چشم در چشم سکوت صفحه 106

صفحه 106

فصلی از نِی و ناله

فصلی از نِی و ناله

به خاک پای قبله آفتاب

حضرت بوتراب علیه السلام

فصلی از نِی و ناله، حاصل یک کرشمه از دلبری های توست.

به نرگس نیم خفته ات که جرعه نوش نگاهت را از ساغر اردیبهشتی چشمانت، بی بهار بر مگردانی.

اسفند دلم جز بر آتش عشقت نمی تپد، ای ماه گرمسیریِ خردادهای من!

شب تا سحر با تار و پود خیالم رؤیا می بافم؛ عشق اهورایی ات را.

اگر تو نازل نمی شدی در خانه خدا، «قرآن» چه قدر غریب می ماند و «عدالت» چه اندوهی می خورد؛ در ازدحام این همه تزویر، این همه زور، این همه زر.

اگر تو نازل نمی شدی، زمین برای بودن خود به کدام دلیل موجّه چنگ می زد و زمان، چه پاسخی برای نسل های روشنِ فردا داشت؟!

اگر تو نازل نمی شدی، ای روحِ دمیده در کالبد کلام! چه واژه های بِشْکوهی که زبان ناگشوده می مُردند و چه حکمت هایی که از خزانه خِرَد، به تاراج فراموشی می رفت!

اگر تو نازل نمی شدی، انسان، این غریب ترین واژه خلقت، حیرتِ شگفتش را خرج کدام سیّاره نامکشوفی می کرد که بر زمین راه برود و کفش حکومتی اش را با سرانگشتان خود وصله بزند و طمطراق دستگاه فرمانروایی را از عطسه بُزی فروتر نهد!

اگر تو نازل نمی شدی، ای فراتر از ادراک این واژه های لال! «حکیمان»، خردورزی را از کدام «فلسفه» و «عارفان»، رمز و راز «سلوک» را از کدام «منطق»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه