- مقدمه 1
- اشاره 9
- بی سرو سامانی فرد و جامعه، چرا؟ 10
- حلول و مادی شدن دین 11
- آغاز ماجرا در اسلام 14
- ریشه ی بحران در جهان اسلام 16
- دینداری؛ عامل اتصال به ملکوت 21
- سیر معنوی و اصالت عوالم باطنی 23
- وسعت حقیقت انسان 27
- حقیقت بشر 28
- ریشه ی وحدت و بقاء جامعه 30
- آفات عصری شدن دین 32
- آیا دین یک باور شخصی است؟ 36
- محرومیت از قلب ایمانی 39
- معنی ولایت انسان کامل 39
- اشاره 46
- خطر تعالی فرهنگی اهل کتاب 48
- تقدس بخشیدن به ظواهر و مادی کردن دین 52
- مادی شدن جامعه ی اسلامی! 55
- تفاوت روحانیت اسلام، با روحانیون اهل کتاب 58
- انقطاع زمین از آسمان 60
- ریشه ی مشکلات جهان اسلام 62
- اهمیت ولایت اهل البیت علیهم السلام در نجاتِ دینداران 65
- معنی ولایت 70
- اشاره 75
- علت حقارت جوامع اسلامی 77
- خطر قراردادی دانستن احکام 89
- رجوع به اهل البیت علیهم السلام؛ تنها راه 91
- ایام البشر یا ایام الله؟ 93
- نظر به همه ی ابعاد انسان 94
- ریشه ی بحران معنویت 103
- از بد به سوی بدتر 105
- اشاره 112
- حیات تکوینی و تشریعی جامعه 115
- کتاب و اجل ملت ها 118
- شاخص های هلاکت تمدن ها 124
- حیات تشریعی ملّت ها 129
- ارتباط تکوین با تشریع 132
- جایگاه تمدن غربی 133
- معنی هلاکت 134
- راز ماندگاری دین 136
- علت ماندن ظالمان 138
- جامعه و شخصیت خاص 143
- راه به ثمررساندن حیات 146
- تحلیل های شیطانی 151
- بی ثمری سرنوشت ها 156
- تفاوت حزب و مسجد 166
1- سوره ی بقره، آیه ی 249.
نشده است و درنتیجه به حوائجی که در پی ایجاد آن حوائج، اجتماع را تشکیل دادند، نمی رسند و پس از سرآمد فرصت هلاک می شوند.
جوامع غیر اصیل دو مشکل دارند، یکی نیستِ هست نما هستند، مثل بدن انسانی که تازه مرده است، دیگر این که امید به مددهای الهی و تجلی های وحدت بخش در آن ها نیست و به همین اندازه نباید امیدی به بقای حقیقی برای رسیدن به حوائج افراد در چنین اجتماعی داشت.
در فلسفه ثابت می شود که وحدت مساوق وجود است.(1) جمعی که عامل وحدت بخش حقیقی در بین خود ندارند به واقع به عنوان جمع، وجود واقعی ندارند، جمعشان وَهمی است و لذا از خیالی به خیالی می پرند و تماماً تحت عنوان جمع در خیالات زندگی می کنند، مثل جمعی که طرفدار تیمی در فوتبال هستند. این جمع را انگیزه های وَهمی حفظ و جمع می کند و لذا جمعیتی نیستند که هر کس در آن جمع بتواند در خدمت دیگری باشد بلکه برعکس، هرکس مزاحم حیات دیگری است، چنین اجتماعی بستر ربودن حیات افراد است. بر عکسِ جمع توحیدی که نظر به تمدن اسلامی دارد، ذات اجتماع در آن حالت وسیله ی حفظ افراد و حیات برتر افراد است، در همین رابطه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «یَدُ اللهِ مَعَ الجِمَاعَه»(2) دست خدا همراه جماعت است. معلوم است که جماعت مورد نظر حضرت، جمع توحیدی است همچنان که می فرمایند: «فَاِنَّ الْبَرَکَهَ مَعَ