پنجره دوم: در جستجوی معنویت صفحه 130

صفحه 130

49

چرا من دست به هر کار می زنم، بعد از مدّتی، خسته می شوم و از آن دست می کشم؟

شاید برای این است که من آن کار را برای خوشایند دیگران انجام می دهم. خب معلوم است که وقتی مردم مرا تشویق نمی کنند و برایم دست نمی زنند، من دست از کار می کشم.

شاید هم آن کار را از روی علاقه انجام می دهم، به کار علاقه مند شده ام، این کار دل است، عشق است و شور. درست است که دل من به تعریف دیگران کار ندارد، هر لحظه ممکن است علاقه خود را از دست بدهم. کار دل همان احساس است، احساس گاه هست، گاه نیست، وقتی احساس می رود، خسته می شوم و دست از کار می کشم.

براستی چرا عدّه ای در راهی که پیش گرفته اند، خسته نمی شوند؟ آنان از چه

سرچشمه ای نیرو گرفته اند که خستگی نمی شناسند. مدّت ها به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که آنان از چشمه وظیفه، نیرو گرفته اند نه از چشمه احساس.

کسی که کاری را براساس وظیفه انجام می دهد، دیگر خستگی نمی شناسد، او کار ندارد که احساس شور و شعف دارد یا ندارد، او کار ندارد که دیگران او را می بینند، او را تشویق می کنند یا دشنام می دهند; وظیفه اش را انجام می دهد.

امروز وظیفه من چیست؟ دین خدا چه چیزی از من می خواهد؟ من به دنبال علاقه و احساس دل خود نیستم، راه بینش و معرفت را پیموده و وظیفه ام را فهمیده ام، می دانم که خدا از من این کار را می خواهد، فرمان اوست که به من نیرو می دهد و مرا از بن بست رها می کند. علاقه، کشش و جذبه های دل من بر من اثری ندارد، این فرمان و دستور خداست که مرا به حرکت وامی دارد، پس من حرکت می کنم و از لطف خدا مدد می جویم.

پایان

* * *

ارتباط با نویسنده و ارسال نظر: پیامک به شماره 9 6 5 4 3000

همراه نویسنده 33 94 261 0913 سایت نویسنده: www.Nabnak.ir

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه