن المولی میر حسین المعمائی الذی هو من ثلامذه الجاعی الهروی و المستفیدین من برکات انفاسه فی کتاب له فی المعمیات انه قال و لما کانت اکثر معمیات هذا الکتاب من برکات و ثمرات افکار حضرت جامع الحقایق و الفضائل و مظهر فیض الله الکامل الشامل یعنی به الفاضل الجامی کان التصریح بجمیل لقبه المشهور خارجاً عن قانون الادب فلا جرم یکون التعبیر لنا عنه بطریق الایماء و التعمیه و ذکر معمی للفظة جامی هکذا ز خود بکسسته و وارسته از غیر بشهر لامکان دل بسته از سیر اشارة الی رفعة درجاته فی مقام المعرفة و الخلوص و حل ذلک ان الشهر هو اللام فاذا بدل لاؤه بالمکان الفارسی الذی هو جا و عقدله قلب السیر الذی هو حرف الیاء یصیر کذلک معما و له ایضا باسم مهدی ای خوش آن کشته که آید روزی بر سر مرقد وی دلسوزی و حل ذلک انه اذا صار علی راس هر لفظة ق تحصل نفطه مه بالفارسیة و المراد بلفظة دلسوزی اسقاط الواد من نقطه وی فانه اذ اسقط یصیر مهدی کما لا نجفی معما باسم جمال ما درمیان مجلس رندان نشسته ایم از صاف و درد مجلسیان دست شسته ایم در مشکلات العلوم در حل آن فرموده ما که در میان مجلس درآید امحمالس میشود و چون صاقب آن میم باشد بجهة انکه در بالاست و درد آن که سین باشد بجهة انکه در در پائین است برود جمال میشود معما باسم هود در مشکلات است که مشهور استکه از حضرت امیر المؤمنین برسیدند که در قرآن مجید بطریق معمی اسمی بیرون میآید فرمود بلی درایه و ما من دایة الا هو اخذ بناصیتها که در سوره هود واقع است اسم هود بطریق معمی بیرون میاید زیرا که لفظ هوچون اخذ کند و بکیرد ناصیه داییه را که وال باشد هود مشهود ختم ذکره حتم در روضات از ملا محمد امین استرآبادی نقلنموده که در کتاب دانش نامه شاهی فرموده چند چیز استکه از بابة این استکه آدمی کاهذد الی را تفحص کند بجهة انکه سوزن بجوید ورآن از انجمله یکی معما است و بعد از ان او را باینعبارات تصدیق نموده که والانصاف حما ذکره و المعمی لیس من قنون اهل الضنه علی اعمارهم و لا یزید الرجل الا اعوجا جانی سلیقته و نعماً فی جبلّته و هما من اشد الاشیاء ضرراً بمن یرید التامل فی اولة الفقه و الاصول اشهر

22 ) - گلشن بیست و دویم

در مکتوبات قدرتیه و غرائب خطوط خطاطان و کلچین از کلبانهای آن چند کل است خط فی اخبار الدول اعلم ان ادریس کان کاتبا و خیاطاً فهو اول من خطّ و خاط و کان للانبیاء علیهم السلام اقلام مختلفه فکان فلم آدم سریانیا و قلم شیث صولیانیا و قلم ادریس برباریا و قلم نوح جزرمیا و قلم ابراهیم برهمیا و قلم اسحق یونانیا و قلم موسی عبرانیا و قلم داود غریرتا و قلم سلیمان کاهنیا و قلم عیسی رومیا و قلم شمعون افرنجیا و قلم جرجیس قبطیا و قلم دانیال امنیا و قلم نبینا صلی الله علیه و آله و سلم کوفیاً و هو افضل الا قلام کذا ذکره البونی فی کتابه خط در منابع الحکم استکه حضرت آدم در کل مینوشت و او را می پخت بعد از

آن حضرت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه