- مقدمه 3
- اشاره 7
- تابستان، فصل کوهنوردی 8
- کوهها سرچشمه نهرها و عاملی برای تصفیه آب 11
- کوهها، میخهای زمینی و عاملی برای حفظ آن 12
- برخی منافع کوهها از زبان حضرت علی علیه السلام 14
- ستارگان 16
- فایدههای آگاهی از دانش نجوم و چگونگی گردش ستارگان 17
- ستارگان، زینت آسمان 18
- بزرگان و توجه به ستارگان زیبا 21
- تأملی در ستارگان 25
- شماره ستارگان و وسعت آسمان 27
- ستاره و نشان دادن مسیر حرکت زمینیان در شب 29
- نگاهی به ستارگان آسمان تابستان 30
- ستاره شِعری 31
- فرجام ستارگان 32
- چند سخن درباره ماه 34
- فاصله ماه از زمین، فاصلهای دقیق و سنجیده 36
- اندیشه در نور ماه 37
- امام صادق علیه السلام و توصیه به تأمل در خورشید 38
- خورشید در تسخیر آدم ها 40
- وزن خورشید 40
- درجه حرارت خورشید 41
- خورشید و حرکت انتقالی آن 42
- خورشید، منبع نور و روشنایی 43
- خورشید و تبخیر آب 44
- خورشید، دشمن شماره یک میکروب های بیماری زا 45
- از مورچه ها، درس زندگی بیاموزیم! 47
- درس دوم 48
- درس چهارم 49
- وصف مورچه به بیان نهج البلاغه 50
- شگفتی های آفرینش مورچه 52
- اشاره 86
- درختان پر میوه؛ نماد تواضع و خاکساری 86
- درس آینده نگری 92
- درس شکیبایی و پایداری در برابر دشواری ها 100
- درس سرسبزی و شادابی 101
- درس مدیریت فرصت ها 108
- درس محبت در زندگی 122
- اهمیت جوانی در آینه قرآن و روایت 133
- اشاره 133
- جوانی، یعنی شور و حرارت؛ یعنی تابستان 138
- در گرمای تابستان، بد نیست احوالی هم از جهنم بپرسیم 148
- اشاره 148
- درس یادآوری عذاب الهی 148
- انواع عذاب های جهنم 149
- کوچه های آبی آرامش 170
ص:28
که هیچگاه دچار غرور نشوی، و اگر مغرور شوی، بر این غرورت بخندی».
بسی کوکب که بر چرخ برین است
صد ده بار، مهتر از زمین است
بیاید سی هزاران سال از آغاز
که تا هریک به جای خود رسد باز
زمین در جنب این نُه سقف مینا(1)
چو خشخاشی(2) بود، بر روی دریا
ببین تا تو از این خشخاش چندی؟
سزد گر بر بروتِ(3) خود بخندی!
از این نُه چار طاق پرستاره
به تو نرسد نگر لختی نظاره(4)
v عطار نیشابوری در کتاب منطق الطیر مینویسد:
شبی عارف بزرگ، بایزید بسطامی، از شهر بیرون رفته، پا به صحرا نهاد، نگاهش را به آسمان دوخته، ماهتاب را دید که از پرتو او، گویا شب مثل روز شده و آسمان پرستاره را دید که هرکدام در مدار خویش و سرگرم کار خویشاند. با دیدن این منظرههای شگفتآور و بهجتآفرین، شوری در دل بایزید افتاده، خطاب به خداوند گفت: «خدایا! با این همه زیباییها و شگفتیها که تو راست، چرا درگاه تو، خالی از مشتاقان است، و کسی را نمییابم که با تماشای این همه ستارگان درخشنده و زیبا، غرق وجد و شور