- اشاره 1
- 1- مفهوم تعلیم و تربیت 1
- تعلیم 2
- تربیت 4
- تزکیه چیست ؟ 6
- موضع تزکیه در تعلیم و تربیت 8
- برتری تزکیه بر تعلیم 11
- 2- اهمیّت و ضرورت تعلیم و تربیت 13
- اشاره 13
- مقصود از ضرورت 14
- اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت در قرآن و روایات 16
- اشاره 24
- 3- موضوع تعلیم و تربیت 24
- مقدمه 25
- آیا انسان قابلیّت تعلیم و تربیت را دارد؟ 27
- فطرت توحیدی و الهی در انسان 28
- انسان موجودی مختار 30
- تکامل انسان در پرتو اختیار 31
- اشاره 36
- 4- هدف تعلیم و تربیت 36
- مقدمه 37
- تعریف هدف 37
- هدف از تعلیم و تربیت 38
- هدف نهایی و برتر تعلیم و تربیت 39
- مقام قرب الهی 42
- آثار قرب به خدا 43
- اشاره 47
- 5- آیا تعلیم و تربیت بار ارزشی دارد؟ 47
- ارزش از دیدگاه علمی 48
- تعریف ارزش 48
- ارزش از دیدگاه فلسفی 49
- ذهنی بودن ارزش 50
- ارزش اقتصادی 50
- جستجو در انسان 51
- ارزش اخلاقی 51
- 6- تعلیم و تربیت و وراثت 1 58
- اشاره 58
- قواعد کلّی در طبیعت 59
- انسان از شمول قوانین مزبور خارج نیست 60
- اتحاد روح و بدن 61
- عوامل وراثت 62
- اجتناب از بعضی وصلتها 68
- دوران بارداری 70
- 7- تعلیم و تربیت و وراثت 2 73
- اشاره 73
- رشد چیست؟ 74
- دورانهای مهّم رشد 74
- مراحل رشد 74
- دوران جنینی 75
- دورۀ کودکی(از شیرخوارگی تا 7 سالگی) 75
- دوران طفولیت 80
- مرحلۀ نوجوانی( 14 سالگی تا 21 سالگی) 83
- مرحله جوانی 86
- اشاره 90
- 8- تعلیم و تربیت و محیط 90
- محیط چیست ؟ 91
- مقدمه 91
- کودک و محیط 94
- محیط و تمایلات 94
- پدر و مادر و عواطف کودک 96
- کودک و خانواده 96
- پدر و مادر و مراقبت از کودک 102
- مراقبت جسمی 104
- مراقبت روحی 105
- 9- تعلیم و تربیت و مدرسه 110
- اشاره 110
- تعریف مدرسه 111
- رسالت و مسؤولیت معلّم در محیط مدرسه 112
- مسؤولیت معلّم در برابر دانش آموز 115
- وظیفۀ دانش آموز در برابر معلّم، مکتب و جامعه 118
- نقش خانواده در مدرسه 124
- نقش مدرسه در خانواده 126
- هماهنگی بین مدرسه و خانواده 128
- 10- تعلیم و تربیت و محیط اجتماعی 130
- اشاره 130
- مقدمه 131
- محیط و شخصیّت 134
- محیط و عادت 138
- اشاره 144
- 11- تعلیم و تربیت و اخلاق 144
- اخلاق چیست ؟ 145
- موضوع اخلاق 145
- نفس انسانی 146
- ملاک ارزش اخلاقی 148
- اشاره 149
- نکتۀ اوّل 149
- چند نکته 149
- نکتۀ سوّم 151
- نکتۀ دوّم 151
- نکتۀ چهارم 152
- تأثیر تعلیم و تربیت در اخلاق 155
- اشاره 160
- 12- تعلیم و تربیت و نفس 160
- هدف از معرفت نفس 161
- بحثی کوتاه در شناخت نفس 161
- طریق اصلاح نفس 165
- عبادت، یا راه تقرّب به خدا 168
- 13- تعلیم و تربیت و جهاد 171
- اشاره 171
- فلسفۀ وجود ارتش 172
- تعلیم و تربیت ارتش 175
- تعلیم و تربیت جنگی 178
- آموزش اسلحه 179
- آموزش تاکتیکهای جنگی 180
- آموزش کسب اطلاعات از دشمن 182
- تأثیر تعلیم و تربیت در جهاد 183
- فلسفۀ جهاد 187
- اشاره 191
- 14- تعلیم و تربیت و اقتصاد 191
- مفهوم اقتصاد 192
- هدف اسلام از به وجود آوردن روش اقتصادی 193
- نقش تعلیم و تربیت در اقتصاد 194
- تأثیر تعلیم و تربیت بر اقتصاد 197
- چند نکته 199
- بهترین سرمایه گذاری برای تعلیم و تربیت 201
- فقر اقتصادی و تأثیر آن در تعلیم و تربیت 205
- اشاره 209
- 15- تعلیم و تربیت و فرهنگ 209
- فرهنگ در لغت و اصطلاح 210
- فرهنگ اسلامی 211
- تعلیم و تربیت و میراثهای فرهنگی 213
- نقش تعلیم و تربیت در توسعۀ فرهنگ 218
- 16- تعلیم و تربیت و سیاست 223
- اشاره 223
- هدف در سیاست اسلامی(الهی) 224
- تعریف سیاست 224
- شروع رشد سیاسی 226
- نقش تربیت در تشکیل حکومت 228
- نگاهی چند 229
- چه اشخاصی می توانند حاکم شوند؟ 233
- نقش حکومت در تربیت 233
- وظایف حاکم و زمامدار 235
- آراستن مردم به زیورهای اخلاقی 236
- پیراستن بدیها از جامعه 237
- 17- تعلیم و تربیت و کارگزاران 240
- اشاره 240
- مقدمه 241
- جایگاه کارگزاران در نظام حاکم 241
- جایگاه خاص کارگزاران در نظام اسلامی 242
- نقش کارگزاران در اصلاح جامعه 243
- روش تربیت کارگزاران 251
- آموزش عام اخلاقی تربیتی 251
- آموزش خاص اخلاقی تربیتی 252
- آموزش خاص مسائل اداری 253
- چه کسی مسئول تربیت کارگزاران است ؟ 254
- اشاره 256
- 18- تعلیم و تربیت و زن 256
- موقعیت تکوینی زن 257
- مقدّمه: 257
- بیان یک قانون 257
- مسئولیت زن در برابر خود 260
- مسئولیت تربیتی اخلاقی زن قبل از ازدواج 260
- مسئولیت در برابر دیگران 262
- مسئولیت تربیتی اخلاقی زن هنگام ازدواج 263
- اولین وظیفه 266
- حسن تبعّل 267
- دومین وظیفه زن 272
- وظیفه زن در ساختار کودک 272
- تغذیه حلال 273
- اشاره 275
- 19- تعلیم و تربیت و بلوغ 275
- مفهوم بلوغ 276
- مقدمه 276
- بهره گیری از بلوغ 277
- بلوغ فکری و علمی 281
- چگونگی وصول به بلوغ شخصیت انسانی 286
- بلوغ در شخصیت انسانی 286
- بلوغ جنسی 289
- بلوغ اقتصادی 293
- بلوغ سیاسی 296
- اشاره 299
- 20- تعلیم و تربیت وظیفه ای همگانی 299
- حقیقت وظیفه چیست ؟ 300
- مقدمه: 300
- منظور از همگان چه کسانی هستند؟ 302
- اهمیت تعلیم و تربیت برای خود 305
- تعلیم و تربیت برای خود 305
- بعد فردی و تربیت برای خود 306
- بعد اجتماعی تعلیم و تربیت برای خود 309
- سخنی مشترک در مورد وظیفه گروههای فوق 311
- تعلیم و تربیت برای همه 311
- مسؤولیت برنامه ریزی در امر تعلیم و تربیت برای همه 313
- مسؤولیت گروه فراهم آورنده امکانات مادّی 316
- گروهی که باید بیاموزند 319
- گروهی که توانایی آموزش دادن را دارند 319
- فهرست 320
بنابر آنچه بیان شد، معلّم و مربّی باید در تعلیم و تربیت، هدف اعلای اسلام را - که قرب به خدای متعال است - مدّنظر داشته باشد و به متعلّم تفهیم - نماید که در آموزش و پرورش اسلامی، مقصد اصلی و هدف نهایی«قرب إلی اللّه» است، و سایر امور و اهداف مقدّماتی باید وسیله ای برای چنین قربی قرار گیرند.
آثار قرب به خدا
انسانی که به درجات قرب و محبّت الهی رسیده ترس و اندوهی ندارد:
«أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ (1) آگاه باشید، که بر دوستان خدا ترسی نیست و ایشان اندوهگین نمی شوند.
ترس انسان همیشه از خطرات گوناگون و اندوه برای از دست دادن آنچه دارد یا نرسیدن به آنچه ندارد می باشد؛ ولی بندۀ مؤمنی که به درجات قرب و محبّت الهی رسیده، چون در واقع متکی به خداست و قدرت خدا را برتر از همه چیز می داند، از خطری هراس ندارد؛ و چون همۀ امور را به دست خدا، و هرنعمتی را از او می بیند، از دست دادن چیزهای دنیوی و مادّی و نداشتن آنها، او را محزون نمی سازد، فقط خوف و هراس وی از عدم صلاحیّت خود و سطوت الهی، و اندوه از نقص نفسانی خویش و دور ماندن از مدارج عالیتر قرب خواهد بود.
انسانی که به مقام قرب رسیده، شیطان بر او تسلّطی ندارد؛
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛ (2) شیطان بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می کنند، تسلّطی ندارد.
خدای متعال، مولا و سرور چنین افرادی است؛
«ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا...» (3)
آنان را از ظلمتها می رهاند و به سوی نور می برد؛
1- (1) . سورۀ یونس، آیۀ 62.
2- (2) . سورۀ نحل، آیۀ 100-99.
3- (3) . سورۀ محمّد(صلی الله علیه و آله)، آیۀ 11.