فمینیسم صفحه 18

صفحه 18

1- شوک آینده، ص 64 ؛ نشریه فرزانه، ش 10، ص 43.


2- . پایه های زیستی در تفاوت های زن و مرد، نشریه فرزانه، ش 2 و 3.
3- . درآمدی بر جامعه شناسی نگرش های فمینیستی، ص 135.

هستند را دارا می باشند، پس چرا در تمامی جوامع، تقسیم کار جنسی به وجود آمده است؟ علاوه بر این، چرا تقریبا در تمامی جوامع، امور و وظایفی که زنان بر عهده دارند مشابه یکدیگر است؟

برای دست یابی به پاسخی در خور، شایسته است انواع گرایش های فمینیستی و نگرش های آنان در ارتباط با تقسیم کار جنسی بررسی شود.

6 . انواع گرایش های فمینیستی

اشاره

در میان جریان های فمینیستی معاصر، هفت گرایش عمده وجود دارد:

1. فمینیسم لیبرالی؛ 2. فمینیسم مارکسیستی؛ 3. فمینیسم اگزیستانسیالیستی (اصالت وجود)؛ 4. فمینیسم روانکاوانه؛ 5. فمینیسم هم جنس گرایانه؛ 6 . فمینیسم زیست شناختانه؛ 7. فمینیسم فرامدرن.

1. فمینیسم لیبرالی

این گرایش در میان نظریه های فمینیستی معاصر در اقلیت قراردارد. گرایشات لیبرالی فمینیستی عمدتا مخالف با پذیرش نقش های از پیش تعیین شده برای زنان و مردان در محیط خانواده و جامعه است. این جریان بر رد ایفای نقش مادری و همسری زنان به عنوان یک تکلیف اصرار دارد. این نظریه پردازان معتقدند که در ازدواج همه بهره مندی ها و رشدها برای مرد و همه عقب ماندگی ها برای زن است و لذا پیشنهادات غیر بنیادی و برهم زننده ای را ارائه می دهند که براساس این پیشنهادات، زن باید آزاد باشدتا از میان ساختارهای مختلف زندگی جنسی اعم از خانواده هسته ای و ازدواج، خانواده بدون ازدواج، سقط جنین، هم جنس بازی و... هر کدام که دلخواه اوست را انتخاب کند. آنان برای تغییر وضع موجود و تأمین فرصت های برابر اقتصادی و... خواستار بسیج زنان هستند.

2. فمینیسم مارکسیستی

این دیدگاه با نظریات مارکس و انگلس آغاز شد و بر پایه ستمگری اجتماعی بنا شده است. توجه اصلی این نظریه پردازان به ستمگری اجتماعی طبقاتی بود. اما به ستمگری جنسی نیز توجهاتی از خود نشان دادند. مضمون اصلی این نظریه عبارت است از:

الف) تابعیت زنان، از تنظیم های اجتماعی سرچشمه می گیرد.

ب) مبنای رابطه تابعیت زنان در خانواده است و خانواده در واقع چیزی نیست جز نظامی از نقش های مسلط و تحت تسلط که در چارچوب این نظام، زنان بیرون از خانه شغلی ندارند و در نتیجه از استقلال اقتصادی محرومند.

ج) مشروعیت نظام خانوادگی به عنوان نهادی قدیمی و بنیادی بی اساس است؛ زیرا در دوران ماقبل تاریخ، ساختار خانواده وجود نداشته است و پیوند خویشاوندی از طریق تبار زنان ایجاد می شده است و قدرت زنانه از طریق تنظیمات اشتراکی، اجتماعی، پرورش فرزند و تصمیم گیری آزادانه و... اعمال می شده است. که عواملی این نوع نظام اجتماعی را نابود کرده و شکست تاریخی و جهانی جنس زنان را به وجود آورده اند.

فمینیسم مارکسیستی در دوران معاصر، روابط جنسی را درچارچوب نظام طبقاتی سرمایه داری بررسی می کند و معتقد است، زنان در موقعیت و طبقه یکسان با مردان از منافع کمتری برخوردارند و در حقیقت منبع بی دردسر سود برای طبقات حاکم به شمار می روند.

3. فمینیسم اگزیستانسیالیستی (اصالت وجود)

این نظریه اولین بار در سال 1949 توسط سیمون دوبوار در کتاب «جنس دوم» مطرح گردید. وی دراین کتاب به تفصیل به «دیگر بودن» زن پرداخت و این سؤال را مطرح کرد که زن چیست؟ دوبوار بر اساس تفسیر اگزیستانسیالیستی که «دیگری» را همیشه عامل مزاحم و برهم زننده آزادی می شمارد، موجودیت مرد را دوزخ برهم زننده فردیت و آزادی زنان می داند و برقراری هر نوع ارتباط متعادل و متناسب بین دو جنس را محال فرض می کند. تفسیر دوبوار از رابطه دو جنس، کاملا خصمانه و منفی است. به عقیده وی نقش های همسری و مادری، زنان را در قید اسارت نگاه می دارد. همچنین می گوید همه آروزهای زن در شیوه زندگی محدود می شود و عملاً زنان را به وابستگی اقتصادی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه