یک گام تا خدا : مباحثی پیرامون تکبر و خودخواهی صفحه 70

صفحه 70

1- نهج البلاغه، حکمت 453.

او را بکشم. در عوض این فرزند، خدا یک دختری به اینها داد که هفتاد پیغمبر از نسل آن دختر متولد شد. کدام بهتر است؟

«وَ اَمَّ الجِدارُ»؛ و اما آن دیواری هم که درست کردیم، یک گنجی در زیر دیوار پنهان بود که مال عدهای یتیم بود. پدر آنها مرد صالحی بود. این گنج داشت نمایان می شد و به دست بیگانه می افتاد. خدا به من امر کرد که من این دیوار را درست بکنم که این گنج برای آنها محفوظ بماند و به

اهلش برسد.

«وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی»(1) و من از پیش خود این کار را نکردم. من این کارهایی که کردم امر مستقیم خدا بود. خدا اراده کرد این کار را بکنم. پشت پرده یک چیزهایی بود که تو خبر نداشتی اینجا بود که حضرت موسی علیه السلام دید که حق با حضرت خضر است و از اشتباه خود عذرخواهی کرد.

آنچه موسی را به اینجا کشاند

نکته اوّلیه داستان خیلی مهم است که چرا این داستان پیش آمد؟ به خاطر این که حضرت موسی یک لحظه به ذهنش خطور کرد که خدا عالم تر از من خلق نکرده است. خدا این طور این داستان را پیش آورد که حضرت موسی این اندازه هم منیّت نشان ندهد.

در روایت آمده است: اگر حضرت موسی تحمل می کرد، خدا تا هزار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه