11
شبی به فکر فرو رفتم که چرا فرعون، ادّعای خدایی کرد؟ چرا او مردم مصر را فریب داد و آنان را به پرستش خود فراخواند؟
وقتی خوب فکر کردم، دیدم که اگر من هم در آن فضا قرار می گرفتم، شاید همان ادّعا را می کردم، اکنون در محیط خانه و محل کار خود، فرعون کوچکی هستم. خودخواهی من در محیط کوچکی که در آن هستم، جلوه می کند، این خودخواهی همان خودخواهی فرعون است، فقط مصرِ من، کوچک است و مصرِ فرعون، یک کشور بود!
یک روز، صبح زود می خواستم به مسافرت بروم، سوار اتوبوس شدم، اتوبوس خالی بود، من روی اوّلین صندلی نشستم، راننده فریاد زد: «از اینجا بلند شو و آنجا بنشین.» گفتم: «اینجا جای کسی است؟»، گفت: «نه، امّا من می گویم تو آنجا بنشین.»