- مقدمه ناشر 1
- رهایی از چنگال نفس امّاره 5
- حاکمیت بر مرگ و زندگی 9
- مسجد مهمان کُش 13
- ولی بالأخره چه؟! 19
- ملاک اُنس با حقیقت 23
- مرگ؛ ادامه ی زیباتری از زندگی 26
- تمدن غربی و غفلت از مرگ 30
- آفات رفاه افراطی 34
- چهره ی شفابخشی مرگ 41
- جایگاه دنیا در آبادانی قیامت 46
- وقتی زندگی می میرد 48
- تنها موجودِ مرگ اندیش 56
- زیرک ترین مردم 60
- علت سخت شدن مرگ 65
هرکس مرگ را می چشد و مسلّم از آن می گذرد و در نهایت با حیاتی روبه رو می شود که دیگر مرگ ندارد که در وصف آن فرمود: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ»؛(1) هر آینه برای کلّ نظام آخرت، حیات است.
رهایی از چنگال نفس امّاره
آنچه قابل توجه است این که انسان بتواند خود را مافوق زندگی دنیایی و مرگ تحلیل کند. اگر بتواند ابدی بودن خود را درست تحلیل کند و اگر معنی خود را در ابدیت درست ارزیابی کند، آن وقت دیگر در چنگال نفس امّاره ی خود به بازی گرفته نمی شود که افق زندگی او را در محدوده ی دنیا متوقف نماید.
جناب صدرالمتألهین«رحمه الله علیه» نکته ی خوبی را به ما آموخته که می فرماید: «اَلنَّفسُ جِسْمَانِیَهُ الْحُدُوث وَ رُوحَانِیَهُ الْبَقَاء»؛(2)
یعنی نفس انسانی بستر حدوثش جسم است ولی بقائش روحانی است و برای ادامه ی وجود خود به جسم اولیه اش بستگی ندارد. به این معنی که نفسِ انسان از رحم مادرش
1- سوره ی عنکبوت، آیه ی 64.
2- اسفار اربعه، ج 9، ص 85 .