چشم در چشم سکوت صفحه 31

صفحه 31

در معبر غدیر

در معبر غدیر

شب است و زمین در هیأت پیری ژنده پوش، دل به خوابی سنگین سپرده است و نگاه مبهوت آسمان _ ماه _ با سر انگشتان سیمینش بر گرداگرد خویش، گرد نقره نثار می کند.

صدای مؤذّن در پیچ درّه ها می پیچد و پیراهن خاکستری صبح به بوی نفس های نسیم آکنده می شود. هوا کمی خنک تر شده و نبض زندگی در چادرهای تودرتوی قافله مدینه به تپش درآمده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پیشاپیش صفوف نماز، دل به عظمت حضرت حق می سپرد و نیاز به درگاه بی نیاز می برد.

* * *

اینک قافله پای در راه نهاده است. صبح است و نسیم هم چنان در پیچ درّه ها می پیچد و دلبری می کند. جمعیّت، شادان از حجّی که در رکاب رسول صلی الله علیه و آله وسلم گزارده، به شوق دیدار زن و فرزند و اهل و دیار سر از پا نمی شناسد و فوج فوج خاطره در برابر دیدگانشان رژه می رود.

راه، طولانی است و عزمی جزم می طلبد و همّتی مردانه و شوقی که پیشاپیش رفته باشد. تا هوا نفس گیر نشده باید گام ها را تیزتر برداشت.

کم کمک، سازِ سخن های پراکنده کوک می شود و گاهی شکوفه لبخندی بر لبی می شکفد و گلبوته خنده ای به بار می نشیند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه