نور هدایت : در نقد کتاب آن گاه که صحابه را شناختم صفحه 144

صفحه 144

محمد بن عبدالله بن حسن نزد حضرت صادق (ع) آمد، سلام کرد و رفت. حضرت دلش به حال او سوخت و اشکش جاری شد. راوی گوید: «به حضرت عرض کردم که به گونه ای خاص با او رفتار کردید» . فرمود: «دلم به حالش سوخت؛ زیرا ادعایی دارد که برای او نیست. من در کتاب علی (ع) او را از خلفای این امت یا از فرمانروایان ندیدم» . (1)

همچنین روایات فراوان دیگری وجود دارد که بر شناخت ائمه اطهار (علیهم السلام) از جانشین خود دلالت می کند.

پاسخ به روایات مخالف

گویا مقصود نویسنده از روایاتی که بر بی خبری امام از جانشین خود تا هنگام مرگ دلالت می کند، روایاتی است که می گویند: «هیچ عالمی از ما از دنیا نمی رود تا اینکه خداوند او را آگاه می کند که به چه کسی وصیت کند» . نویسنده از این روایات، چنین استنباط کرده که معرفت امام به جانشین خود در اواخر عمر و هنگام رحلت است، درحالی که جمله مذکور جز این را نمی رساند که امام، قبل از مرگ قطعاً جانشین خود را می شناسد. به عبارت دیگر، حدیث به زمانِ آگاهی دلالت ندارد درست مثل آنکه گفته شود: «فلانی از دنیا نرفت مگر اینکه وصیت نامه اش را نوشت» . این جمله زمان نوشتن وصیت نامه را نشان نمی دهد.

بله، لَحن روایت می رساند که این آگاهی می تواند تا اواخر عُمر تأخیر افتد؛ ولی هرگز ظهور در این ندارد که حتماً تا آخر عُمر ناآگاه خواهد بود.


1- بصائر الدرجات، ص ١6٨.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه