- اشاره 1
- اشاره 1
- 1 - درباره کتاب 1
- پیشگفتار 1
- و اما این کتاب 4
- 2 - درباره ی نویسنده 8
- 1 - نصّ بر خلافت 29
- اشاره 29
- الف: علت شیعه شدن 29
- فرازهایی از کتاب «آنگاه هدایت شدم» 29
- 2 - نزاع فاطمه و ابو بکر 33
- 3 - علی سزاوارتر به پیروی است 37
- الف - حدیث «انا مدینه العلم و علیّ بابها»: 44
- 4 - روایت های وارده دربارۀ علی، پیروی از او را واجب دانسته 44
- اشاره 44
- ب - حدیث «یا علی انت منّی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبیّ بعدی»: 47
- ج - حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من 47
- د - حدیث «علیّ منّی و انا من علیّ، و لا یؤدّی عنّی الا أنا و علی»: 48
- ه - حدیث دار، در روز انذار: 50
- استبصار سه نفر از دوستانم 52
- ب: دعوت از دوستان برای بحث 52
- اعلام استبصار 54
- فرازهایی از کتاب «اهل بیت کلید مشکل ها» 69
- الف: گفتگو با یکی از علمای وهّابیت 69
- ب: «آنگاه هدایت شدم» در دادگاه 78
- اشاره 101
- 3 - دعوت مردم به اسلام در آمریکا 106
- اشاره 139
- راه دوم 140
- راه اول برای دعوت: با بی دینان و انکارکنندگان وجود خداوند متعال 142
- راه دوم برای دعوت: با یهودیان و مسیحیان 148
- اشاره 192
- نسخه ی اوّل: دوستی 198
- نسخه ی دوم درمان: بیزاری 204
- پیوستی بر بیزاری 210
- نسخه ی سوم درمان: راستی در گفتار و اخلاص در کردار 211
- نسخه ی چهارم درمان: حکمت و پند نیکو 217
- نسخه ی پنجم درمان: رها کردن رگ و ریشه و تعصّب 223
- نسخه ی ششم درمان: چنگ زدن به اخلاق پسندیده و رها کردن 232
- نسخه ی هفتم درمان: اهمیت خانواده و حفظ آن 248
- نسخه ی نهم درمان: احترام به نظم و انضباط 270
- نسخه ی دهم درمان: تلاش برای وحدت اسلامی 277
- و اگر به آن ها گفته شود بیایید، به آنچه خدا نازل کرده و به آنچه پیامبرتان دستور می دهد سر تسلیم و اطاعت فرود آورید، می گویند: ما را بس است آنچه پدرانمان بر آن بودند و به آن معتقد بودند، آیا باز هم باید از پدرانشان پیروی کنند هرچند که آنان چیزی را نمی دانستند و راهنمایی نشده بودند؟
ه - حدیث دار، در روز انذار:
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اشاره به علی، فرمود:
«انّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی من بعدی، فاسمعوا له و أطیعوا.»(1)
این برادر من، وصی من، و جانشین من بعد از من است، پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت نمایید.
این حدیث نیز از احادیث صحیح و درست است که مورخان آن را در آغاز بعثت پیامبر نقل کرده و یکی از معجزات آن حضرت به شمار آورده اند، ولی سیاست، همۀ حقایق و رویدادها را وارونه جلوه داد و عوض کرد. هیچ شگفتی در آن نیست زیرا که آنچه در آن دوران تیره و تاریک به وقوع پیوست، امروز در عصر روشنایی، تکرار می شود، این محمد حسنین هیکل است که تمام حدیث را در کتابش «حیاه محمد» در صفحه 104 از چاپ اول سال 1354 هجری قمری آورده است و در چاپ دوّم و پس از آن در چاپ های دیگر، این جمله حضرت را که می فرماید «وصیّی و خلیفتی من بعدی» حذف کرده است!! و همچنین از کتاب تفسیر طبری، ج 19، ص 121 این جمله را حذف کرده اند و به جای آن، کلمات دیگری از خودشان گذاشته اند!! غافل از اینکه طبری همین روایت را در
1- (1) . تاریخ طبری، ج 2، ص 319؛ تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 62؛ سیره حلبیه، ج 1، ص 311؛ شواهد التنزیل حسکانی، ج 1، ص 371؛ کنز العمال، ج 15، ص 15؛ تاریخ ابن عساکر، ج 1، ص 85؛ تفسیر خازن، علاء الدین شافعی، ج 3، ص 371؛ حیاه محمد، حسنین هیکل، چاپ اوّل، باب «و أنذر عشیرتک الاقربین.»