- دیباچه 1
- پیش گفتار 3
- رنگین کمان ستاره و سرود 4
- افق های آبی خیال 7
- خاک ز عطر قدمت مست شد 9
- چشم در چشم سکوت 11
- فرصتی برای گریستن 16
- بوی گل یاس 19
- در معبر غدیر 31
- ارّابه شکسته واژه ها 36
- سپهدار لشکر عشق 40
- پنجره ای برای تنفّس 47
- در اندیشه اتّفاقی سپید 55
- بر سواحل بغض های منتشر 61
- مسیح علیه السلام، مبشر مسیا صلی الله علیه و آله وسلم 78
- ای ماه خوب خدا، رمضان! 94
- شب های بی ستاره 96
- باده ای از خمّ غدیر 99
- زندانیِ بزرگ بصره و بغداد 103
- فصلی از نِی و ناله 106
- حقیقتی به گونه رؤیا 109
باده ای از خمّ غدیر
باده ای از خمّ غدیر
باده بده ساقیا! لیک ز خمّ غدیر
چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر
تو نیز ای چرخ پیر! بیا ز بالا به زیر
دادِ مسرت بده، ساغر عشرت بگیر(1)
غدیر، چشمه همیشه جوشان عشق و ولاست؛ سرخیلِ روزهای خوب خدا که از شب «قدر» نیز سبق برده است و سکّه سروری ایّام به نام او خورده است.
غدیر، آیینه است؛ آیینه تمام نمای حقِّ جلیّ؛ در چهره امیر مؤمنان علی علیه السلام .
غدیر، چهره گشایِ شاهد قرآنیِ «نبأ عظیم» به دست با کفایت «رسول کریم» است.
غدیر، روز عهد و میثاق است؛ «عهدِ موعودِ» آسمانی و «میثاق مأخوذِ» زمینی.
غدیر، ریشه دارترین عید تاریخ در صحیفه رسالت انبیای سَلَف است که نسل در نسل به ولایتِ اولیای خَلَف، راه برده است.
1- دیوان کمپانی.