چشم در چشم سکوت صفحه 36

صفحه 36

ارّابه شکسته واژه ها

ارّابه شکسته واژه ها

زن مگو، مرد آفرین روزگار

زن مگو، بنت الجلال، اخت الوقار

زن مگو، خاک درش نقش جبین

زن مگو، دست خدا در آستین(1)

زینب علیهاالسلام ! چه قدر به آفتاب می مانی؛ آن گاه که می ایستی و ابهّتی آسمانی را بر سر شانه های زمین می نشانی!

چه قدر به ماه ماننده ای؛ آن گاه که شب، از چهار سو نفیر می کشد و کوچه های سکوت در هزار توی ظلمتی قیرگون فرو می روند!

بر شانه های کوهستان راه می روی؛ آن سان که مه بر سر درّه های ارغوانی پاییز.

آه، ای همسایه آب های آتشین! ای شعله ورترین عطش که جرعه جرعه بر کام خسته زمین چکیدی! نامت، قلّه ای است باستانی که هیچ پرنده خیالی تاکنون بر آن بال نگشوده است.

آه، ای رنگین کمان دانایی! فراتری از افق های این خمیده خاکستری؛ که در فرودی به عظمت کاینات، خاک را به بوی حضورت معطر کردی.

بر بستر شقایق ها قد کشیدی و عفیف ترین رایحه ملکوت از چین دامن عصمتت بر مشام خاک وزید.

گل، از لبخندت جوشید و بهار، پیراهنی به رنگ نرگسان شبنم پوش

1- عمّان سامانی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه