گلستان سخنوران - جلد دوم صفحه 397

صفحه 397

خاطراو خود را به خطر می اندازد منتظر ماندم آخر چه خواهد کرد دیدم دامنش را جمع کرد و به داخل آتش رفت و با لحظه ای درنگ دیدم جوان بیماری را به سینه چسبانده و بیرون آمد و اورا از سوختن نجات داد.

ألا لعنهاللّه علی القوم الظّالمین.

مجلس 84 سنجش شخصیت با ثروت

از قدیم الایام در میان مردم این فرهنگ غلط جاافتاده است که شخصیت اشخاص را با دارائی و ثروت او، می سنجند!.

اگر کسی دارای همه گونه مراتب علم و فضیلت باشد اما لباسش مندرس و کهنه شود، آن کس از نظر اکثریت اجتماع، مستحق و دارای احترام نمی باشد، ولی کسی ولو به هر اندازه کودن و بی شخصیت باشد، اگر لباس تنش تازه وزیبا باشد و دارای ثروت و مال شود، او در جامعه محترم و قابل اعتماد می گردد!!.

یکی از علما ودانشمندان بزرگ وارد مجلس ناشناسی شد، اورا به علت داشتن لباس مندرس، در کفش کن جادادند و غذای برگشته از مردم را، بانفرت، به جلویش گذاشتند.

او از آن مجلس مرخص شد و از دوستانش لباس نو و زرق و برق دار، عاریه گرفت و فردا به همان مجلس وارد شد، همه به احترام آقا بلند شدند و در صدر مجلس جادادند و غذای اختصاصی به جلویش گذاشتند، و صاحب مجلس با احترام بعرض می رساند که آقا سفره را افتتاح بفرمائید همه منتظر حضرتعالی هستند تا به خوردن غذا شروع نمایند.

آقا دامن خودرا به دست می گیرد و جلوی غذا می برد با صدای بلند می گوید:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه