پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی: مهدویت و آینده سیاست (دولت) از دیدگاه شیعه صفحه 45

صفحه 45

او هر ملّت دارای اصول ویژه یا نبوغ خاص خویش است و این ویژگی یا نبوغ در کلیه پدیده های مربوط به آن ملّت، خود را آشکار می سازد: در مذهب، نهادهای سیاسی، قواعد اخلاقی، نظام حقوقی، رسوم و عادات و حتی علم و هنر و سطح و استعداد فنّی آن ملّت. تقدیر هر ملّت این است که به نوبه خود به جریان تاریخ جهان، کمک و خدمت خاص بنماید. وقتی نوبت یک ملّت فرا می رسد، همه ملل دیگر باید راه را برای آن باز کنند؛ زیرا آن دوران مخصوص آن ملّت است؛ نه ملل دیگر که وسیله و ابزار برگزیده دنیای روح است. با توجّه به این دیدگاه هگل، پرسش های بنیادی فلسفه نظری را چنین پاسخ می دهد:

1. تاریخ به طرف هر چه آزادتر شدن اندیشه متعالی سیر می کند.

2. مکانیسم این حرکت، نزاع دائمی اندیشه مطلق خود و محرّک آن، عشق این اندیشه به رهایی از فراق است.

3. مسیر تاریخ، جلوه های متعالی اندیشه مطلق، در پوشش ملّت ها و مردمان تاریخ است.

4. مارکس و جامعه بی طبقه

درباره مارکس و نظرات او در رابطه با آینده تاریخ و جامعه بدون طبقه، بحث های مفصّلی ارائه خواهد شد. در این بحث تنها بخشی از آرا و افکار او در مورد «فلسفه تاریخ» و سیر حرکت آن بیان می گردد.

در این رابطه وی «ماتریالیسم تاریخی» (Historicql Materia Tism) را پیشنهاد نمود که بنابر آن، ساختار جامعه و تکامل تاریخی آن، به واسطه «شرایط مادی حیات» یا «شیوه تولید ابزار مادی هستی اجتماعی» تعیین می شود.(1) ماتریالیسم تاریخی، به عقیده هواداران آن در درجه نخست شامل نوعی تحلیل جامعه شناختی است که قابل اعمال بر همه جوامع بشری جز جوامع ابتدایی است. بر این اساس می توان به تبیین علّت ظهور و سقوط نظام های اجتماعی گوناگون پرداخت. بر اساس این تحلیل پیش بینی می شود که سرمایه داری فرو خواهد پاشید


1- ر.ک: مارکس، کارل، پیشگفتار نقد اقتصاد سیاسی، 1858.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه