حقایقی مهم پیرامون قرآن‌ صفحه 134

صفحه 134

اما توجیه طحاوی را هم سودمند نمی‌دانیم. طحاوی مدعی است که: آنچه بر پیامبر اکرم- ص- نازل گشت با یک لهجه و لغت بود، لیکن پیامبر- ص- بر مردم- بر حسب ضرورت- آسان گرفت. و اجازه داد قرآن را به هفت لهجه بخوانند «1» این توجیه می‌گوید: پیامبر حقیقت واحدی را که بر حضرتش نازل گشته بود، در اختیار مردم به شکلی قرار داد تا امر بر آنان مشتبه گردد و حقیقت مشوب شود. و حتی ماجرای عمر و هشام- که قبلا گذشت- آن را تکذیب می‌کند.

این توجیه هم که: هنگامی که پیامبر به شخصی از غیر قریش قرآن را تعلیم می‌داد هشام آن را شنید و این قراءت را حفظ کرد درست نمی‌باشد. چون که هشام که به اختلاف لهجه آشنا بود بایستی قرآن را به لهجه خود برگرداند. بخصوص اگر نمی‌توانست با لهجه دیگری بخواند یا بر وی سخت بود- چنان که ادعا می‌شود- وانگهی مواردی که در روایات آمده است از قبیل، هلم، تعال، اقبل و مانند آن این احتمال را هم دفع می‌کند. و تا جایی به اختلاف لهجه‌ها اجازه می‌دهد- به فرض صحت روایات- که کلمات مختلف نگردند. و کسی در خواندن کلمات دچار عسر و حرج نگردد. اگر چه معنای کلمات را در نیابد نهایتا، تمام اینها صرفا احتمالاتی می‌باشند که هیچ گونه دلیل و مؤیدی ندارند.

نسخ شش حرف (لهجه)

در پایان این فصل به ادعای طحاوی، طبری، جزری و قطان درباره نسخ شش لهجه و بقای یک لهجه اشاره می‌کنیم. ادعا چنین است: چون که امت بر حرف واحد توسط عثمان- که به تعبیر خودشان معصوم از ضلالت است- جمع شدند باقی لهجه‌ها از میان رفت، یعنی به دلیل از میان رفتن عذر، امکان حفظ، گسترش ضبط و تعلم قراءت و کتابت، تنها یک قراءت توسط عثمان ابقا شد و باقی لهجه‌ها از میان برده شد و نسخ گردید. مردم نیز از امام خود عثمان در این مورد تبعیت کردند و نظر مشفقانه او را به کار بستند نظری که به سود همه امت بود. عثمان با این روش ریشه فتنه را خشک کرد و قرآن را از هر رخنه ناخوشایندی از قبیل تحریف و زیادی در آیات حفظ کرد «2». (1) مشکل الآثار، ج 4، ص 190.


(2) رک: تاریخ القرآن آبیاری، ص 143. مباحث فی علوم القرآن قطان، ص 131، 133 و 164 به نقل
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه