فمینیسم صفحه 31

صفحه 31

1- مرتضی، مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، بی تا، ص 76.

2- ر.ک: تازه های اندیشه، ش 2، صص 17 و 18.


3- . نک: نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، ص 519.

تأکید نموده است. به گونه ای که واتیکان را به واکنش شدید واداشته است. سخن گوی واتیکان اظهار داشت:

«اتحادیه اروپا در صدد است؛ دیدگاه مذهب نسبت به «نقش مادری» را تغییر دهد؛ و از حقوق و مسئولیت والدین نسبت به فرزندان بکاهد». (1)

اسلام، گرچه حضور اجتماعی زن را با رعایت ضوابط و شرایطی مجاز، و حتی در مواردی ضروری شمرده است، در عین حال، مهم ترین نهادی را که در تعلیم و تربیت و شکل گیری شخصیت افراد به ویژه کودکان نقش دارد، خانواده می داند. ریشه بسیاری از کج روی ها، بزهکاری ها و عقده های روحی و روانی را باید در تزلزل بنیان خانواده جست وجو کرد.

از جهت حقوق بین الملل نیز خانواده واحد طبیعی و بنیادی جامعه است؛ و اگر عهده دار آموزش و پرورش کودکان باشد، باید از حداکثر حمایت و مساعدت بهره مند شود؛ و ضمن احترام به کارکردهای اختصاصی مادران، امتیازات ویژه ای برای آنان منظور داشته، و حمایت از خانواده را وظیفه دولت و جامعه می داند.(2)

آنچه امروز به عنوان فمینیسم مطرح است، تهی کردن هر یک از زن و مرد از خصوصیات فطری شان می باشد. روشن است که در این نگرش، بازنده حقیقی زن است. چون مطابق نظام آفرینش حرکت نمی کند؛ بلکه برای اثبات تساوی خود با مرد، در عرصه اجتماع مشاغل مختلف را پذیرفته و عرصه خانواده را ترک گفته و به سازمان های اجتماعی و تربیتی محوّل کرده است. این روش به فقر عاطفی در محیط خانواده و جامعه منتهی می شود؛ و این به معنای به بازی گرفتن عشق و محبت خانوادگی زن می باشد.

غرب از سال 1950 مرحله جدیدی را آغاز کرد. در این مرحله برنامه ریزان امور اجتماعی به جایگاه خانواده به عنوان محوری ترین نهاد اجتماعی پی برده اند و با اعلام سال خانواده می خواهند به پیکر فرتوت خانواده حیاتی تازه ببخشند و زن را بار دیگر به آغوش خانواده باز گردانند. افسوس که با نگرش مادی و تئوری ها و شعارهای جهانی نمی توان این معضل اساسی را حل کرد و ویرانه ای که محصول نظریه پردازی های ماده پرستان غربی و فلسفه بافی های خودپرستان فمینیست است، با شعر و شعار و همایش و اعلامیه آباد نمی شود. عالمی دیگر بباید ساخت از نو آدمی.

2. تقابل زن و مرد

فمینیسم، زن و مرد را نه در کنار یکدیگر، و نه اعضای یک پیکر، که در مقابل یکدیگر می داند. خانم سیمون دوبوار که از 1905 تا 1980 (یعنی تا پایان عمرش) با ژان پل سارتر بدون ازدواج و به طور غیر قانونی زندگی می کند، مردان را مصداق دوزخ، و برهم زننده فردیت و آزادی زنان می داند. (3)

حال اینکه در اسلام، هر یک از زن و مرد می توانند انسان کامل باشند؛ و زندگی مشترک با همه فراز و نشیب هایی که دارد، به هر دو مربوط می شود. ازاین رو، استثمار «دیگری»، نوعی ظلم به خویشتن محسوب می شود؛ زیرا زن و شوهر مکمل یکدیگرند نه رقیب و دشمن.

3. نفی ارزش های اخلاقی

فمینیست ها با قطع پیوند میان انسان و خدا، بر حاکمیت انسان تأکید می کنند. این گونه حاکمیت، بی قید و بندی غرایز و تمایلات را می طلبد؛ و بر این اساس، به ارزش های الهی یا قراردادهای انسانی وقعی نمی نهند. وجود انضباط و قید و بند را عامل محدودیت تلقی می کنند و بدین ترتیب مسئله ای به نام «اخلاق»، ارزش، و موضوعیت خود را از دست می دهد.

جان استوارت میل در این باره می گوید:

آزادی عمل هر کس در مورد روابط جنسی باید به طور کلی غیر مهم و امری کاملاً خصوصی به شمار آید، امری که ارتباطی به هیچ کس دیگر و به دنیای


1- . گزارش توصیفی از اجلاس پکن، ص 8 .
2- . مضمون بند 3 ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند 1 و 2 ماده 10 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه