پیام های صبحگاهی «ویژه فصل تابستان» صفحه 23

صفحه 23

ص:28

که هیچ­گاه دچار غرور نشوی، و اگر مغرور شوی، بر این غرورت بخندی».

بسی کوکب که بر چرخ برین است

صد ده بار، مهتر از زمین است

بیاید سی هزاران سال از آغاز

که تا هریک به جای خود رسد باز

زمین در جنب این نُه سقف مینا(1)

چو خشخاشی(2) بود، بر روی دریا

ببین تا تو از این خشخاش چندی؟

سزد گر بر بروتِ(3) خود بخندی!

از این نُه چار طاق پرستاره

به تو نرسد نگر لختی نظاره(4)

v عطار نیشابوری در کتاب منطق الطیر می­نویسد:

شبی عارف بزرگ، بایزید بسطامی، از شهر بیرون رفته، پا به صحرا نهاد، نگاهش را به آسمان دوخته، ماهتاب را دید که از پرتو او، گویا شب مثل روز شده و آسمان پرستاره را دید که هرکدام در مدار خویش و سرگرم کار خویش­اند. با دیدن این منظره­های شگفت­آور و بهجت­آفرین، شوری در دل بایزید افتاده، خطاب به خداوند گفت: «خدایا! با این همه زیبایی­ها و شگفتی­ها که تو راست، چرا درگاه تو، خالی از مشتاقان است، و کسی را نمی­یابم که با تماشای این همه ستارگان درخشنده و زیبا، غرق وجد و شور

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه