حلال و حرام مالی صفحه 384

صفحه 384

درباری ها می گویند: این «اضغاث احلام» ، خواب های پریشان است و ریشه در حقیقت ندارد. ناگهان آن فرد تبرئه شده به پادشاه می گوید: در زندان شخصی را داریم که تعبیر خواب را خیلی خوب می داند.

پادشاه می گوید: خواب مرا نزد آن زندانی بگو، ببین چه می گوید. وجود مبارک حضرت یوسف علیه السلام حقیقت خواب را گفت، که چهارده سال برای این مملکت این حادثه ها می گذرد و دولت را راهنمایی می کند که چگونه با حادثه برخورد کنند تا کسی در مملکت به مشکل برنخورد.

شاه وقتی تعبیر خواب را می شنود، می فهمد این زندانی، انسانی عالم، فهمیده و با بصیرتی است. او را از زندان بیرون می آورد و می گوید: تو در نزد ما مقام داری.

حضرت یوسف علیه السلام می گوید: من نمی آیم. در همین زندان می مانم. به پادشاه مملکت بگو داستان نه سال قبل چه بوده است؟ یعنی به منِ پاکدامن تهمت زده اند و بی گناه در زندان انداخته اند. من اینجا می نشینم تا این تهمت از دامن من پاک شود.

تسویل نفس زلیخا

شاه، افرادی را به دنبال زن عزیز مصر که با یوسف علیه السلام درگیر بود و زنانی که در میهمانی شرکت داشتند می فرستد و بعد به زنان می گوید: برنامه چه بوده است؟ زلیخا تعریف کرده و به دروغ متوسل نمی شود. راست می گوید؛ چون شدیداً گرفتار عذاب وجدان است و نه سال است که بیگناهی را به خاطر این که قدرت داشته، به زندان انداخته و حال ناراحت است و حقیقت را بیان می کند. به پادشاه می گوید: من از یوسف علیه السلام کامجویی خواستم، او نیز در برابر من کاملاً مقاومت کرد و جواب مرا نداد. اکنون حق آشکار شد که مقصّر کیست، سلطان! من مقصّر بودم و او پاک است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه