علل تزلزل تمدن غرب صفحه 7

صفحه 7

آن حاضر است، و اگر بشر با آن عالم ارتباط پیدا نماید و سنت های اجتماعی اش با آن مقامِ جمعُ الجمع مرتبط شود و انتظام گیرد، دیگر سردرگمی و بحران برای او معنا نخواهد داشت. با اندک تأمل و تحقیق روشن می شود که ریشه ی بسیاری از مشکلاتِ نوظهور بشر امروز در گسیختن او از عالم معنا به وقوع پیوسته است. ما می خواهیم ببینیم بشریت در طی تاریخ چهارصدساله ی دنیای مدرن چه چیزهایی به دست آورد و چه چیزهایی را از دست داد و سپس تاریخ معاصر خود را بازخوانی کنیم.

3- اروپای بعد از رنسانس بازتاب سقوط تدریجی انسان از مقام بندگی خدا است، به قعر درّه ی عصیان. عصیان در مقابل بندگی خدا و سقوط در درّه ی انسان محوری یا اومانیسم. تا آنجا که کار به عصیان انسان متجدد علیه ماهیت الهی خویش کشید و زندگی اش از نشاط معنوی و روحانی خالی گشت و بودن خودش برایش مسئله شد.

بشر به وسیله ی انبیاء علیهم السلام آگاه شده بود که: «برای انسان بودن باید متوجه مافوق انسان بود»؛ در حالی که بشر متجدد با طرح اومانیسم یا انسان محوری، خودِ حیوانی اش محور وجود و انگیزه انتخاب هایش شد.

4- انسان برای تعالی بخشیدن به خود، خلق شده است، یعنی موجودی است در جستجوی خدا و دارای موهبت عقل قدسی، عقلی که به مطلق نظر دارد و آن را می شناسد. در صورتی که بشر امروز از این مسئله که در واقع مسئله ی اصلی وجود هر انسانی است غافل شده، همچنان که از این نکته نیز غافل است که اراده ای در اختیار او گذاشته شده است تا بتواند با «مطلق» اتصال و اتّحاد پیدا کند. در حالی که فرهنگ غربی عقل را تا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه