حلال و حرام مالی صفحه 500

صفحه 500

انگلیس بود، نه فکر زن. بیست و هشت مرداد پای آمریکا در کار بود نه زن. در انجام گناه، خود مردان و زنان مقصر هستند.

حادثه های زیادی در عالم اتفاق افتاده که هیچ زنی در آنها نقش نداشته است.

این حرف ها را ساخته اند تا شخصیت زن را بشکنند و الا اگر پدر و مادر دختر را خوب تربیت کنند، از نظر شخصیت، پاداش و بهشت، با مردان همردیف هستند.

آدم و حوا علیهما السلام میوۀ آن درخت ممنوعه را خوردند؛ چون حرص شکم در کار بود. علت بیرون آمدن آنها از بهشت فقط کار شکم بود، نه کار شهوت. چیزی را که خدا ممنوع کرد، خوردند و به آنها گفتند: بیرون بروید. اینجا دیگر جای شما نیست.

قرآن می گوید: حتی لباس های بهشتی را از تن آنها بیرون آوردند و چون خدا اهل غیرت و حیا است، برگ های درختی که خود را با آن پوشانده بودند، از آنها نگرفت.

خدا فرمود: ولی شما دیگر لیاقت پوشیدن لباس های بهشتی را ندارید. کسی که افسار شکم و نفس خود را در دست ندارد، نباید لباس های من را به تن داشته باشد.

شیخ بهایی و خبردار شدن از مرگ

شیخ بهایی تا چهار سالگی در جبل عامل و تا شش ماه قبل از مرگ در اصفهان زندگی می کرد. از چهار سالگی به همراه پدر خود به ایران آمد و مدتی در قزوین بود و سپس به اصفهان آمد.

شیخ بهایی (1)، شش ماه قبل از وفاتش، با چند نفر، به تخت فولاد اصفهان برای زیارت قبر بابا رکن الدین (2)رفت، یکی از آن چند نفر، ملامحمد تقی پدر علامۀ


1- 1) - شرح حال ایشان در کتاب تواضع و آثار آن، جلسه 22 آمده است.
2- 2) - دائره المعارف بزرگ اسلامی: 10/746؛ بابا رُکْنُ الدّینِ شیرازی، مسعود بن عبدالله بیضاوی، عالم و عارف سدۀ 8 ق / 14 م. اصل وی از بیضا، یکی از روستاهای تابع اردکان از استان فارس بود. تاریخ ولادت او دانسته نیست. مؤلف تاریخ اصفهان و ری او را از خاندان جابری انصاری شمرده است. (جابری، 325 - 326) بابا رکن الدین از اوان کودکی به عرفان و تصوف گرایش داشت و پس از آنکه با احوال عارفان آشنایی یافت، به طریق سیر و سلوک گام نهاد. او خود گوید: «از زمان صبا. . . از خود ادراک معنایی از معانی، و شأنی از شؤون توحید می کردم.» بابا رکن الدین نخست نزد عبدالرزاق کاشانی (د 736 ق / 1336 م) به تعلیم عرفان نظری و سلوک عملی پرداخت و پس از وی از داوود قیصری (د 751 ق / 1350 م) بهره جست و نزد آن دو فصوص الحکم ابن عربی را خواند و نیز در حل مشکلات فصوص، از نعمان خوارزمی کمک گرفت. (همو، 5، 233، 249) . او محضر امین بلیانی (ه م) را در شیراز دریافته، و از وی به بزرگی یاد کرده، و او را «شیخ المشایخ» خوانده است (ص 222 - 223) . بابا رکن الدین در اصفهان درگذشت و در همانجا دفن شد. وفات او بر پایۀ سنگ نوشتۀ سر در آرامگاهش در 769 ق / 1368 م روی داده است؛ آرامگاه او که اکنون در تخت فولاد اصفهان باقی است، همواره محل ذکر و عبادت درویشان و صوفیه بوده است. در مذهب بابارکن الدین اختلاف کرده اند: برخی او را شیعه دانسته (جابری، 325 - 326؛ گزی، 43 - 44؛ سه - چهار) ، و عده ای دیگر او را از اهل تسنن شمرده اند (نک: گزی، همانجا؛ همایی، ده، سیزده - چهارده) ، اما سنگ نوشتۀ قبرش حاکی از شیعه بودن اوست. از جهت مسلک عرفانی، از جمله در باور به وحدت وجود، او را از پیروان ابن عربی دانسته اند. آثار: 1- نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص، که شرحی است بر فصول الحکم ابن عربی و ظاهراً مهم ترین اثر اوست، این کتاب در 1359ش در تهران به چاپ رسیده است. 2- کشف الضر فی نظم الدر، یا شرح التائیه الکبری اثر ابن فارض که نسخه ای از آن در کتابخانۀ شمارۀ 2 مجلس شورای اسلامی موجود است (منزوی، 2/1319؛ دانش پژوه، 6/516؛ نیز نک: حاجی خلیفه، 1/266؛ بغدادی، 2/361) . 3- کنوز الرموز، در علم حروف به فارسی (بابا رکن الدین، 155) . 4. قلندریه (اقبال، 46) . مقدمۀ مفصل نصوص الخصوص نیز خود به گونۀ تألیف مستقلی است (نک: بابا رکن الدین، 7) .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه