فرهنگ مدرنیته و توهم صفحه 39

صفحه 39

خواست زمین را محل سُکنای خود قرار دهد و در آن آرامش گیرد، باید عالِم به علم سماوات باشد تا سود و زیان خود و جهانیان را تشخیص دهد، چرا که به قول عارف همدانی:

ِته که ناخوانده ای علم سماوات

ته که نابرده ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندونی

به یاران که رسی؟ هیهات هیهات

توجه به نظام طولی عالَم، نه تنها شخص محقق را متوجه هماهنگی «انسان» و «طبیعت» می کند، بلکه موجب می شود تا بین علم و عمل انسان هماهنگی پدید آید و انسان را مکلف به حراست از عالم و آدم می کند تا بتواند راه آسمان را بر قلب خود گشوده نگه دارد و در نتیجه دیگر هدف انسان تملک و دست اندازی به طبیعت نخواهد بود، بلکه هدف او سیر از ظاهر به باطن است تا به معارف حقیقی دست یابد، و در این حالت هیچ قلمروی از واقعیت نیست که جدا از باطن و اصل خود دیده شود و در این صورت هر علمی، شرایط مسیر از ظاهر به باطن می باشد و اگر آن علم به چنین کاری نیاید، علم محسوب نمی شود.

ضرورت غرب شناسی

اگر ندانیم چرا غرب، وارد چنین رویکردی شد و چرا نسبت به عالَم گرفتار چنین توهم بزرگی گشت - که عالَمِ نسبت ها برایش اصالت یافت و عالَم حقایق از منظرش دور شد- چگونه می توان خود را از این توهّم نجات داد؟ عمده معرفت و توجه به رابطه لاینفک بین فرهنگ مدرنیته و توهمی است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه