تاریخ تحلیلی آندلس صفحه 359

صفحه 359

این هنگام رؤسای بربر به او وفادار نمانده و با مشاهده شکست نیروهای نظامی او، بنای خیانت گذاشتند. بادیس (امیر غرناطه) با خلیفه مالقه صلح کرد و روابط دوستی خوبی با او برقرار نموده و با یکدیگر تجدید بیعت کردند و بار دیگر، بادیس به عنوان حاجب به اطاعت او درآمد؛ اما سرانجام، بادیس شخصی از «کتامه» را با جام گران قیمت عراقی که به سّم آغشته بود، نزد خلیفه (محمّد بن ادریس) فرستاد. او هدیه را پیش خلیفه محمد بن ادریس برد و در حضور خلیفه گفت: این جام به حاجب مظفر (بادیس) هدیه شده است، ولی بادیس آن را شایسته مقام خلافت دانسته و آن را برای تو فرستاده است؛ محمّدبن ادریس، خوشحال شد و ظرف را از شراب پُر کرد و آن را به لب نزدیک نمود؛ اما احساس بدی پیدا کرد و دستور داد سفیر از ظرف بنوشد؛ او نوشید و دردم، پوست بدن از استخوانش جدا شد و مُرد. خلیفه نیز، سه روز بعد، در اثر استشمام بوی آن در اواخر سال 444ه/بیست و دوم آوریل (می) 1052م جان سپرد.

ادریس سوّم

بعد از مرگ محمّد، پسر برادر او (ادریس بن یحیی بن ادریس ابن علی بن حمود) ملقب به «سامی» جانشین وی شد. از این خلیفه که در مالقه حکومت می کرد، تنها از نام او آگاهی داریم.

به گزارش ابن عذاری، این خلیفه، اندکی بعد از کسب قدرت دیوانه شد و روزی ناگهان، مالقه را به عنوان بازرگان ترک کرد؛ او سوار بر اسب به سمت مغرب رفت و در ساحل ریف در سرزمین غماره فرود آمد؛ مردم آن جا او را شناختند او را به سبته که سوّاجات برغواطی، یارِ ادریس دوّم در آن جا حکومت می کرد بردند و وی نیز سامی را به قتل رساند.

خلافت دوباره ادریس دوّم

ادریس دوّم (العالی بالله) در سبته خود را خلیفه خواند. سوّاجات که بنا به گزارش مورخینِ عرب، نایب خلیفه در این شهر بود و در حقیقت حکومت سبته در اختیار او بود، گمان کرد که ادریس، در پی دستیابی به حکومت است؛ لذا او را از مغرب دور کرده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه