فمینیسم صفحه 19

صفحه 19

و به کار شکنجه آور خانه داری می کشاند.

4. فمینیسم روانکاوانه

فمینیست های روانکاو سعی دارند با به کارگیری نظریه فروید، پدر سالاری را تبیین کنند. زنان از نظر فروید، انسان های درجه دواند که سرشت بنیادی روانی شان آنها را برای یک زندگی نازل تر از زندگی مردان آماده کرده است. این گروه نیز به نوعی معتقد به نظریه ستمگری جنسی «فمینیست زیست شناختانه» هستند. و نظام مرد سالاری را نظام انقیاد و ستم بر زنان می دانند. در این رهیافت، اعتقاد بر این است که فرزندان نسبت به پرورش دهندگان (مادر) حالت دوگانه دارند. عشق و تنفر، نیاز و وابستگی، عواطفی هستندکه کنار هم رشد می کنند. از یک سو فرزند به مادر وابسته است و از سوی دیگر در فرهنگی رشد می کند که مردانگی دارای ارزش است. ازاین رو فرزندان پسر به سرعت هویت خود را از زن جدا می کنند و در بزرگسالی به جست وجوی زن برای تملک برمی آیند.

5. فمینیسم هم جنس گرایانه

فمینیست های هم جنس گرا، مردسالاری را در همه جا حاضر و ناظر می بینند و رابطه با مردان را امری سیاسی تلقی می کنند. ازاین رو، زنانی را که تن به چنین روابطی بدهند، به هم دستی در ستم به زنان متهم می کنند. چنین بینش نامتعارفی از خط مشی جنسی در این شعار تجلی می یابد: «فمینیسم، نظریه، و هم جنس گرایی زنان، عمل است.» البته موضوع جداسازی زنان از مردان در نیمه دوم دهه 1970 باعث شکاف عمده ای بین زنان همجنس گرای رادیکال و دیگر جنبش های فمینیستی گردید.

6 . فمینیسم زیست شناختانه

فمینیست های زیست شناختی، ستمگری جنسی را اساس تبعیض بین مرد و زن در نظام آفرینش می دانند. نقطه نظرات آنان در تقابل و تضاد با مبانی دینی است؛ زیرا با تفاوت های ذاتی در خلقت آدمیان در ستیزند و جهان هستی را از هنگام خلقت، ظالم بر زنان می شمارند. زیرا طبیعت، زن را با این خصوصیات فیزیکی و ناتوانی جسمی و قدرت باروری و نقش مادری به وجود می آورد که نوعی ظلم بر زنان است.

7. فمینیسم فرامدرن

شاخصه اصلی دیدگاه فمینیسم فرامدرن، نسبی گرایی است. از منظر اندیشمندان این دیدگاه هر مکتب فکری مانند مارکسیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و... که مدعی درک واقعیت ها به صورت یکسان و یکپارچه باشند، نوعی ظاهرفریبی است؛ زیرا واقعیت بسیار پیچیده تر از آن است که در روشی واحد بگنجد. بر این اساس، تلاش برای ایجادیک مکتب فمینیستی خاص را رد می کنند و معتقدند که هویت زنان از عوامل مختلفی که بر یکدیگر تأثیر می گذارند مانند سن، قومیت، طبقه و نژاد، فرهنگ، جنسیت، تجربه و... شکل می گیرد. از منظر آنان:

هیچ تلاشی برای کشاندن این عوامل به یک اردوگاه ایدئولوژیک واحد، مثمر ثمر نیست. بنابراین، مدل واحدی از فمینیسم که بتوان آن را بر همه زنان تحمیل کرد، وجود ندارد، بلکه هر مدلی برای یک فرد مناسب است. پس می توان گفت به تعداد زنان جهان فمینیسم وجود دارد. (1)

در این دیدگاه، هر فرهنگی برای رفع مشکلات، پاسخ های بومی خود را دارد و باید در محدوده همان فرهنگ مورد ارزیابی قرار گیرد. مشکلات زنان شرقی و غربی و حتی کشورهای مختلف بایکدیگر متمایز و راه های برون رفت آن نیز متفاوت است.

برخی از متفکران این گروه، متأثر از روان شناسی رفتارگرایانه بر حفظ ویژگی های زنانگی تأکید می ورزند. مطلوب آنان مانند فمینیست های لیبرال جامعه ای دوجنسی است که تشابه حقوق زن و مرد در آن تأمین شده باشد.(2)

این گرایش در چند دهه اخیر طرفداران زیادی یافته، ولی مخالفان آن نیز کم نیستند. مخالفان، آنان را به ایجاد خلل در جهانی شدن جنبش متهم می کنند؛ چرا که این تفکر فرصت طفره رفتن از حل مشکلات زنان کشورهای جهان سوم را به بهانه تفاوت ها و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه