24
من خود را شایسته لطف و مهربانی خدا نمی دانم. اگر به در خانه او می روم، برای این است که به لطف و کرامت او ایمان دارم و به این اطمینان رسیده ام که او خستگان بی پناه را ناامید نمی کند. من می دانم که او می داند من بی کس هستم و هیچ پناهی ندارم. او می داند که من خدایی غیر از او ندارم و برای او هیچ شریکی نمی پندارم; برای همین فقط به او رو می کنم.
از او می خواهم عذر مرا بپذیرد و مرا ببخشد که من همه راه ها را تجربه کرده و پشت هر دری ایستاده و هر بن بستی را احساس کرده ام و می دانم جز خدا کسی دیگر مرا این گونه دعوت نمی کند تا به من مهربانی کند.
او از من خواسته صدایش بزنم و از او بخواهم، و من با دعا به او پیوند می خورم و آمادگی پیدا می کنم که از لطف او بهره مند شوم. من به همه ستم هایی که بر خود روا داشته ام، بینش پیدا کرده ام; دیگر غروری ندارم و