- مقدمه 1
- اشاره 14
- «دین دانی» یا «دین داری»؟ 19
- ریشه اعتراض های درونی 21
- بدترین خسارت 24
- مشکل اصلی 26
- خطر حبط عمل 28
- ضرورت تغییر نگاه 29
- آغاز پوچی 31
- روش اهل بیت علیهم السلام در ارتباط با حقایق 34
- اشاره 40
- جایگزینی فریب کارانه 42
- گمشده ما کدام است؟ 44
- بشر دینی به دور از معضل های جهان امروز 49
- آثار غفلت از حقیقت 51
- ناتوانی نگاه ریاضی در دیدن حقیقت 52
- محدودیت های نگاه تخصصی 54
- دین دان ها زیادند، ولی دین دارها کم 56
- بلای نشستن «علم به واقعیت»، به جای «واقعیت» 63
- ارتباط با خدای عزیز و نجات از پوچی 65
- فعالیت های فرهنگی شبه قدسی 67
- انواع فعالیت های فرهنگی 67
- فلسفه قدسی وضو 70
- شبه قدسی شدن و ظهور نفس امّاره 74
- اشاره 77
- ریشه اعتراض ها 81
- خطر سکولار کردن مقدسات 83
- جایگزینی اعمال شبه قدسی به جای اعمال قدسی 84
- توجه به مقصد خلقت 92
- فعالیت هایی برای قدسی کردنِ همه چیز 96
- اشاره 105
- پاکی از موانع تجلی حق بر قلب 106
- روش رفع موانع 108
- شرط نجات از پوچی، توجه به جامعیت اسم «الله» 109
- کفر شیطان، کفر بر اسم جامع «الله» 112
- عزم 114
- توجه به هدف اصلی خلقت، عامل نجات از پوچی 117
- نقش اعمال باطن دار در زندگی 118
- تفاوت مفید بودن با حق بودن 119
- ریشه بی روحی الفاظ و قالب های معنوی 121
- اشاره 130
- علم زنده 131
- حرکت از مرگ به حیات 133
- خطری عمر سوز 134
- از تَلَوُّن تا تمکُّن 135
- خطرات شبه قدسی کردن موضوعات 138
- بندگی، روح فعالیت های فرهنگی 139
- انواع عقل 141
- انسان بامحتوا 144
- بندگی خدای عزیز و نجات از پوچی ها 145
- عمل به عقیده پاک، عامل سیر به سوی عقیده حضوری 147
- عمل صالح؛ عامل شکوفایی عقاید پاک 149
- سبب سوزی و رسیدن به توحید ناب 151
- اشاره 156
- نازل کردن درعین حفظ باطن 157
- جایگاه دین 158
- فعالیت های شبه قدسی و نتایج ناخواسته 160
- آفت جایگزینی اعتباریات به جای حقایق 161
- غفلت از نیازهای متعالی 165
- آفات تغییر فضای قدسی 167
- ریشه تاریخی انحراف از عالم قدس 168
- علم حصولی و حجاب حقیقت 170
- سیر از علم حصولی به علم حضوری 171
- برکات ارتباط حضوری با قیامت 172
- ریشه اعتراض جوانان 175
- راه های شناخت موانع 177
- ارتباط باطن انسان با باطن عالم 179
- اشاره 184
- چگونگی استفاده از تجلیات حضرت حق 185
- آفات ارتباط با قرآن از طریق جنبه نیستی خود 186
- طهارت باطن، شرط ارتباط با حقایق 188
- ناتوانی عقل در رؤیت حق 190
- طهارت تکوینی اهل البیت 192
- طهارت اهل البیت علیهم السلام، منشأ طهارت سایر انسان ها 193
- راه ارتباط با وجود حقایق 195
- فرهنگ اهل البیت علیهم السلام؛ سیر از علم حصولی به علم حضوری 200
- اشاره 212
- کربلا و ارتباط وجودی با حقایق 213
- آفات توقف در اعتباریات و مفاهیم 215
- وقتی «وجود» رخ می نمایاند 217
- «وجود» در حجاب 220
- بدیهیات؛ امامِ معصومِ درونی 221
- آفات غفلت از جنبه وجودی قرآن 228
- وسعت سنت ها در همه مراتب هستی 233
- خطر بی آینده بودن فعالیت های فرهنگی 234
- آفات فعالیت های فرهنگی وَهمی 236
- اشاره 241
- معرفت نفس، راه ارتباط با «وجود» 242
- برکات نظر بر قیامت حاضر 245
- اتصال هست ها به هست مطلق 247
- امام علیه السلام و ایصال الی المطلوب 249
- شرایط ظهور حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه 251
- عبور از فلسفه یا نفی فلسفه 252
- توبه از نظر به خود، شرط حضور 254
- پوچی و عذاب قیامت 257
- علت سرخوردگی جوانان 258
- از کجا آغاز کنیم؟ 259
- شروع نگاه قیامتی به خود 260
- تفاوت فرهنگ شیعه با تفکر وهابی گری 261
- فاصله «علم» تا «یقین» 264
- سیر از علم به معلوم 267
- تفکری که عین سلوک است 271
- اشاره 278
- آشنایی با روش های تبلیغ 279
- هنر ذات بینی 280
- ایمان قلبی، عامل رؤیت حق و حقیقت 285
- شرایط ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه 287
- چگونگی امکان رؤیت ذات 288
- مقام محسنین و رؤیت حقایق 289
- پرواز با دل 293
- سیر از نیستی به هستی 296
- بصیرت و علم حضوری 297
- علم مفید و علم غیر مفید 299
- علمی که در قیامت می ماند 301
- دشمن سرسخت تفکر 304
- سیر از مفهوم حصولی به مشهود حضوری 305
- صلح عقل و عشق 306
- عالی ترین راه؛ بهترین نتیجه 308
- موانع تجلی نور حق 309
- نمونه ای از رؤیت حق 310
- وقت 314
- همنوا با امام حسین علیه السلام در مناجات عرفه 332
فاجعه محرومیت از ارتباط با وجودِ حقایق عالم را نفهمد، وقتی خیلی خوب هم برایش سخن گفتی، از افق خودش یک حرفی می زند که متوجه می شوی تمام حرف هایت هدر رفت و معلوم می شود هیچ وجه از وجوه سخن شما را متوجه نمی شود. زبان علم حصولی اگر نظر به رؤیت حضوری نداشته باشد، بیشتر بازی دادن همدیگر است، چون گفتارهایی است که به هیچ حقیقتی اشاره ندارد - فراموش نفرمایید که خدای حصولی حقیقت نیست بلکه خدای حضوری حقیقت است- گفتارهایی که اشاره به حقایق یقینی ندارند، نه تنها همدلی بین گوینده و مخاطب به وجود نمی آورند، بلکه روح شنونده را در میان الفاظ پراکنده، حیران می کنند.
بشر دینی به دور از معضل های جهان امروز
زبان از دست رفته ای را که اشاره به حقیقت داشت، می توان با برگشت به «خداداری» به جای «خدادانی» احیاء نمود و از ورطه هلاکت باری که رابطه انسان با حقایق را از بین برده است، نجات یافت. زبانی که اشاره به حقیقت دارد با واژه های مخصوص به خود به سر می برد، چون به قول حافظ انسان در آن حالت، ساکنِ درگه پیر مغان است:
آن روز بر دلم درِ معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
ولی بشر مدرن با واژه هایی به سر می برد که حکایت از به بن بست رسیدن او دارد، این واژه ها در تاریخ تفکر توحیدیِ ما اصلاً مطرح نبوده است، این زبان و این واژه ها به چیزهایی اشاره می کند که نشان می دهد بشر به حال جدیدی وارد شده است. عبارات؛ «امیال فرو نشسته»، «آرزوهای پس زده»، «رؤیاهای سنگ شده»، «وعده های طلایی که به ثمر نرسیده»، «شناسایی های بی نتیجه»، «بشری که بال های غول آسایش مانع پروازش شده»، «برهوت زندگی» ... این قبیل واژه ها و جملات، خبر از نیستی یک نسل می دهد و همگی انعکاس روحی است که با حقیقت روبه رو نشده و زندگی خود را مشغول «مفاهیم» کرده است. به عبارت دیگر این ها قصه روح بشر نومینالیست یا اعتبار زده است که برای «معانی» هیچ حقیقت باطنی قائل نیست، ولی با این همه هنوز کارد به استخوانش نرسیده است. واژه نیهیلیسم یا پوچ گرایی بیان کننده احوال چنین روزگاری است. واژه نیهیلیسم را به سرعت برای خود معنا نکنید، چون این واژه یک لغت نیست، بازگوکننده احوال یک تمدن است. ما در فرهنگ دینی خودمان