- اشاره 4
- چکیده 4
- 1. طرح مسئله 6
- 2. کار به عنوان یک پدیده اجتماعی 8
- 3. کار مضاعف و تئوری های جامعه شناسی 8
- 4. نظام ارزشی جامعه و نقش رسانه ها 11
- 5. کار در سرمایه داری غربی 13
- 6. کار در فرهنگ دینی 17
- 7. کار مضاعف و تئوری نقش ها 18
- 8. نتیجه گیری 25
- اشاره 27
- سرمایه اجتماعی و حرکت رو به جلو: کار و تلاش مضاعف از منظر تقویت سرمایه اجتماعی 27
- مقدمه 30
- 1. سرمایه اجتماعی و اهمیت آن از دیدگاه نظریه پردازان 31
- 2. اجزا و عناصر سرمایه اجتماعی 36
- 3. سرمایه اجتماعی و مکانیسم های اثرگذاری بر پیشرفت اجتماعی و رونق اقتصادی 38
- 4. دیدگاه اجتماع گرایی 39
- 5. دیدگاه شبکه ای 39
- 6. دیدگاه نهادی 40
- 7. دیدگاه هم یاری 40
- 8. نقش دولت و نهادهای رسمی در تقویت سرمایه اجتماعی 41
- 9. گروه های اجتماعی و تلاش و کار مضاعف 47
- 10. نقش سرمایه اجتماعی در توسعه از دیدگاه اسلامی 48
- 11. نتیجه گیری 50
- 1. مفهوم شناسی کار و تلاش 54
- اشاره 54
- 2. اهمیت کار و تلاش در دیدگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 55
- اشاره 55
- الف) ارزشمندی کار و کارگر 55
- ج) کار یک وظیفه اجتماعی 57
- ب) شایسته سالاری 57
- 3. آثار و نتایج کار و تلاش در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 58
- 4. لوازم و آداب کار در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 60
- اشاره 60
- الف) دانش و آگاهی درباره کار 60
- ب) محکم کاری و رعایت وجدان کاری 61
- ج) سحرخیزی و آغاز کردن روز با نام و یاد رازق متعال 63
- الف) جست وجوی کار 64
- ب) اصرار نداشتن بر کار در محل زندگی 64
- اشاره 64
- 6. کار و تلاش در امامان 65
- اشاره 65
- ج) بلندهمتی 65
- الف) خودداری از کارهای حرام 66
- ب) پرداخت حق کارگر 66
- ج) خیانت در کار 67
- الف) دعای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در فشارهای مالی و اقتصادی 68
- اشاره 68
- ب) احادیث سفارش شده برای افزایش روزی 68
- 8. برداشت کلی 71
- 1. طرح مسئله 76
- اشاره 76
- 2. تأملی تحلیلی در معنا و ابعاد مفاهیم 78
- اشاره 83
- 3. الگوی نظری 83
- الف) رهیافت رفتارگرایانه 83
- اشاره 84
- ب) رهیافت غیررفتارگرایانه 84
- یک _ همت و کار مضاعف در رهیافت کمیت گرا 85
- دو _ رهیافت کیفیت گرا 86
- الف) عوامل همت و کار مضاعف 88
- اشاره 88
- اشاره 88
- 4. عوامل و راهکارهای تحقق همت و کار مضاعف 88
- یک _ توجه به استعدادها 89
- دو _ به کارگیری اصل تقویت 89
- سه _ توجه به انگیزه ها 90
- چهار _ ملاحظه ظرفیت ها 92
- پنج _ توجه به صاحبان اندیشه 93
- شش _ تولید پشتوانه های دینی 94
- هشت _ اصالت توجیه، تبیین و تربیت 96
- ب) همت و کار مضاعف در رسانه ها 97
- 5. نتیجه گیری 102
- منابع 104
- اشاره 106
- چکیده 106
- اشاره 107
- 1. طرح مسئله 107
- ب) نیاز به قدرت 109
- ج) نیاز به همبستگی 109
- الف) نیاز به سازندگی 109
- 2. فرهنگ 111
- 4. مفهوم سازی فرهنگی ادبیات فارسی 112
- اشاره 113
- 5. سیمای کار و همت مضاعف در آیینه شعر فارسی 113
- الف) توجه به عزت آفرینی کار 114
- ج) اهتمام به بهره وری 115
- ب) کار به عنوان وسیله ارتباط 115
- د) اتقان و کیفیت مداری در کار 116
- ه_ ) تخصص در کار 117
- و) بهترین کار 118
- ز) هدفدار بودن درکار 118
- ح) کار به عنوان یک تکلیف 119
- ط) توکل به خدا به همراه کار 120
- ی) همت در کارها _ بلند همتی 122
- ک) تقاضا؛ نشانه دون همتی 125
- ل) صبر و استقامت در کار 127
- م) کوشش در امور 128
- ن) پرهیز از کار بیهوده 129
- س) کار و تلاش به همراه قناعت 130
- ع) مراجعه به متخصصان و اساتید فن 130
- ف) توجه به شایسته سالاری در کارها 131
- ص) مبارزه با بی کاری 132
- ث) تنبلی، آفت بزرگ رشد و بالندگی 133
- 6. نتیجه گیری 135
ندارد.) اطرافیان می پرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمی دارید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: «برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد شد».(1)
فردوسی معتقد است که آدم بیکار بی آبرو می شود.
دگر مرد بی کار و بسیار گوی
نماند به نزد کش آبروی
و بیکاری، اسباب خواری است.
به پیری مگر گاو بی کار گشت
به چشم خداوند خود خوار گشت
فردوسی
و حافظ، ملامت گران را بی کار دانسته و می گوید:
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگر بی کار کجاست
فردوسی هم می گوید:
مرا گفت کاین از پدر یادگار
بدار و ببین تا کی آید به کار
کنون کارگر شد که بی کار گشت
پسر پیش چشم پدر خوار گشت
ث) تنبلی، آفت بزرگ رشد و بالندگی
ث) تنبلی، آفت بزرگ رشد و بالندگی
تمامی شاعران و ادیبان، به نوعی تنبلی و کاهلی را نکوهش کرده و آن را امری مذموم شمرده و انسان های فعال را ستوده اند؛ چنان که رودکی می فرماید:
تو از فرعون باید دور باشی
شوی دنبال کار و جان خراشی
فردوسی معتقد است که اگر انسان به کاری دست نزند، مانند آب راکدی است که پس از مدتی به مانداب تباهی مبدل می شود و جان و روانش، پست و تیره خواهد شد: