19
وقتی من معنای زندگی را بفهمم، آن وقت می دانم اگر اسیر این دنیا شوم، تباه می گردم و می پوسم. من باید از این دنیا و محبّت به آن، عبور کنم، راه مرا به سوی خود می خواند، وقتی حرکت می کنم طبیعی است که دچار بحران ها و اضطراب ها می شوم.
روح من هر چقدر بزرگ باشد، با این اضطراب ها روبه رو می شود، کوه های بزرگ هم دچار زلزله می شوند و به لرزه درمی آیند. شیطان هر لحظه مرا وسوسه می کند و دنیا را برای من، زیبا جلوه می دهد، هوای نفس در کمین من است و مرا به سوی بدی ها می خواند. این ها بحران ها و اضطراب های من است.
این بحران ها می تواند مرا بشکند و نابودم کند، آیا می توانم راهی پیدا کنم که از این بحران ها عبور کنم؟ اگر بتوانم به سرچشمه امن و امان برسم، دیگر این