- پیش گفتار 1
- اشاره 4
- ایثار اهل بیت علیهم السلام 5
- منزلت ایثار 8
- سیرۀ امام مجتبی علیه السلام 10
- اکرام میهمان کافر 12
- برکت میهمان 13
- مشاهدۀ برکات میهمان 14
- از صفات خدا 16
- ارزش گرامی داشتن میهمان 17
- قوت روح 19
- آتش بخل 20
- مشرک سخاوتمند در قیامت 21
- کشش سخاوت و میهمانداری 23
- میهمان دوستی 24
- راه بهشت 25
- اشاره 27
- صدای پای میهمان 29
- دور هم غذا خوردن 30
- میهمانی ساده و مختصر 31
- هزینه کردن برای مجالس اهل بیت علیهم السلام 32
- ادب اهل بیت علیهم السلام 34
- اطعام مؤمن 35
- ضیافت ابراهیم علیه السلام 36
- میهمانی پر برکت 38
- اشاره 40
- سه نکته کلیدی 40
- 1)مراعات حق همسایه 41
- 3)سخن خوب، یا سکوت 43
- توصیه های امیرالمؤمنین علیه السلام 44
- اشاره 48
- انفاق مازاد بر نیاز 51
- سه عمل برگزیده 52
- اشاره 52
- 1)اطعام طعام 53
- 2)افشای سلام 54
- 3)خلوت شب 56
- همت در اطعام 58
- فاصله گرفتن از آتش جهنم 59
- انفاق به دست خویش 60
- یک لقمه در برابر یک لقمه 61
- برتری میهمان 61
- میهمان امام زمان علیه اللسام 62
- برترین اعمال 64
- پذیرایی معنوی 65
- تغییر شخصیت 67
- اشاره 69
- شناختن صاحبخانه 70
- تأثیر لقمه حرام 71
- تعفن غذای حرام 72
- طعام سخاوتمند و بخیل 73
- غذای ربا خوار 74
- پرهیز از بخیل 75
- اطاعت از صاحبخانه 77
- احترام به میهمان 79
- تجسس ممنوع 79
- اکرام بدون شرط 80
- میهمان نوازی عرب ها 81
- کمک به میهمان 82
- به خدمت گرفتن میهمان 84
- پذیرایی از میهمان 87
- پرهیز از بیان مشکلات و مصائب 89
- تواضع امیرالمؤمنین علیه السلام در برابر میهمان 91
- اشاره 96
- بی تکلفی در میهمانی 99
- بیزاری از تکلف 101
- پذیرش میهمانی با سه شرط 103
- پیشدستی میزبان در غذا خوردن 104
- میهمانی های بدون دعوت 105
- میهمان های سرزده 107
- نشانه محبت به میزبان 108
- مدت میهمانی 110
- دعوت فقرا و اغنیا برای میهمانی 112
- اکرام میهمانان اهل بیت علیهم السلام 117
- قبول دعوت 118
- کوچک نشمردن غذای میهمانی 120
- پرهیز از شرمنده کردن میهمان 122
- حل مشکلات 124
- اشاره 125
مردم آمدند. رسول خدا فرمود تا بیرون از خانه نشستند و خودش با علی ما وارد خانه شد. به تنور نگاه کرد و نان ها را دید و آن را متبرک ساخت. سر دیگ را برداشت و نگاه کرد و به همسرم گفت: نانها را از تنور در بیاور و یکی یکی به من بده. زن نانها را در می آورد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام آنها را در آب گوشت خرد می کردند. همسرم وقتی دوباره دستش را به تنور می کرد، می دید جای نان ها پر شده است. تا این که ظرف پر شد. سپس فرمود: «ده نفر وارد شوند و بخورند». ده نفر می آمدند و می خوردند و سیر می شدند، اما غذا به حال خود بود.
جابر می گوید: به من هم می فرمود: «ذراع گوسفند بده». پس از آن ده نفر دیگر وارد می شدند و می خوردند و سیر می شدند و از غذا چیزی کم نمی شد و پیوسته می فرمود: «ذراع بده». سه گروه آمدند و غذا خوردند. آخر گفتم: یا رسول الله، گوسفند چند ذراع دارد. فرمود: «دو ذراع» گفتم: تا به حال سه ذراع به شما داده ام.
فرمود: «اگر ساکت می ماندی، تمام مردم از ذراع می خوردند». همه خوردند و سیر شدند. سپس به من فرمود: «بیا با هم بخوریم». من، پیامبر و علی غذا خوردیم، ولی از نان و گوشت چیزی کم نشده بود. و بدین منوال چند روز از آن غذا خوردیم.(1)
سه نکته کلیدی
اشاره
امام صادق عیله السلام می فرمودند: روزی فاطمه سلام الله علیها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفت و
1- الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 152؛ بحار الأنوار، ج18، ص 32.