ضیافت : فضیلت و آداب میهمانی صفحه 75

صفحه 75

پایی که قادر به حرکت نبود!

استاد بزرگواری می فرمود: من یک موقع پای خودم را بوسیدم. گفتیم: چرا؟ گفت: شخصی در قم روضه گرفته بود. روضه ای که همه چیزش مرتب بود. پیش خود گفتم: بروم روضه. هر کاری کردم دیدم نمی توانم بروم. خودم را ملامت کردم که اینجا روضه امام حسین است، چرا نمیروی؟! سفره حرام و گناه و معصیت نیست، ولی دیدم یکی قفلم کرده است. گفت: همین طور در فکر بودم.

فردای آن روز می خواستم جایی بروم، کسی جلوی مرا گرفت. گفت: یک انگشتر خیلی قیمتی است، می خواهی از من بخری؟ گفتم: چطور؟ گفت: این انگشتر عقیق خیلی ارزش دارد. قدیمی است. مثلا پنجاه هزار تومان می ارزد. آن زمان این مبلغ پول زیادی بود. فلانی (منظورش همان کسی بود که روضه خوانی داشت) گفت: این انگشتر مال خانمی بود که از پدرش به او ارث رسیده بود. نمی دانست که این انگشتر چقدر ارزش دارد. من به یک دهم قیمت از دستش در آوردم. به من هفت تومان فروخته است و من حاضرم به همین قیمت به تو بدهم.

استاد ما می فرمود: خدا جواب سؤال مرا داد. دیدم این مرد حقه باز بوده و کلاه سر مردم می گذاشته است. کسی که واقعا مؤمن باشد، خدا او را کنترل می کند. خیلی باید مواظب باشیم که صاحبخانه کیست؟

پرهیز از بخیل

در رفتن به میهمانی بی گدار به آب نزنیم. هر دعوتی را نپذیریم. باید بدانیم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه